حاكمانى كه امروزه معمولا به عنوان رئيس جمهور يا نخست وزير مشاهده مىكنيم هرگز به خود جرأت نمىدهند كه در امور دينى مردم به عنوان مفتى چيزى بگويند يا فتوائى بدهند بلكه مسائل فقهى مردم در همه جا به عهده رؤساى مذهبى آن ملت است، مى خواهد خاخام يهودى يا كشيش نصرانى يا عالم دينى اسلام -اعم از شيعه و سنى و يا ساير مذاهب- باشد و علت آن نيز واضح است زيرا حكومتها خوب مىدانند كه اگر بعض از مسائل را ياد گرفته باشند در اكثر آنها جاهلند و مردم نيز از آنها نمىپذيرند، اما در اوايل رحلت پيامبر (ص) كه حكومت خود را جانشين رسول خدا (ص)معرفي كرده بود، در تمامى شؤون مردم، حتى در مسائل فرعى فقهى كه نياز به علم زياد داشت، دخالت مىكرد و همين امر موجب بدعتهائى در دين شد كه بعض از موارد آن بيان شد و بعض ديگر به خواست خدا خواهد آمد. از جمله آن موارد فتواى عمر است كه زن از ديه شوهر ارث نمىبرد و اين امر ثابت بود تا آنكه يكى از اصحاب او را آگاه كرد.
«كان عمر بن الخطاب يقول: الدية للعاقلة ولا ترث المرأة من دية زوجها شيئا. حتى قال له الضحاك بن سفيان: كتب إلىّ رسول اللّه (ص) أن اورث امرأة اشيم الضبابى من دية زوجها. فرجع عمر»(1).
آرى اين هم نمونه ديگرى است از قول بدون علم كه ضرر و خطر و گناه آن بر كسى پوشيده نيست. ولى اگر او شغل و مقامى نداشت و فقط يك نظريه شخصى بود و كسى از او اطاعت نمىكرد، اين امر فقط ندانستن مسأله اى بود كه نه گناهى بر آن بار است و نه خطر و ضررى متوجه او و يا ديگران مىباشد. اما مثل عمر -كه مىدانيم اگر او به موضوعى عقيده داشت آن را همگانى مىكرد، حتى اگر خلاف سنت رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىبود، (مثل حج تمتع و غير آن كه گذشت) دود ندانستنهاى او به چشم امت مىرفت. چنانچه رفت و تاكنون اين دود اثراتش را گذاشته و اهل سنت از اين دود -با كمال رضايت!- بهره مىبرند! و علماى آنها نيز به ندرت بعض از آنها را تطهير كرده اند. (چنانچه در سه طلاقه و حج تمتع كه توضيح آن گذشت).
- پاورقی -
خلاصه ترجمه آنكه: عمر نمىدانست كه وضوى تنها براى مذى كفايت مىكند و لذا مىپرسد كه آيا تو اين را از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدى؟ جواب مىشنود كه: آرى.
توضيح آنكه: «مذى» آبى است كه بى اختيار در بعض مواقع از انسان خارج مىشود و اين آب خود بخود پاك است.
يو - جهل به ارث بردن زن از ديه شوهر
- بازدید: 601