ابراهيم امام، رهبر نهضت عباسيان در وصاياى خويش به ابومسلم مى گويد: نسبت به هركس كه شك كردى و در كار هركس كه شبهه نمودىاو را به قتل برسان. اگر توانستى در خراسان يك نفر عرب زبان هم باقى نگذارى، چنين كن. (20)
«يافعى» درباره ابومسلم مى گويد: او حجاج زمان خود گرديد و درراه استقرار حكومت عباسيان مردم بى شمارى را كشت. (21)
شهيد مطهرى نيز مى نويسد: البته ابومسلم سردار خيلى لايقى است،به مفهوم سياسى، ولى فوق العاده آدم بدى بوده; يعنى يك آدمى بوده كه اساسا بويى از انسانيت نبرده بوده است. ابومسلم نظيرحجاج بن يوسف است... ابومسلم را مى گويند: ششصد هزار نفر آدم كشته. به اندك بهانه اى همان دوست بسيار صميمى خودش را مى كشت وهيچ اين حرفها سرش نمى شد كه اين ايرانى است يا عرب كه بگوييم تعصب ملى در او بوده است. (22)
بنابراين امام صادق(ع) نمى توانستبه ابو مسلم جواب مثبت بدهد واو را يار و همراه خويش بداند. هدف امام صادق(ع) اجراى حق وعدالت و رعايت حقوق الهى و انسانى بود. آن حضرت خواستار حكومتى همچون جد بزرگوارش، امام على(ع) بود كه در آن، جايگاهى براىاين گونه جنايتكاران نبود.
آنچه در تحليل و بررسى عدم پاسخ گويى امام صادق(ع) به پيشنهادخلافت گفته شد، براساس شرايط و موقعيت هاى اجتماعى آن روز بود.
اما افزون برآنها سخنان امام صادق(ع) است كه از راه علم امامت خويش، از وقوع اين تحولات خبرداده بود. آن حضرت مى دانسته كه خلافت به «سفاح» عباسى مى رسد. در اين زمينه روايات متعددى وجود دارد. در يكى از آنها آمده است: عبدالله محض مى گويد: پسر مهمان مهدى است. او از مردم مى خواهد كه براى سقوط خلافت اموى با او بيعت كنند. امام صادق(ع) فرمود: فرزندت مهدى نيست. سپس امام بادست خود به پشت ابوالعباس سفاح زد و فرمود: اين و برادرانش به خلافت خواهند رسيد. (23)
در روايت ديگرى آمده است: ابوجعفر منصور از امام صادق(ع) سؤالكرد: آيا خلافت به من مى رسد؟ حضرت فرمود: «نعم اقوله حقا»بلى. آنچه مى گويم به حقيقت خواهد پيوست. (24)
- پاورقی -
20- سيره پيشوايان، ص 388.
21- همان.
22- سيرى در سيره ائمه اطهار(ع)، ص 122.
23- بحارالانوار، ج47، ص 278.
24- همان، ص 120.
سفاك بودن ابومسلم و ابوسلمه
- بازدید: 1527