يكى از مسائلى كه در شرع مقدس -چه در قرآن و چه در سنت- بدان توجه شده دورى از دنيا و زيباييهاى آن است. معناى آن اين است كه انسان نبايد بدان دل ببندد تا جائى كه آخرت را از ياد ببرد. نه آنكه مثلا مال و ثروت را نخواهد. بلكه اگر خواست و اين خواستن براى آن باشد كه آبرويش محفوظ باشد و نيز بتواند به بيچارگان و مستمندان كمك كند، از نظر شرع كارى پسنديده است. تا اينجاى مسأله ما با كسى بحثى نداريم. خليفه ثانى -طبق روايت بخارى- همين را از خدا خواست و شكى نيست كه اين خواسته بحقى است.
«قال عمر: اللهم انا لا نستطيع إلاّ أن نفرح بما زينته لنا. اللهم انى اسألك أن أنفقه في حقه»(2).
اما اشكال ما اين است كه چرا عمر به درگاه خدا عرضه مىدارد كه فرح و شادمانى ما به خاطر آن چيزى است كه تو براى ما زينت دادى؟ مگر زينت دهنده خدا است؟ مگر فرح و شادمانى امرى پسنديده است؟ با نگاهى به آيات قرآن به اين دو موضوع توجه مىكنيم:
در سوره بقره (آيه 212) مىخوانيم: «زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيوةُ الدُّنْيا...» الآية.
يعنى براى كافران زندگانى دنيا زينت داده شد و... .
اين آيه مىگويد كه كافران به دنيا دل خوش كردند و به زينتهاى دنيوى بسنده نمودند.ولى زينت دهنده را معرفي نمىكند. اما وقتى به سوره حجر (آيه 39) رجوع كنيم مىبينيم كه در آنجا مىگويد كه اين شيطان است كه دنيا را براى انسانها زينت داده تا آنها را بفريبد. دقت كنيد!
«قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنى لاَُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الاَْرْضِ وَلاَُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعِينَ».
مطابق اين آيه آن كس كه دنيا را زينت مىدهد شيطان است تا از اين طريق بتواند مردم را فريب داده و آنان را از راه حق منحرف كند، نه خدا كه او آخرت را براى ما زينت مىدهد و اين مطالب هم با رجوع به آيات قرآن كاملا روشن مىشود.
بنابراين بايد گفت: كه عمر نمىدانست كه چه كسى دنيا را زينت داده است واين نشان از بى اطلاعى او به قرآن بوده است
اما موضوع دوم و آن ناپسند بودن فرح و شادمانى از ديدگاه قرآن است. دقت كنيد:
«... وَلا تَفْرَحُوا بِما اتيكُمْ...» (سوره حديد، آيه 23).
آيه فوق نه تنها فرح و شادمانى را به خاطر داشتن دنيا ناپسند مىداند بلكه صريحا از آن نهى مىكند.
«... وَفَرِحُوا بِالْحَيوةِ الدُّنْيا، وَمَا الْحَيوةُ الدُّنْيا فِي الاْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ». (سوره رعد، آيه 26).
در اين آيه خداوند كسانى را كه به خاطر داشتن دنيا خوشحال و فرحناكند سرزنش مىكند.
«... اِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ». (سوره قصص آيه 76).
در اين آيه نصيحت قوم قارون به او مطرح شده كه فرح نداشته باشد كه خدا فرحين (كسانى كه شادمان از داشتن دنيا مىباشند) را دوست ندارد.
آنگاه مىبينيم كه عمر مىگويد: ما نمىتوانيم شادمان نباشيم.
ممكن است در دفاع از خليفه گفته شود كه فرح او به خاطر توفيقى است كه به وسيله مال كسب آخرت مىكند. مىگوئيم اگر اين مطلب از جمله او فهميده شود اشكالى ندارد ولى هر چه دعاى او را بررسى مىكنيم جز اين نمى فهميم كه او ابتدا شادى خود را از داشتن دنيا ابراز مىكند، آنگاه از خدامى خواهد كه بتواند در راه صحيح انفاق كند. بنابراين بايد گفت: اين توجيهات براى حفظ كرامت خليفه است نه دفاع از حق.
- پاورقی -
(1) سنن أبي داود، ج 3 ص 129، آخر كتاب الفرائض، ح 2927.
خلاصه ترجمه: عمر مىگفت:... زن از ديه شوهرش ارث نمىبرد تا آنكه ضحاك بن سفيان به او گفت: كه چنين نيست بلكه رسول خدا (ص) براى او سهمى از ديه قرار داده است. آنگاه عمر (از دستور قبلى) برگشت.
(2) صحيح بخارى، ج 8 ص 116، كتاب الدعوات، باب قول النبى (ص) : هذا المال خضرة حلوة. .
ترجمه: خدايا! ما قدرت نداريم مگر اينكه به آنچه كه تو براى ما زينت دادى بر آن فرحناك و شادمان شويم. خدايا از تو مىخواهم كه آن را در مسير حق انفاق كنم.
يز - چه كسى دنيا را برايمان زينت داد؟
- بازدید: 516