جز دلايل و قراينى كه پيشتر برشمرديم شواهدى نشان مى دهد كه آن تصميم با توطئه قبلى صورت گرفته است و گرنه براى گروهى اندك چگونه زمينه و امكان كودتايى اين چنين وجود داشته است؟! برخى شواهد بر توطئه بودن آن غايله به قرار زير است:
الف- در آيهاى از قرآن در هشدار الهى به پيامبر(ص) چنين مىخوانيم: «... و من اهل المدينه مردوا على النفاق لا تعلمهم...» يعنى هم اينك در شهر تو مدينه از كسانى كه به ظاهر اسلام آورده اند هستند كسانى كه بر نفاق خويش باقىاند - آنان كه برنفاق خو گرفته اند و دمى از روى حقيقت به تو ايمان نياورده اند- غير از آن كه نفاق ايشان چنان زيركانه است كه اگر ما آنها را به تو معرفى نكنيم هيچ گاه آنان را باز نشناسى!
ب- تلاش عمر و ابوبكر براى تصدى امامت نماز به جاى پيامبر(ص) در ايام بيمارى آن حضرت.
ج- گفتار امام على(ع) به عمر كه «شير خلافت را بدوش كه براى تو نيز نصيبى خواهد بود. امروز زمام آن را محكم براى ابوبكردر دست گير، تا فردا در اختيار تو باشد.»
د- نامه معاويه به محمد بن ابى بكر و اشاره به همدستى ابوبكرو عمر بر ضد على(ع) و غصب خلافت. واگذارى خلافت از طرف ابوبكر به عمر و سخن عمر پس ازمضروب شدن به دست ابو لؤلؤ كه اگر ابو عبيده زنده بود، او را به جانشينى برمىگزيدم. در برخى از روايات نيز به اين زمينه چينى كه ريشه در گذشته (زمان رسول اكرم-ص-) داشته تصريح شده است. حوادث بعد آشكار نمود كه انتخاب خلفا در عهد هر سه خليفه براساس آن بود كه خلافت در خاندان هاى قريش به جز خاندان بنى هاشم به گردش درآيد. و در اجراى اين سياست، قريشيان، اول «ابوبكر» را از تيره تيم و سپس «عمر» را از تيره عدى، و پس از او «عثمان» را از تيره بنى اميه، براى خلافت انتخاب كردند. خلفا بر پايه همين مقصد و سياست، انصار و بنى هاشم را از صحنه سياست دورنگاه داشتند و به هيچ وجه رياست ارتش در فتوحات و حكومت شهرهاى اسلامى را به آنان واگذار نكردند.
توطئه از قبل طراحى شده
- بازدید: 6203