ابوالحسن خدا مرا باقى نگذارد براى مشكلى كه تو در آن نباشى

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

از ابن عباس نقل شده كه گفت: بر عمر بن خطاب قضيه اى پيش آمد كه برخاست از آن و نشست و دگرگون شد و سياه شد و جمع كرد بر آن اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله را و بر آنها عرضه كرد و گفت بگوئيد بمن چه بايد بكنم، پس همگى گفتند اى امير مومنان تو پناهگاه و برطرف كننده اى، پس عمر غضب كرد و گفت: اتقوا لله و قولوا قولا سديدا يصلح لكم اعمالكم به ترسيد از خدا و بگوئيد گفتنى صواب و درست كه اصلاح كند اعمال شما را، پس گفتند: اى امير مومنان از آنچه پرسيدى چيزى از آن نزد ما نيست.
پس گفت: اما قسم بخدا كه من ميشناسم كسى را كه اصل سرچشمه آن و كاملا بان آشناست و ميداند پناهگاه كجاست و برطرف كننده كجا است.
پس گفتند: گويا منظورت على بن ابيطالب است، عمر گفت: به خدا قسم اوست تنها پناه و دادرس و آيا هيچ زن آزادى مانند او را در پرى و مهارت آورده برخيزيد برويم نزد او.
پس گفتند: اى امير مومنان آيا شما نزد او ميرويد بفرستيد كسى را كه او را بياورد پيش شما.
گفت: هيهات" او كجا و ما كجا" اينجا شاخه اى از بنى هاشم و شاخه اى از پيامبر و باقيمانده از علم و دانش است كه بايد خدمتش رسيد نه آنكه او بيايد-
در خانه او حكم ميايد، پس همه متوجه بانحضرت شده و او را در چهار ديوارى و خانه اى يافتند كه ميخواند: " ايحسب الانسان ان يترك سدى " آيا انسانى خيال ميكند كه او را واميگذارد مهمل و بيحساب و آنرا تكرار ميكرد و ميگريست پس عمر بشريح گفت: بگو بابى الحسن آنچه را كه براى ما گفتى.
پس شريح گفت من در مجلس قضاوت و داورى نشسته بودم پس اين مرد آمد و گفت كه مردى دو زن را باو سپرده يكى آزاد سنگين مهر و ديگرى كنيز ام ولد، پس باو گفت مخارج آنها را بده تا من بيايم.
پس چون شب گذشته شد هر دو با هم زائيدنديكى پسر و ديگرى دختر و هر دو مدعى هستند كه پسر از من است و دختر را براى ميراث از خود نفى ميكنند.
پس فرمود بچه حكم كردى ميان آنها، پس شريح گفت: اگر نزد من چيزى بود كه بان ميان ايشان قضاوت كنم نزد شما نمياوردم آنها را، پس على عليه السلام كاهى را از زمين برداشت و فرمود بدرستيكه حكم در اين آسان تر است از برداشتن اين كاه از زمين، آنگاه قدحى خواست و بيكى از دو زن فرمود: شير بدوش، پس دوشيد و حضرت آنرا كشيد و سنجيد سپس بديگرى فرمود: تو بدوش شيرت را پس دوشيد و كشيد پس آنرا نصف از شير اول ديدند پس باوفرمود: تو دخترت را بگير و بديگرى فرمود تو هم پسرت را بگير.
آنگاه بشريح فرمود: آيا نميدانى كه شير دختر نصف شير پسر است و اينكه ميراث دختر نصف ميراث پسر است و اينكه عقل او نصف عقل مرد و شهادت او نصف شهادت او است و اينكه ديه او نصف ديه پسر است و آن بنابر نصف است در هر چيزى،پس عمر تعجب كرد تعجب سختى آنگاه گفت: ابو الحسن خدا من را باقى نگذارد درشدتيكه تو براى آن نباشى و خدا مرا درشهرى نگذارد كه تو در آن نباشى.
كنز العمال ج 3 ص 179- مصباح الظلام جردانى ج 2 ص 56.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page