در ماه محرم سال يازدهم، رسول گرامى اسلام(ص) پيش از آن كه در بستر بيمارى افتد مسلمانان را فرمان داد تا براى گسيل به مرزهاى روم از جانب شام آماده شوند. اين در حالى بود كه عده اى از نا مسلمانان نواحى جزيرة العرب و مدعيان پيغمبرى، درتدارك حمله به مدينه بودند و به ظاهر بيرون رفتن سپاهى بدان بزرگى، چندان موافق احتياط نبود. با اين همه رسول خدا(ص) كمترين ترديدى در گسيل نيروهايش به سوى شام نداشت. پيامبر اسامه بن زيد را كه كمتر از 20 سال داشت فرمانده اين لشكر كرد و برخى از صحابه چون ابوبكر،عمر بن خطاب، ابوعبيده بن جراح و سعد بن ابى وقاص را فرمان اكيد داد تا هرچه زودتر به فرماندهى زيد جوان راهى شوند. پيامبر(ص) با دست خود پرچم فرمانده جوان را بست و به او چنين دستور داد: مسافت را آن چنان به سرعت طى كن كه پيش از آن كه خبر حركت تو به آنجا رسد خود و سربازانت به آنجا رسيده باشيد. رسول اكرم(ص) صحابيان سالخورده اى چون ابوبكر و... را به زير فرمان جوانى كم سال به نبرد امپراتورى بزرگ روم راهى مى سازد تا پس از اين، كمى سن، بهانه سرپيچى صحابه از فرمان فرد كاردان نشود. راستى چرا پيامبر(ص)، على(ع) را همراه آنان نفرستاد؟ آيا سالخوردگان لشكر اسامه تجربه نظامى و شجاعت ويژه داشتند؟ در آن صورت چرا به عنوان فرمانده برگزيده نشدند؟ اين سفر نزديك به دو ماه به طول مى انجاميده است. و رسول خدا(ص) يقين داشت روزهاى آخر عمر را سپرى مىكند. با اين حال به تاكيد از برخى صحابه خواسته بود تا گوش به فرمان اسامه هرچه زودتر مدينه را ترك كنند. اما حركت اين سپاه، به رغم تاكيد فراوان رسول خدا(ص) نخست به سبب اعتراض برخى از صحابه نسبت به جوانى اسامه، سپس به بهانه تهيه ساز و برگ سفر و سرانجام به سبب رسيدن خبر شدت يافتن بيمارى پيامبر(ص) و باز گشت ابوبكر و عمر و برخى ديگر، از اردوگاه«جرف» به مدينه، سر نگرفت. ابن ابى الحديد به نقل گفتار شيخ خود ابويعقوب معتزلى در شرح خطبه 156 نهج البلاغه مى نويسد: چون بيمارى پيامبراكرم(ص) شدت يافت دستور داد سپاه اسامه به سوى شام حركت كند و فرمان داد ابوبكر و ديگر بزرگان مهاجرين و انصار در آن شركت جويند. با اين كيفيت اگر حادثه اى براى رسول خدا(ص) پيش آيد دستيابى على(ع) به خلافت از اطمينان بيشترى برخوردار خواهد بود.چون اسامه حال پيامبر را وخيم و افراد تحت امرش را سركش ديد از رسول خدا(ص) در خواست كرد به او اجازه دهد تا بعد از سلامت يافتن پيامبر از بيمارى، سپاه را حركت دهد. پيامبراکرم(ص) موافقت نكرد و فرمود: همين حالا. اسامه دوباره عرض مى كند آيا در حالى كه قلبم از بيمارى شما اندوهگين است حركت كنم؟ پيامبر(ص) مى فرمايد: به پيروزى فكر كن! اما افراد حاضر در پيرامون بستر رسول خدا(ص) به فرمانهاى آن حضرت چندان عنايتى نداشتند و گاه فرمان هاى وى را بنابر منافع و اهداف خويش تفسير و تحريف مى كردند.
مقاله ها
اعزام لشكر اسامه
- بازدید: 6984