باتوجه به اينكه مجموعه « نهج البلاغه » از ديدگاه حديث ، ادب و تاربخ از عالى ترين درجه اعتبار و سنديت(1) برخوردار مى باشد ، وسخنان برگزيده باب مدينة العلم رسول الله ، امام اميرالمؤمنين ارواحنا فداه دراين كتاب ، بيانگر اسلام راستين و برگردان شيوائى است ازقرآن كريم; اين سؤال مطرح مى شود كه موضوع مهدويّت در اسلام بطور كلى و انطباق آن با امام دوازدهم شيعه « حجت بن الحسن العسگرى عليه السلام » از نظر « نهج البلاغه » چگونه و تا چه حد از واقعيت برخوردار و قابل قبول است؟
به ديگر سخن ، آيا با چشم پوشى از همه آنچه در احاديث اسلامى و منابع تاريخى راجع به حضرت مهدى(عليه السلام) بازگو شده و بطور عموم در اختيار همگان ، به ويژه پژوهشگران و محققان سنى و شيعه قرار گرفته ، كتاب شريف « نهج البلاغه » تا چه اندازه بازگوى اصل مهدويّت ، و روشنگر مشخصات و ويژگيهاى حياتى آن حضرت ، و ارائه دهنده نقش وجودى او در جهت سازندگى اسلامى مى باشد؟
ضمناً براى روشن شدن موضوع بحث ، قبلا توجه خوانندگان را به اين حقيقت جلب نموده كه هرچند در كشمكش هاى عقيدتى و بحث و مجادله هاى مذهبى بين شيعه و سنّى ، خلافت بلافصل خود امام اميرالمؤمنين على(عليه السلام) موضوع بحث و گفتگو است ، ولى بُعد ديگر امام كه حضرتش نمونه انسان كامل ، و داور عادل ، و مثل اعلاى انسانى و بيدار كننده وجدان انسان هاى دردمند ، و باب مدينة العلم پيامبر(صلى الله عليه وآله) ، و كليد قرآن است ، جاى بحث و گفتگو نيست.
از اين جهت گفتار او مى تواند جدا كننده حقّ از باطل ، و روش او نمايانگر اسلام اصيل باشد; و بدين ترتيب آنچه را كه با زبان بيان و با عمل نشان داده ، معيار و الگوئى باشد كه هركس با اتكاء به آن و پيروى از آن راهش را پيدا كند و در تصميم گيريهاى عقيدتى ، و روشهاى فقهى ، سياسى ، اجتماعى ، اخلاقى ، و ديگر شؤون حياتى و دينى بدان گردن نهد.
كـوتاه سخن آنكه سخنان امام اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در كتاب شريف « نهج البلاغه » بزرگترين سند اسلامى ، و حجتى است از طرف خدا بر همه مسلمانان جهان.
بر اين اساس حتى برادران اهل تسنن ، كه پايبند به مقام رهبرى و خلافت امام(عليه السلام) در مرتبه چهارم هستند ، گفتار و رفتار حضرتش براى آنها حجت است; و ناگزير بايد در برابر آن سر تسليم فرود آورند.
اكنون ياد آورى اين مطلب بجاست كه موضوع مهدى منتظر در « نهج البلاغه » منشعب از دو رشته از سخنان امام اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در اين كتاب مى باشد.
بديگر عبارت ، مسأله مهدويت امام دوازدهم ، و ظهور حضرتش در آخر الزمان در كتاب « نهج البلاغه » از دو نظر قابل بررسى و داراى زمينه براى مطالعه و تحقيق است.
نخست از ديدگاه ملاحم و پيشگوئيهاى امام(عليه السلام) كه مواردى از آن ( امثال روى كار آمدن بنى اميه ، حكومت حجاج بن يوسف ، سقوط بنى اميه ، افتادن زمام امور به دست بنى العباس ، قيام زنج در بصره ، فتنه مغول و . . . ) در گذشته به وقوع پيوسته ، و موارد ديگر مربوط به آينده جهان است از قبيل خبر از ( ظهور ) حضرت مهدى(عليه السلام) و قيام جهانى آن بزرگوار ، كه به خواست خدا در آينده به وقوع خواهد پيوست.
و از آن پس از ديدگاه مسائل امامت كه باز سخنان امام(عليه السلام) پيرامون آن شامل دو بخش است;
بخشى ويژه امامت و رهبرى اهل بيت و . . . از نظر كلى;
و بخش ديگر ويژه امامت و رهبرى مطلقه و جهانى حضرت مهدى(عليه السلام) بخصوص.
اين بحث بيارى خدا ، و استعـانت از مقام والاى ولايت ، در فرصتى بسيار كوتاه تنظيم گرديده; و مايه نهايت خوشحالى نويسنده است كه محتواى آن با دقّت مورد توجه صاحب نظران ارجمند قرار گرفته ، وبه حكم: « فَذَكِّـرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنفَعُ الْمُؤمِنِـين » موارد نقص و اشتباهش را تذكر دهند تا در فرصت چاپ مجدد ، ترميم ، و مؤمنان را سود بخشد.
- پاورقی -
(1) (1)ــ كتاب « مصادر نهج البلاغه و اسانيده » تأليف علامه محقق و دانشمند گرانقدر ، مرحوم سيد عبدالزهراء حسينى عراقى ، شامل پژوهش و تحقيق از اسناد حديثى ، تاريخى و ادبى « نهج البلاغه » مى باشد; كه براى يك يك خطبه ها ، نامه ها و كلمات امام اميرالمؤمنين على(عليه السلام) ، 1 تا 12 سند حديثى ، تاريخى و ادبى از منابع سنى و شيعه ارائه نموده; و به حق از عالى ترين و ارزنده ترين كارهائى است كه پيرامون شناخت كتاب و استناد آن به امام(عليه السلام) انجام گرفته ، واهميت و ارزش كتاب را در اختيار همگان قرارداده; وضمن چهار مجلد براى دومين بار در بيروت به چاپ رسيده است.
نيز در همين زمينه « مصادر نهج البلاغه » به قلم دانشمند لبنانى ، شيخ عبدالله نعمت ، رئيس دادگاه جعفرى بيروت ، كه در يك جلد چاپ و منتشر گرديده. و جز اين دو كتاب « مدارك البلاغه و دفع الشبهات عنه » به قلم علامه جليل شيخ هادى كاشف الغطاء است كه ضميمه « مستدرك نهج البلاغه » همان مؤلف در بيروت به چاپ رسيده.
مهدى منتظر در نهج البلاغه
- بازدید: 651