ياد مولا وسرور دل

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

ابو ابراهيم کوفى مى گويد:
به خدمت امام جعفر صادق (عليه السلام) شرفياب شدم. نزد ايشان نشسته بودم که فرزند برومندشان، امام موسى بن جعفر (عليه السلام)، وارد شد، وى پسر بچه ى بيش نبود، ولى من به احترام او از جا برخاستم وسر مبارکش را بوسيدم ونشستم.
امام جعفر صادق (عليه السلام) فرمود: ى ابا ابراهيم! اين طفل، پس از من امام توست. در مورد امامت او گروهى منحرف شده وعدّه ى ديگر به سعادت مى رسند. خداوند قاتل او را لعنت نموده بر عذابش بيفزايد.
پروردگار از صلب او بهترين مخلوق خود را به دنيا خواهد آورد، وعدّه ى از روى حسادت، ميلاد او را دوست نخواهند داشت، ولى خداوند آنچه را که مى خواهد، عملى خواهد ساخت.
او آخرين امام، از امامان دوازده گانه است، ومهدى نام دارد، که خداوند به بزرگوارى ممتاز نموده وآنها را در جايگاه قدس خويش جى خواهد داد، کسى که منتظر ظهور امام دوازدهم باشد مانند کسى است که در رکاب پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است وبا شمشير برهنه دشمن حضرتش را دفع مى نمايد.
در اين موقع مردى از پيروان بنى اميه وارد شد، امام جعفر صادق (عليه السلام) سخن خود را قطع کرد. پس از آن، پانزده مرتبه خدمت امام جعفر صادق (عليه السلام) مشرف شدم تا آن روايت را به طور کامل از ايشان بشنوم، ولى موفّق نشدم.
سال بعد روزى به خدمت حضرت (عليه السلام) رسيدم. او در حالى که نشسته بود، (در ادامه آن سخن دلنشين) به من فرمود:
ى ابا ابراهيم! او کسى است که پيروان خود را بعد از اين که مدت زيادى گرفتار خفقان، ستم وبلا قرار گرفته باشند، نجات خواهد داد. خوشا به حال کسى که آن زمان را درک کند.
اى ابا ابراهيم! تا همين جا برايت کافى است!
من با خوشحالى تمام از نزد حضرت (عليه السلام) مرخص شدم، که تا آن زمان بدان حد خوشحال نشده بودم.(2)

- پاورقی -

(2) کمال الدين، ج 2، ص 334 و335، ما اخبر به الصادق (عليه السلام) ، بحار الانوار، ج 52، ص 129.