حلم و نرمخوئى امام صادق (ع)

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

امام از اشخاص دور و نزديك بدى مى ديد؛ اما با چشم پوشى و گذشت ، و احياناً با احسان و نیكویى با آنان برخورد مى فرمود.
و اينك فصل كوتاهى از آن بزرگيها:
گاهى امام مى شنيد كه يكى از خويشاوندان نزديكش او را به بدى ياد كرده و وى را ناسزا گفته است . امام فوراً آماده نماز مى شد و پس از نماز، دعائى طولانى مى خواند و با اصرار از پروردگار خويش مى خواست كه آن شخص را در برابر عمل ناروايش موأخذه نكند و او را به سبب ستمى كه در حق امام روا داشته است، گرفتار نسازد.
آرى، امام از حق شخصى خويش مى گذشت و آن مردى را كه به وى ظلم نموده و در حقش جنايت كرده بود، مى‏بخشيد.1
امام درباره ارحام و خويشاوندانش پا را فراتر مى گذاشت و مى فرمود: خداوند مى داند كه من گردن خويش را براى خدمت به خويشاوندانم خم كرده‏ام و من به اهل بيت و ارحامم پيش از آنكه از من بى نياز شوند احسان و صله مى‏كنم.2
براستى كه حوادث روزگار همچون سنگ محك هستند كه بدان وسيله ارزش مردان معلوم و درون اشخاص آشكار مى شود و از اين راه انسان به تفاوتى كه ميان امام و خويشاوندانش بوده است، پى مى برد. آنان در حق امام جفا مى‏كردند، بلكه گاهى جسارت نموده و دشنام و ناسزا مى‏گفتند و احياناً با خنجر به طرف امام حمله‏ور شده و قصد قتل آن حضرت را داشتند و آنان در اين كار يعنى حمله، جفا و دشنام گوئى هيچ عذرى نداشتند.
امام صادق (ع) عكس رفتار آنان را مى كرد. آنان از امام مى بريدند ، ولى امام با ايشان پيوند و ارتباط برقرار مى‏كرد.آنان جفا و بدى مى‏كردند، ليكن امام نيكى و احسان مى‏كرد . آنان با خشونت و تندى با امام برخورد مى‏كردند، اما امام با عطوفت و مهربانى با ايشان روبرو مى‏شد.
مهربانى و دلسوزى امام براى كسانش آنقدر بود كه به هنگامى كه منصور دوانيقى، بنى حسن را گرفتار ساخت امام آنچنان دچار غم و اندوه شد كه از شدت ناراحتى به گريه افتاد و حالش بد شد، و روزى كه منصور شيوخ و پيرمردان بنى حسن را ازمدينه به كوفه منتقل كرد، در عين حاليكه آنان در روز بيعت گيرى براى محمد در «ابواء» به امام بد گفته بودند، اما امام از كثرت اندوه براى گرفتارى آنان چند روز تب كرد و افتاد.
حتى محمد و پدرش عبدالله بر اين پندار كه يگانه مانع بر سر راه بيعت براى محمد، وجود امام صادق (ع) است به او بد مى‏گفتند و روزى كه محمد خود را در مدينه آشكار كرد و كس فرستاد كه امام هم با او بيعت كند و امام از بيعت با محمد خوددارى كرد، او شروع به درشت گويى و بدرفتارى نمود.
و چقدر امام از دست بنى‏عباس وكارگزارانشان دلى پر داشت؛ ليكن عوض انتقام جويى ، براى آنها دعا مى كرد و آن را برنده‏ترين سلاح مى دانست
اين رفتار نرم و ملاطفت آميز امام منحصر به بنى اعمام و خويشاوندانش نبود، بلكه او با ديگر مردم و حتى خادمان و غلامانش نيز اينگونه رفتار مى‏فرمود.
روزى يكى از خدمتكارانش را براى انجام كارى به جائى فرستاد و چون دير كرد، امام به دنبال او از خانه خارج شد. او را ديد كه در كنار ديوارى خوابيده است . امام بر بالين وى نشست و بوسيله بادبزن او را نوازش فرمود تا بيدار شد. پس از بيدار شدن غلام ، امام تنها چيزى كه به او گفت ، اين بود: چه شده همه شب و روز را مى‏خوابى؟ شب مال تو است ، اما روزهايت مال ماست . 3
روزى ديگر يكى از غلامانش را كه لكنت زبان داشت براب انجام كارى فرستاد. غلام برگشت و امام پرسيد: چطور شد؟ اما او زبانش مى گرفت و نمى توانست پاسخ درست و قابل فهم بگويد و چندين بار اين وضع تكرار شد؛ ولى زبان غلام باز نمى شد و نمى توانست جواب قابل فهم بدهد. امام به جاى اينكه به خشم آيد، نگاهى به او انداخت و فرمود: اگر لكنت زبان دارى ، نفهم و كودن كه نيستى.
سپس فرمود: حيا، عفت و گرفتن زبان - نه نفهمى و كودنى - ازآثار ايمان است و فحاشى و بد دهنى و زبان درازى از نتايج نفاق . 4
امام صادق (ع) ، خانواده خود را از رفتن به پشت بام نهى فرموده بود . روزى وارد خانه شد، ديد يكى از كنيزان كه دايه يكى از اطفال هم بود، بچه در بغل از نردبان بالا مى‏رود. تا چشم كنيز بر امام افتاد وحشت كرد و لرزه بر اندامش افتاد . اتفاقاً بچه از بغل او بر زمين افتاد و در جا جان سپرد.
امام با رخسار رنگ پريده از خانه بيرون آمد و وقتى علت اضطراب و رنگپريدگى را پرسيدند، پاسخ فرمود: مرگ بچه باعث اضطراب و نگرانى و ناراحتى من نشد، بلكه رنگباختگى و اضطراب من به سبب رعب و وحشت و ترسى است كه آن كنيز از من به دل دارد.
امام براى جبران اين معنى آن كنيز را در راه خدا آزاد ساخت و دوباره به او فرمود : ناراحت مباش! تو تقصير نداشته‏اى . 5
اين بود نرمخوئى و بزرگوارى امام صادق (ع) در رابطه با خويشاوندان ، بنى اعمام و خدمه و اهل بيتش .
امام با مردمان ديگر نيز رفتارى اينگونه داشته است . روزى يكى از حاجيان و زائران بيت خدا كه در مدينه بسر مى‏برد، در جائى خوابش برد. وقتى بيدار شد، پنداشت كه هميان و كيسه زر او را دزديده‏اند پس براه افتاد و امام صادق (ع) را ديد كه نماز مى‏گزارد، ولى نشناخت كه او امام صادق است و با امام درآويخت كه هميان و كيسه پول مرا تو برداشته‏اى!
امام كه وضع را چنين ديد، پرسيد : چقدر پول در كيسه داشتى؟
مرد پاسخ داد : هزار دينار توى هميان داشتم.
امام او را همراه خود به خانه برد و هزار دينار طلا وزن كرد و به او تحويل داد . آن مرد به خانه برگشت و از قضا كيسه پول هم پيدا شد. مرد نزد امام آمد و پوزش خواست و پول را هم پيش امام نهاد. اما امام از پس گرفتن پول خوددارى فرمود وگفت : چيزى كه از دست ما بيرون رود، دوباره نبايد به دست ما برگردد.
مرد از اطرافيان پرسيد كه اين شخصيت كيست ؟
پاسخ شنيد كه او جعفر بن محمد عليهما السلام است و پس از آنكه امام را شناخت ، گفت : حقاً كه شخصى چون جعفر صادق (ع) رفتارى اينگونه بايد داشته باشد. 6
امام صادق (ع) حتى با سرسخت‏ترين دشمنان خود نيز رفتارى ملاطفت آميز داشته است .
هنگامى كه منصور امام را پس از جلب به حيره، مرخص كرد، امام در همان ساعت راه افتاد و اول شب به محلى رسيد به نام «سالحين» . 7 در اينجا يكى از مأموران منصور راه را بر امام گرفت و مانع از حركت آن حضرت شد و هر چه امام اصرار بر رفع مانع مى‏كرد، او امتناع و خوددارى مى‏نمود.
از اصحاب امام و از موالى و خدمتكاران او ، مرازم و مصادف همراه امام بودند مصادف به امام عرض كرد : قربانت گردم! اين سگى است كه به فكر آزار شماست و من بيم آن دارم كه او شما را دوباره نزد ابوجعفر منصور ببرد و آنوقت من نمى‏دانم چه پيش خواهد آمد؟ اگر اجازه دهيد من و مرازم سر او را مى‏بريم و آن را به جوى مى‏اندازيم.
امام فرمود: اى مصادف ، دست نگاه دار!
سپس آنقدر از آن مأمور خواهش كرد، تا او رام شد و پس از آنكه پاسى از شب گذشته بود، به امام اجازه حركت داد.
امام فرمود: اى مرازم! اين بهتر بود يا آنچه شما مى‏گفتيد؟
مرازم عرض كرد: قربانت گردم! آنچه شما كرديد ، بهتر است .
سپس امام فرمود: گاهى يك گرفتارى و ذلت كوچك انسان را به گرفتارى و ذلت بزرگترى مى‏اندازد. 8
به نظر نگارنده مقصود امام از ذلت و گرفتارى بزرگ، قتل و غرض از ذلت و گرفتارى كوچك ، خواهش و تمنا بوده است .و اين است برخى از رفتارهاى ملاطفت آميز امام و نرمخوئى او كه بدان وسيله تجاوزات و تعدياتى را كه به وى مى‏شده، چاره سازى مى‏كرده است

- پاورقی-

1- اصول كافى، ج 2، باب صله رحم، ص 156.
2- همان كتاب و همان صفحه.
3- روضه كافى، ص 87.
4- بحارالانوار ، ج 47، ص 61.
5- مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4، ص 274.
6- همان كتاب ، ص 274.
7- جائى در چهار فرسنگى بغداد از سمت غرب.
8- روضه كافى، ص 87.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page