انکار اين حديث که آتش بر فاطمه و ذريه اش حرام شده است

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

18- گويد حديثى را كه او " علامه حلى " از پيغمبر " ص " نقل كرده:
" ان فاطمه احصنت فرجها فحرمها الله و ذريتها على النار "
" همانا فاطمه، دامن عصمت خود را حفظ كرد، خداى هم او و فرزندانش را بر آتش حرام ساخت ".
به اتفاق حديث شناسان دروغ است و دروغش براى غير حديث شناسان نيز آشكار مى گردد، زيرا اينكه فاطمه دامن خود را حفظ كرد... قطعا باطل است، زيرا ساره هم دامن خود را حفظ كرد و خداوند تمام ذريه اش را بر آتش حرام نكرد. و نيز صفيه عمه پيغمبر خدا " ص " جزو آنهاست كه دامن خود را حفظ كرد و در ذريه او نيكو كار و ستمگر هر دو با هم وجود دارند و خلاصه آنها كه دامن خود را حفظ كرده اند، كسى جز خداوند آمارشان را نمى داند، فرزندانشان برخى نيكو كار و برخى فاجر ند پاره اى مومن و پاره اى كافر، و نيز تنها فضيلت و امتياز فاطمه به حفظ دامن نيست فاطمه در اين امر با اكثر زنان مومن شريك است 2 ر126.
پاسخ- شگفتى از اين مرد است كه پندارد اجماع و اتفاق هر كس، بدست او بسته است هر گاه تاويل كيه، حديث، مسئله، يا عقيده اى را نپسنديد در هر كدام از اينها، به گروه دانشمندان بگويد: اتفاق كنيد آنگاه زنده و مرده او را اجابت كنند و او استدلال به اتفاق علماء كند. سوگند بجان حقيقت كه هر گاه انسان از  دروغ و گفتار بيهوده ممنوع نبود، بيش از آنچه اين مرد دروغ و ياوه مى گويد مقدورش نمى بود.
من نمى دانم چگونه ممكن است اين حديث، بطلان و دروغش اتفاقى باشد با وجود اينكه گروهى از حفاظ آن را نقل كرده و بسيار از آنها كه حديث شناسند اعتراف به صحتش كرده اند، كاش او اشاره مى كرد چه كسى از حديث شناشان هر چند گمنام باشد حكم به كذب حديث كرد است، كاش ما را به تاليفاتشان، و كلماتشان رهبرى مى كرد. ولى او احدى را براى اين منظور پيدا نكرده لذا اتفاق علما را در خيالش ترتيب داده است.

راويان اين حديث از دانشمندان و حفاظ
حديث را اينان نقل كرده اند:
حاكم، خطيب بغدادى، بزار
ابو يعلى، عقيلى، طبرانى
ابن شاهين، ابو نعيم، محب طبرى
ابن حجر، سيوطى، متقى هندى
هيثمى، زرقانى، صبان
بدخشى.
وقتى صحت حديث قطعى شد، ديگر چه ارزشى براى ايراد تراشى با اوهام و تشكيكات بى اساس، و استحسانات واهى، و استبعادهاى خيالى وجود دارد، چنانكه عادات اين مرد نسبت به آن عده از فضائل اهل البيت " ع " كه طبعش نمى پذيرد همين است آيا چه ملازمه اى بايد بين حفظ دامن عصمت و حرام شدن آتش بر ذريه، وجود داشته باشد تا ملازمه را، ر اثر نقض به ساره و صفيه و زنان مومنه، مردود بدانيم. اين خود فضيلتى است مخصوص سيده نساء فاطمه، مانند فضائل مخصوصه ديگرش، كه زنان با فضيلت از امثال ساره تا مريم حواء و ديگران از آن محرومند، اين عيب نيست اگر ذريه فاطمه را فضيلتى باشد كه ديگران نداشته باشند و چه بسيار نظائرى براى آن مى توان پيدا كرد.
علامه زرقانى مالكى در شرح المواهب 3ر203 در نفى اين ملازمه گويد: حديث را ابو يعلى و طبرانى و حاكم نقل كرده و صحتش را بروايت ابن مسعود پذيرفته و شواهدى بر صدق آن داردو اينكه تحريم آتش مترتب بر حفظ فرج شده است، از باب اظهار امتياز مقام اوست در اين وصف و در ضمن اشاره اى به مريم بنت عمران شده و از حفظ عصمت دامن هم ستايش بعمل آمده است و گر نه ذريه فاطمه بنص روايت ديگر نيز بر آتش حرام اند.
و مويد اين حديث، احاديث ديگرى است، مانند حديث ابن مسعود: به اين دليل او را فاطمه ناميدند كه خداوند، او و ذريه اش را روز قيامت از آتش بريده است.
و سخن پيامبر " ص " كه به فاطمه فرمود: خداوند نه تو را، و نه احدى از فرزندانت را عذاب نخواهد كرد.
و سخن او " ص " به على: همانا خداوند، تو را و فرزندانت را آمرزيد.
و گفتار ديگر او " ص " كه فرمود: پرودگارم مرا در امر اهل بيتم وعده داده است كه هر كدام بتوحيد ايمان داشته و رسالتم را بپذيرند، عذابش نخواهد كرد.