باريافتگان مسجد سهله:

(زمان خواندن: 11 - 21 دقیقه)

در طول يک هزار ونود وچهار سالي که از آغاز غيبت کبراي حضرت بقية الله، أرواحنا فداه، مي گذرد، هزاران نفر از شيعيان شيفته ومنتظران دل سوخته، به قصد ديدار يار، از اقطار واکناف جهان، به سوي مسجد مقدّس سهله مي شتابند، شب هايي را در آن جا بيتوته مي کنند، با کعبه ي مقصود وقبله ي موعود مناجات مي کنند. به ديدار جان جانان موفّق مي شوند، ولي به دلايلي دم فرو بسته، راز دل را به احدي اظهار نمي کنند.
در اين ميان، شمار اندکي از اين نيک بختان يافت مي شوند که علي رغم تحفّظ وخويشتن داري که در کتمان توفيقات خود معمول داشته اند، راز شان بر ملا شده، به گوش ديگر دل سوخته ها نيز رسيده است.
تعداد بسيار نادري از اين عزيزان، داستان تشرّف شان، به آثار مکتوب راه يافته، در لابه لاي کتب درج شده، به دست ما رسيده است.
با توجّه به مشکلات فراواني که در نقل اين رويدادها هست، فقط اسامي شماري از اين افراد سعادت مند که در مسجد سهله به حضور يار بار يافته ويا مورد توجّه محبوب قرار گرفته اند، ثبت مي شود، تا مورد بررسي ومراجعه ي علاقه مندان قرار گيرد.
آن عدّه از شيفتگان پژوهنده وخوانندگان ارج مند که تمايل به مطالعه ي متن کامل اين رخدادها باشند، مي توانند به منابع ياد شده در پايان نوشتار مراجعه فرمايند.
1_ محمّد بن ابي روّاد رواسي، با محمّد بن جعفر دهّان، در يکي از ايّام رجب، به قصد ديدار حضرت صاحب الأمر (عليه السّلام) به مسجد سهله مشرّف شدند. به هنگام بازگشت، در مسجد صعصعه، به محضر آن قطب دايره ي امکان شرف ياب شدند، دعاي معروف: (اللّهمّ يا ذا المنن السّابغة) را از آن حضرت استماع کردند.(6)
2_ افتخار قرون واعصار، آية الله سيّد مهدي بحر العلوم (متوفاي 1212هـ) بنا به تقاضاي ميرزاي قمي (صاحب قوانين (متوفاي 1231هـ) تشرّف خود را در مسجد سهله به پيشگاه جان جانان واستماع مناجات گوش نواز آن امام دل نواز را بيان کرد، امّا از اظهار گفت وشنود خود با آن حضرت امتناع کرد. (7)
3_ سيّد بحر العلوم، يک بار ديگر در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرف ياب شد ودر نماز جماعتي که به امامت آن بزرگوار برگزار شده بود، شرکت کرد.(8)
4_ سيّد جعفر قزويني، در خدمت پدر بزرگوارش سيّد باقر قزويني _ که صاحب کرامات فراوان بود _(9) در مسجد سهله، به محضر خورشيد فروزان امامت شرف ياب شده است.(10)
5_ سيّد مهدي عباباف نجفي که هر شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف مي شد، در نيمه شبي، به خدمت خورشيد عالَم تاب شرف ياب شد ومشاهده کرد که در آن شب تار، در وديوار مسجد، چون روز، روشن بود.(11)
6_ حاج سيّد احمد اصفهاني (مشهور به خوشنويس) که در زمان ميرزاي شيرازي به سامرا مهاجرت کرده بود، روز جمعه اي، در مسجد سهله، به پيشگاه پيشواي انس وجان شرف ياب شد وفرمان يافت که همه روزه، صبح گاهان، به نيابت از سوي حضرت صاحب الزّمان (عليه السّلام) زيارت عاشورا بخواند.(12)
7_ شيخ محمود عراقي (متوفاي 1306 هـ) از تبار جناب ميثم تمّار واز شاگردان شيخ انصاري، از مولى عبد الحميد قزويني، بدون واسطه نقل مي کند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در چهلمين شب، جمال باهر النّور آن حضرت را مشاهده کرد، وصحن مسجد را بدون شمع وچراغ، از نور آن خورشيد جهان افروز، روشن ومنور ديد.(13)
8_ وي، از سيّد باقر اصفهاني _ که او را به عنوان سيّدِ ثقه ي جليل وفاضل عادل نبيل ستوده است _ بدون واسطه نقل کرده که در شب چهارشنبه اي، در مسجد سهله، به محضر مولا شرف ياب شد واز خوان کَرَم اش برخوردار گشت.(14)
9_ سيّد عبد الله قزويني در سال 1327 هـ در مسجد سهله، به ديدار آن حضرت توفيق يافت ومقام حضرت مهدي (عليه السّلام) را روشن تر از روز ديد.(15)
10_ حاج علي نجفي با يک گروه يازده نفري، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد. در يک شب چهارشنبه که مسئول شام فراموش کرده بود غذا بياورد، بعد از اَعمال مسجد، به مسجد کوفه رفتند ودر حجره اي بيتوته کردند واز شدّت گرسنگي، خواب شان نبرد که ناگهان، خورشيد جهان افروز، به داخل حجره تشريف آورده، چاي وبرنج داغ به آنان مرحمت فرموده است.(16)
11_ شيخ محمود عراقي، داستان تشرّف شخص فلاح يزدي سهلاوي را در مسجد سهله، از حاج ملا باقر بهبهاني، واداي قرض هايش را به فرمان حضرت، به دست سيّد اسد الله رشتي، نقل کرده است.(17)
12_ ميرزا هادي بجستاني، از دوست اش سيّد حسن _ که او را به تقوا وديانت ستوده است _ نقل مي کند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد ودر شب چهلم، مورد عنايت قرار گرفت.(18)
13_ شيخ محمّد تقي حائري مازندراني، شب چهارشنبه اي، در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرف ياب شد ودعاي حضرت اش را در مورد شيعيان، به لفظ (شيعتي) استماع کرد.(19)
14_ محدّث نوري، از شيخ باقر کاظمي _ که او را به داشتن ملکه ي اجتهاد مطلق ستوده است _ نقل مي کند که در شب چهارشنبه اي، در وسط مقام آن حضرت در مسجد سهله، نور بسيار قوي همانند شعله هاي آتش مشاهده کرده است.(20)
15_ وي، داستان يک سبزي فروش نجفي را نقل کرده که در شب هاي چهارشنبه، به مسجد سهله مي رفته ودر يک شب ظلماني، در مقام حضرت، به محضر آن خورشيد جهان افروز شرف ياب شده است. وجود حضرت، مقام را بدون شمع وچراغ، چون روز، روشن کرده بود.(21)
16_ سيّد جليل القدري از علماي زاهدان، پس از چهل شب مداومت بر تشرّف به مسجد سهله، شب چهارشنبه اي، در مسجد سهله، خدمت مولا رسيده ومورد عنايت قرار گرفته است.(22)
17_ محدّث نوري، از يک مرد صالح سلماني نقل مي کند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شده، در شب چهلم، به ديدار محبوب شرف ياب شده، حضرت اش او را به ملازمت پدر پيرش، توصيه فرموده است.(23)
18_ حضرت آية الله حاج ميرزا مهدي اصفهاني (متوفاي 1365 هـ) مکرّر در مکرّر، در مسجد سهله، براي ملاقات حضرت بقية الله، أرواحنا فداه، ورهايي از منجلاب افکار يوناني والتقاطي، استغاثه کرد. سرانجام، روزي به هنگام بازگشت از مسجد سهله، در مقام هود وصالح، به محضر آن حضرت شرف ياب شد واين جمله ي نوراني را بر سينه ي آن حضرت مشاهده کرد:
طلب المعارف من غير طريقنا أهل البيت مساوق لإنکارنا؛(24) طلب کردن معارف ديني، به جز از طريق ما اهل بيت، با انکار ما مساوي است.(25)
19_ محدّث نوري، از طرق متعدّد، از حاج عبد الله واعظ نقل کرده که مکرّر، در مسجد سهله، در مقام حضرت، نور درخشاني چون آتش مشتعل مشاهده کرده است.(26)
20_ مرحوم آية الله مرعشي نجفي (متوفّاي 7 صفر 1411 هـ) داستان تشرّف سيّد جليل القدري را در مسجد سهله به پيش گاه مقدّس مولا، با دست خط خود نوشته، به مرحوم عماد زاده مرحمت کرده، ايشان نيز آن را عيناً در کتاب خود آورده است.(27)
پس از درگذشت آن مرجع عالي قدر، اين داستان، به نام خود آن مرحوم ثبت شده است.(28)
21_ علاّمه ي طباطبايي صاحب تفسير الميزان. (متوفاي 18 محرم 1402هـ) از استادش مرحوم آقا سيّد علي قاضي نقل مي کرده که برخي از افراد زمان ما، مسلّماً، به محضر مبارک آن حضرت رسيده اند. يکي از آنان، حاج شيخ محمّد تقي آملي بود که در مسجد سهله، در مقام آن حضرت _ که به مقام صاحب الزمان معروف است _ مشغول دعا وذکر بود که ناگهان آن حضرت را در ميان نوري بسيار قوي مي بيند که مي خواهد به او نزديک شود، ابهّت وعظمت آن نور، طوري او را مي گيرد که نزديک بوده قبض روح شود، نفس هايش به شماره مي افتد، حضرت را به اسماي جلاليه ي خدا قسم مي دهد که نزديک تر نشود.(29)
22_ سيّد جليل القدري به عشق ديدار مولا، از مشهد مقدّس به عتبات عاليات مي رود. حدود يک سال، در کربلا اقامت مي کند. چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله مي رود. در شب چهلم، در حجره ي حاج شيخ محمّد جواد سهلاوي به آرزوي خود مي رسد وجان جانان را ديدار مي کند.
مرحوم حاج شيخ محمود عتيق (مشهور به حاج ملاّ آقا جان) نيز در آن محفل نوراني، حضور داشته است، ولي به جهت عصباني شدن وتندي کردن به يک طلبه، که خيال مي کرده، حضور او، مانع فيض است، از اين سعادت محروم مي شود.(30)
23_ حاج شيخ محمود کُمْلَه اي(31) در ايّام اقامت اش در نجف اشرف، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد. در اين مدّت، تلاش زياد کرده که معصيّت نکند وضمناً از غذاهاي حيواني نيز اجتناب کرد. در شب چهارشنبه 34 يا 35 به محضر مقدس مولا مي رسد. مولا، سفره اي پهن، واز او نيز براي صرف غذا دعوت مي کند. او، عذر مي خواهد ومي گويد: (من، در شرايطي هستم که غذاي حيواني نمي خورم.). مولا مي فرمايد: (آن چه شنيدي، معنايش اين است که مثل حيوان نخور، نه آن که غذاي حيواني نخور).(32)
24_ حاج صادق کربلايي، چند شب چهارشنبه، براي حاجتي، با پاي پياده، از کربلا به مسجد سهله مشرّف مي شود. در يکي از شب ها، در مسير مسجد سهله، به محضر مولا شرف ياب مي شود. در بامداد همان روز، حاجت اش نيز روا گشته است.(33)
25_ عالم دل سوخته اي، چهل شب چهارشنبه، به قصد ديدار يار، به مسجد سهله مشرّف مي شود، ولي به مقصود نمي رسد. سرانجام، او را به مغازه ي پيرمرد قفل سازي در بازار آهنگران رهنمون مي شوند. رخت سفر بسته به آن شهر سفر مي کند. مغازه ي پيرمرد را پيدا مي کند. رفتار صادقانه ومنصفانه اي از او مشاهده مي کند. از دو لب جان جانان، اين جمله را استماع مي کند که فرمود: (اين گونه باشيد، ما به سراغ شما مي آييم).(34)
26_ از مرحوم آية الله حاج شيخ محمّد علي اردوبادي (متوفاي 15 صفر 1380هـ) نقل شده که يک تاجر تبريزي به نام حاج محمّد جعفر اصفهاني، دچار تنگ دستي مي شود. به عتبات مي رود ودر نجف اشرف رحل اقامت مي افکند. چهل شب چهارشنبه، به عشق ديدار مولا به مسجد سهله مي رود، پس از چهارشنبه ي چهلم، به سوي سامرا حرکت مي کند. دچار گرسنگي مي شود. در مسير سامرا، به محضر مقدّس مولا شرف ياب مي شود. در وسط بيابان، نان گرم وتازه از دست مولا تناول مي کند، آن گاه پيامي دريافت مي کند که در سامرا به خدمت ميرزاي شيرازي برساند ومأمور مي شود که به اين تعبير بگويد: (کسي که در شب نيمه ي شعبان، به تو انگشتري داد، اين پيام را به شما ابلاغ فرمود).
پس از ابلاغ پيام، به شدّت مورد عنايت مرحوم ميرزا قرار مي گيرد.(35)
27_ مرحوم آية الله حاج سيّد محمّد علي موحّد ابطحي (متوفاي 13 رجب 1423 هـ) بدون واسطه، از مرحوم آية الله حاج سيد ابو القاسم خويي، قدس سره، نقل کردند که به مدّت چهل شب چهارشنبه، از نجف اشرف به مسجد سهله مشرّف شده است. در شب چهلم، مورد عنايت قرار گرفته است.
28_ آية الله حاج شيخ محمّد غروي، در ايام اقامت اش در نجف اشرف، در مسجد سهله، در مقام حضرت الياس، به مدّت دوازده روز، مشغول تهجّد وتضرّع واستغاثه مي شود. شبي، مورد عنايت قرار مي گيرد. در اطاق در بسته، احساس مي کند که آفتاب بالاي سرش قرار گرفته است! به شدّت عرق مي کند. قطرات اشک اش با عرق سر وصورت، آميخته، به سوي سينه اش سرازير مي شود. مدّتي در اين حال بوده تا به تدريج به حال طبيعي بر مي گردد.
29_ در همان ايّام، مکاشفه اي در مسجد سهله براي ايشان رخ مي دهد. شخصي، در کسوت قندهاري براي او مجسّم مي شود. به سويش مي آيد. با ايشان معانقه مي کند. در آن حال مي بيند که روي سينه ي آن شخص با خط بسيار زيبايي از نور نوشته شده: (مأمور صاحب الزمان).(36)
30_ حجة الاسلام شريفي، مقيم کويته ي پاکستان را در محفلي ديدم. از مسجد سهله سخن رفت. فرمودند، در ايام اقامت ام در نجف اشراف، به مسجد سهله مشرّف مي شدم. در آن جا، سيّدي را از اهل بحرين ديدم که به محضر مولا شرف ياب شده بود. از داستان اش جويا شدم. فرمود:
يک سال تمام، در بحرين، به قصد ديدار مولا، هر شب، دعاي توسّل خواندم. سپس به زيارت عتبات عاليات مشرّف شدم. به هنگام ورود به مسجد سهله، در قسمت شمالي آن، به آرزوي خود رسيدم.
31_ يکي از مراجع بزرگواري که در تاريخ دوم شوال 1422 هـ وفات کرد، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در شب چهلم، به ديدار حجّت خدا نايل شد واز زبان دُرَر بارش اين فرمان را استماع کرد که فرمود: (اکتُبْ؛ بنويس).
متوجّه مي شود که الآن، وظيفه اش، نوشتن است. درس وبحث را تعطيل مي کند، به تأليف وتحقيق روي مي آورد وآثار ارزشمند فراواني را از خود به يادگار مي نهد.(37)
32_ آية الله حاج سيّد محمّد مفتي الشيعه فرمود، در ايّام اقامت ما در نجف اشرف، يکي از وعّاظ تهران به نام حاج سيّد عبد الله کرّوبي، با پسرش سيّد احمد، به عتبات مشرّف شدند. چون با پسر عموي ما، آقاي مرتضوي همسفر بود، در نجف، به منزل ما وارد شدند. تصادفاً، در آن جا به شدّت مريض شدند. شب چهارشنبه اي، در معيّت ايشان، به مسجد سهله رفتيم. اظهار کردند که محل خلوتي مي خواهند. به مقام امام زين العابدين (عليه السّلام) رهنمون شدند. مدّتي در آن جا به تضرع واستغاثه پرداختند. مورد عنايت قرار گرفتند وکاملاً خوب شدند.
پس از مراجعت به ايران، به من نامه نوشتند که ما، در آن شب، الحمد لله، به حاجت خود رسيديم.
33_ ايشان، اضافه کردند که ما، در ايّام اقامت خود در نجف اشرف، هر وقت با مشکلي مواجه مي شديم، به مسجد سهله پناه مي برديم وهرگز دست خالي بر نمي گشتيم.
34_ آية الله حاج شيخ رضا توحيدي، از فقهاي برجسته وعلماي شايسته ي مقيم تبريز(38) فرمودند، در مدرسه ي ما، شخص فاضلي به نام شيخ محمّد يا شيخ محمدرضا بود. او، اهل خوراسکان بود. همواره، مشغول بود وتا از مطالعه فارغ مي شد، به نماز مي پرداخت. او، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف مي شد. هنگامي که بر مي گشت، حال بسيار خوشي داشت. روزي از او پرسيدم: (چه شده؟). گفت: (يدرک ولا يوصف).
35_ ايشان، از يکي از سادات معروف تبريز نام بردند که به هنگام تشرّف به عتبات، به من گفت: (مرا همراه خود به مسجد سهله ببر ومقداري از فضائل واعمال آن را براي ام بازگو کن).
در معيّت ايشان، به مسجد سهله رفتيم. من، به جهت درس وبحث، ناگزير بودم به نجف برگردم. او، شب را در مسجد بيتوته کرد. وقتي به نجف آمد. مشخّص بود که مورد عنايت واقع شده است. استقرار نداشت. مي خواست پرواز کند. به پشت بام مي رفت وبا مولايش راز دل مي گفت.
36_ آية الله غروي، از مرحوم حاج شيخ محمّدجواد سهلاوي که در مجاورت مسجد سهله اقامت داشت، نقل کردند که گفت:
روزي، چيزي براي خوردن نداشتيم. به حضرت عرض کردم که (من، هيچ ولي براي بچه ها چه کنم؟).
به دل ام گذشت که به مقام ابراهيم (عليه السّلام) بروم. چون به آن جا رسيدم، ديدم ظرف بزرگي پر از غذا آن جا است وهنوز بخار از آن متصاعد است. متوجّه شدم که از عنايت مولا است.
آية الله غروي فرمود، در ايّام اقامت دوازده روزه ام در مسجد سهله، روزي، مرحوم سهلاوي، در مقام امام زين العابدين (عليه السّلام) به من گفت:
يک وقت، اين جا را حفر کردند، به تخته سنگ سبز رنگ بسيار بزرگي رسيدند. روي آن سنگ، تصويرهايي نقش بسته بود. جنازه هايي مشاهده شد که قامتي بسيار رسا داشتند ومشخّص بود که به تاريخ قبل از اسلام مربوط بودند.(1)
37_ شيخ محمّد کوفي شوشتري، مقيم شريعه ي کوفه، از خوش بخت ترين انسان هاي عصر در رابطه با حضرت بقيّة الله، أرواحنا فداه، بود. او، مکرّر، به محضر جان جانان شرف ياب شد. تشرّفات اش مورد قبول بزرگان نجف اشرف بود.
يکي از تشرفات اش به اين صورت بود که روزي، بعد از نماز، مشغول تسبيح بوده. صدايي مي شنود که:
(اي شيخ محمّد! اگر مي خواهي حضرت حجّت را ببيني، به سوي مسجد سهله بشتاب).(2)
به سرعت، به سوي مسجد سهله حرکت مي کند. درِ مسجد را بسته مي بيند ومولا را مشاهده مي کند که از طرف مسجد زيد، به سوي سهله در حرکت است.
در گوشه اي مي ايستد وتماشا مي کند که آيا مولا در مي زند يا در مسجد خود به خود باز مي شود.
هنگامي که مولا به در مسجد مي رسد، در، به روي او باز مي شود.(3)
38_ آية الله توحيدي _ که از نزديک ترين خواصّ شيخ محمّد کوفي بود _ فرمود، روزي ديدم که مرحوم کوفي، خيلي متأثّر است. از سبب اش جويا شدم. گفت: (يک فرد افغاني، آقا را ديد، ولي من نديدم).
39_ شيخ محمّد کوفي، داستان لطيفي دارد که در مسجد کوفه براي اش اتّفاق افتاده است. در آن داستان، يکي از خادمان حضرت، براي آن حضرت، آب مي آورد. حضرت مقداري ميل مي فرمايد وبقيّه را به ايشان تعارف مي کند. ايشان مي گويد: (من تشنه نيستم). بعد از لحظاتي، از ديدگان اش غايب مي شود.(4)
هنگامي که آن خادم، آب را مي برد، آقاي کوفي مشاهده مي کند که از انگشتان اش شهد جاري است.
آية الله توحيدي فرمود، روزي، در خدمت مرحوم کوفي، در مسجد سهله بوديم. کوزه وکاسه اي از آب پر کرديم، در کنار خود گذاشتيم.
مرحوم کوفي، داستان تشرّف اش را براي من شرح مي داد. چون قسمت اخير را مي گفت، کاسه را برداشت وبه من نشان داد وگفت: (همين طور که کاسه را آن خادم مي برد، از دست اش شهد جاري بود).
آية الله توحيدي فرمود، هنگامي که مرحوم کوفي، آن صحنه را ترسيم مي کرد، من ديدم که از انگشتان مرحوم کوفي نيز شهد سرازير است!
40 _ مرحوم حاج شيخ محمّد کوفي، روزي، از مسجد کوفه به سوي مسجد سهله در حرکت بود. يک مرتبه متوجّه مي شود که خورشيد جهان تاب نيز در کنار او در حرکت است.(5)
حضرت بقية الله، أرواحنا فداه، به او امر مي فرمايد که به خدمت مرحوم آية الله اصفهاني برود واز سوي حضرت به او، اين پيغام را دهد:
ارخص نفسک، واجعل مجلسک في الدّهليز، واقض حوائج النّاس! نحن ننصرک؛(6) خودت را براي مردم ارزان کن، محلّ نشستن خود را در دهليز خانه قرار بده، نيازهاي مردم را برآور! ما، ياري ات مي کنيم.
بي گمان، اين پيغام، به صورت شفاهي بوده، ولي آية الله اصفهاني، از مرحوم کوفي خواسته بودند که آن را بنويسد وبه صورت کتبي به او تقديم کند. پس آن چه در برخي از منابع، به عنوان (توقيع) نقل شده، سهو القلم است.
مرحوم آية الله حاج شيخ مرتضي حائري (متوفاي 24 جمادي الثانيه 1406 هـ) از يکي از مراجع بزرگ تقليد نقل مي کند که از مرحوم آية الله اصفهاني پرسيده بود: (آيا شما مطمئن هستيد که وجود مقدّس حضرت بقيّة الله، أرواحنا فداه، در مورد اين دست ودل بازي شما در صرف سهم مقدّس امام (عليه السّلام) رضايت دارند؟). مرحوم آية الله اصفهاني، به اين پيغام استناد کرده بود.(7)
روي اين بيان، همه ي مراجع تقليد، صدور اين پيام را به افتخار مرحوم آيةالله اصفهاني، تلقّي به قبول کرده بودند.(8)
آية الله توحيدي فرمودند، براي يکي ديگر از مراجع بزرگوار پيغام آورده بود که:
(به منبرت بپرداز! عنايات ما به تو مي رسد).
وبه يکي از فقهاي برجسته، چنين پيغام آورده بود: (نماز حضرت ولي عصر (عليه السّلام) را ادامه بده!).(9)
در مورد يکي از علما که نامش را فاش نکرده بود، از محضر حضرت شنيده بود که: (فلاني، بسيار خوب است، جز اين که گاهي به ذهن اش مي رسد که من نيز کسي هستم. (يعني حالت عُجب بر او عارض مي شود)).
آية الله توحيدي فرمود، مرحوم کوفي، به هنگام تشرّف به مسجد سهله، به اذن دخول وديگر دعاهاي رائج خيلي پا بند نبود، بلکه در هر مقامي هر دعايي بر زبان اش جاري مي شد، همان را مي خواند ومي گفت: (همه ي اين ها درست است، ولي خلوص چيز ديگري است).
نگارنده گويد، روزي از محضر مرحوم آية الله آقاي ميرزا کاظم تبريزي (متوفاي 18 رجب 1416 هـ) در مورد مرحوم کوفي پرسيدم، فرمود: (ما، روزي، از نجف اشرف عازم مسجد سهله بوديم. ماشين ايستاده بود. منتظر بوديم که پر شود. مرحوم کوفي را با يکي ديگر از علما ديدم که با پاي پياده عازم مسجد سهله بود. يکي از رفقا، به ايشان پيشنهاد کرد که سوار ماشين شود. فرمود: (ما قدم زنان مي رويم). وقتي به مسجد سهله رسيديم، ديديم آنان پيش از ما رسيده اند وقسمت اعظم اَعمال مسجد را نيز انجام داده اند!
مرحوم آية الله تبريزي، با آن سخت باوري، مطمئن بود که ايشان با طيّ الأرض رفته بودند.(10)

 - پاورقی -

(6) اقبال الأعمال، ص 645؛ بحار الأنوار، ج 100، ص 447؛ کلمة الإمام المهدي، ص 301؛ صحيفة المهدي، ص 50.
(7) نجم ثاقب، ص 612؛ جنّة المأوى، ص 48؛ بحار الأنوار، ج 53، ص 234؛ فوائد رضويّه، ص 678؛ المختار من کلمات الامام المهدي، ج 1، ص 357.
(8) دار السلام، ج 4، ص 426؛ نجم ثاقب، ص 618؛ جنة المأوى، ص 55؛ بحار الأنوار، ج 53، ص 240.
(9) برخي از کرامات اش را محدّث نوري در دار السلام، ج 2، ص 196، آورده است.
(10) جنة المأوى، ص 61؛ بحار الأنوار، ج 53، ص 245؛ دار السلام، ج 4، ص 421؛ المصطفى والعترة، ج 17، ص 218.
(11) العبقري الحسان، ج 1، ص 103.
(12) همان، ج 1، ص 113.
(13) دار السلام، عراقي، ص 304.
(14) همان، ص 331.
(15) العقبري الحسان، ج 1، ص 104.
(16) همان، ج 1، ص 107.
(17) دار السلام، عراقي، ص 313.
(18) العبقري الحسان، ج 1، ص 98.
(19) همان، ج 1، ص 122.
(20) دار السلام، ج 4، ص 421.
(21) نجم ثاقب، ص 499؛ جنة المأوى، ص 135؛ بحار الأنوار، ج 53، ص 309.
(22) العبقري الحسان، ج 2، ص 200.
(23) جنة المأوى، ص 61؛ بحار الأنوار، ج 53، ص 245؛ دار السلام، ج 4، ص 421؛ المصطفى والعترة، ج 17، ص 222؛ المختار من کلمات الإمام المهدي، ج 1، ص 414.
(24) أبواب الهدي، مقدمه، ص 46.
(25) آثار شگفت اين تشرّف ودريافت اين پيام وانقلاب روحي وتغيير خط مشي آن عالم فرزانه را در کتاب ارزشمند مکتب تفکيک از استاد محمد رضا حکيمي ملاحظه فرماييد.
(26) نجم ثاقب، ص 624؛ دار السلام، ج 4، ص 421؛ جنة المأوى، ص 59؛ بحار الأنوار، ج 53، ص 243.
(27) منتقم حقيقي، ص 428.
(28) شهاب شريعت، ص 292؛ قبسات، ص 110.
(29) مهر تابان، ص 147؛ ديدار يار، ج 3، ص 342؛ شيفتگان حضرت مهدي، ج 1، ص 220.
(30) پرواز روح، ص 62؛ ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 150.
(31) کُمله، نام محلّي در نواحي لنگرود، در استان گيلان است.
(32) سيماي آفتاب، ص 327؛ ره توشه ي مهدي ياوران، ص 160.
(33) شيفتگان حضرت مهدي، ج 1، ص 269.
(34) سرمايه ي سخن، ج 1، ص 611؛ ره توشه ي مهدي ياوران، ص 164.
(35) شيفتگان حضرت مهدي، ج 2، ص 177، توجّهات ولي عصر به علما ومراجع، ص 51.
(36) آية الله غروي، از حسنات دهر وشخصيّت هاي برجسته ي عصر است. او، در نقل مطالب، بسيار احتياط مي کند. نظر به اين که اين دو مورد، متضمّن رؤيت نبود، در اثر تقاضاي نگارنده نقل فرمودند.
(37) در امتداد فقاهت، ص 116.
(38) شرح حال ايشان، به طور فشرده، در کتاب نامداران تاريخ، ج 2، ص 307، آمده است.
(1) ما، شرح اين ماجرا را در اجساد جاويدان، ص 42، به نقل از يکي از فضلاي نجف اشرف آورده ايم.
(2) آية الله توحيدي فرمودند: (متن ندا به اين تعبير بود: (إذا تريد تشوف الحجّة، تعال بالسّهلة).
(3) العبقري الحسان، ج 1، ص 126.
(4) همان، ج 1، ص 120.
(5) شيفتگان حضرت مهدي، ج 2، ص 170.
(6) کلمة الإمام المهدي، ج 1، ص 564؛ آثار الحجّة، ج 1، ص 134؛ گنجينه ي دانشمندان، ج 1، ص 222؛ عنايات حضرت مهدي موعود به علما ومراجع تقليد، ص 110.
(7) سرّ دلبران، ص 273.
(8) با توجّه به اين که اين پيغام، چند روزي پس از شهادت سيّد محمّد حسن، فرزند دل بند آية الله اصفهاني، صادر شده، تاريخ صدور آن 1349 هـ خواهد بود.
(9) کيفيّت نماز امام عصر (عليه السّلام) در مفاتيح آمده است؛ نيز ر.ک: فصلنامه ي انتظار، ش 5، ص 337.
(10) سيناي معرفت، ص 129.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page