حارث بن عبد اللّه بن اوس ـ كه فقط همين روايت از او نقل شده- مىگويد: از رسول خدا (ص) شنيدم كهمىفرمود: «من حجّ هذا البيت أو اعتمر فليكن آخر عهده بالبيت»(1). يعنى كسى كه حج يا عمره بجا آورد آخرين عمل او طواف باشد (ظاهرا مراد، طواف وداع است).
عمر گفت: بر زمين بيفتى، تو اين را از رسول خدا (ص) شنيدى و به ما نگفتى؟!
از اين روايت معلوم مى شود كه عمر اين را نمىدانست. حال به روايتى ديگر از ابو داود و مسند احمد حنبل توجه فرمائيد:
حارث بن عبد اللّه مىگويد: از عمر پرسيدم كه زنى روز عيد (قربان) طواف مىكند سپس حائض مىشود (چه بايد بكند؟) گفت: «ليكن آخر عهدها بالبيت» يعنى آخرين عهد او خانه خدا باشد. (يعنى طواف). حارث گفت: رسول خدا (ص) اينگونه به من فرمود: عمر گفت: «اربت عن يديك سألتنى عن شىء سألت عنه رسول اللّه (ص) لكيما اخالف»(2) يعنى بر زمين بيفتى، از من چيزى پرسيدى كه خود از رسول خدا (ص) پرسيده بودى كه من مخالف آن را بگويم!؟
سؤال ما اين است كه اگر عمر آن را از رسول خدا (ص) شنيده بود، چرا به حارث اعتراض كرد و اگر نمىدانست -كه حق چنين است- چرا وقتى حارث از او پرسيد ندانسته چيزى گفت: كه ممكن بود خلاف سنت فتوى داده باشد؟ آيا اين فتوى به غير علم نيست؟ وانگهى چرا از او فورا پذيرفت؟ مگر خود نگفته است كه حديث از رسول خدا (ص) شديد است؟ از اينها گذشته او كه خود بارها با سنت پيامبر (ص) مخالفت كرده و دستوراتى خلاف آن داده است، چرا از اين امر نگران است؟
جالب است كه به نقل ترمذى در دو باب قبل از آن (باب 99) پسر عمر از اين مسأله مطلع بود (گر چه او نيز روايت مذكور را از پيامبر (ص) نقل نكرده است!) لابد خريد و روش و تجارت و... نگذاشت كه عمر آن را بياموزد و پسرش كه بيكار بود دنبال يادگيرى رفت.
ما به خواست خدا در بحث اصحاب در صحاح مقدار علم و اطلاع پسر را هم روشن خواهيم كرد.
- پاورقی -
(1) سنن ترمذى، ج 3 ص 282، كتاب الحج، باب 101، ح 946.
(2) الف - سنن أبي داود، ج 2 ص 208، كتاب المناسك، باب الحائض تخرج بعد الافاضة، ح 2004.
ب - مسند احمد، ج 5 ص 261.
يد - جهل به روايتى در مورد حج
- بازدید: 513