بعثت در كلام خاندان رسالت

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

در مورد بعثت نبي‏ اكرم حضرت محمد بن عبدالله، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، سخن هاي بسياري گفته شده و شاعران، اديبان، حكيمان و نويسندگان، هر يك به فراخور حال خود، اين واقعه شگرف را به نظم و نثر كشيده ‏اند.

اما شايد هيچ‏كس مانند خاندان پيامبر خاتم، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، كه در درك اسرار بعثت يگانه همه اعصار و در شيوايي و رسايي سخن سرامد روزگار بوده ‏اند، نتوانسته است حق مطلب را ادا كند و چنانكه شايسته اين رويداد عظيم است در مورد آن سخن گويد.
از اين رو شايسته ديديم كه به بهانه سالروز مبعث حضرت ختمي مرتبت، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، گزيده ‏اي از بيانات دو گل سرسبد خاندان رسالت؛ امير بيان مولا علي بن ابي‏طالب، عليه ‏السلام، و سيده زنان سخنور حضرت فاطمه زهرا عليه السلام، را تقديم شما خوانندگان عزيز موعود كنيم.
ضمن تبريك اين روز خجسته به پيشگاه بزرگ ثمره بعثت حضرت بقية‏الله الاعظم، ارواحناله الفداء، و همه شيعيان منتظرش، توجه شما را به گزيده‏اي از چند خطبه اين بزرگواران جلب مي‏كنيم.
ـ بعثت در كلام امير مؤمنان علي، عليه ‏السلام
در اولين خطبه نهج‏ البلاغه، امير مؤمنان، عليه‏ السلام، درباره پيامبران و از جمله پيامبر خاتم مي‏فرمايد:
پس هر چند گاه پيامبراني فرستاد و به وسيله آنان به بندگان هشدار داد تا حق ميثاقِ اَلَست بگزارند، و نعمت فراموش كرده را به ياد آرند. با حجت و تبليغ، چراغ معرفتشان را بيفروزند تا به آيت هاي خدا چشم دوزند؛ از آسماني بالا برده و زميني زيرشان گسترده، و آنچه بدان زنده ‏اند و چسان مي‏ميرند و ناپاينده ‏اند، و بيماري هاي پيركننده و بلاهاي پياپي رسنده. و هيچگاه نبود كه خدا آفريدگان را بي‏ پيامبر بدارد، يا كتابي در دسترس آنان نگذارد، يا حجتي بر آنان نگمارد، يا از نشان دادن راه راست دريغ دارد. پيامبران كه اندك بودند و مخالفشان بسيار، و در دام شيطان گرفتار، در كار خويش در نماندند و دعوت حق را به مردم رساندند. گاه پيامبر پيشين نام پيامبر پس از خود را شنفته، و گاه وصف پيامبر پسين را به امت خويش گفته. زمان اينچنين گذري شد، و روزگار سپري. پدران رفتند و پسران جاي آنان را گرفتند تا آنكه خداي سبحان محمد، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله ، را پيامبري داد تا دور رسالت را به پايان رساند و وعده حق را به وفا مقرون گرداند، طومار نبوت او به مُهرِ پيامبران ممهور و نشانه‏ هاي او در كتاب آنان مذكور، و مقدم او بر همه مبارك و موجب سرور؛ حالي كه مردم زمين، هر دسته به كيشي گردن نهاده بودند، و هر گروه پي خواهشي افتاده، و در خدمت آييني ايستاده؛ يا خدا را همانند آفريدگان دانسته، يا صفتي كه سزاي او نيست بدو بسته، يا به بتي پيوسته و از خدا گسسته. پروردگار آنان را بدو از گمراهي به رستگاري كشاند و از تاريكي ناداني رهاند.
سپس ديدار خود را براي محمد، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، گزيد ـ و جوار خويش او را پسنديد ـ و از اين جهانش رهانيد. او را نزد خود برد تا در فردوس اعلي نشيند، و بيش سختي اين جهان نبيند.
پس بزرگوارانه او را ديدار ارزاني داشت و او ميراثي كه پيامبران مي‏ نهند براي شما گذاشت، چه آنان امت خويش را وانگذارند مگر با نشان دادن راهي روشن و نشانه ‏اي معين:
كتاب پروردگار در دسترس شماست، حلال و حرام آن پيداست، واجب و مستحب آن هويداست، ناسخ و منسوخش روشن، رخصت و عزيمت آن معين، خاص و عامش معلوم، پند و مثل هايش مفهوم، مطلق و مقيّدش پديدار، محكم و متشابهش آشكار، مجمل آن تفسير شده، و نامفهومش تعبير شده، از حكمي كه بدانند و انجام دادني است، و آنچه ندانند و واگذاردني است؛ حكمي است وجوب آن در قرآن معين، و نسخ آن در سنّت مبرهن؛ و حكمي كه سنّت گويد بايد، و كتاب رخصت دهد كه ترك آن شايد؛ و حكمي كه در وقتي خاص بر مكلّف نوشته است، و چون وقتش سپري شد تكليف هشته است؛ و حرام هايي ناهمسان، با كيفرهايي سخت و يا آسان؛ گناهي بزرگ كه كيفرش آتش آن جهان است، و گناهي خرد كه براي توبه كننده اميد غفران است، يا آنچه مقبول، ميان دشوار و آسان است.(1)
آن حضرت در قسمتي از خطبه 33 بعثت پيامبر اكرم، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، را چنين توصيف مي‏كند:
خدا محمد را برانگيخت و از عرب كسي كتابي نخوانده بود و دعوي پيامبري نكرده بود. محمد، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، مردم را به راهي كه بايست كشاند، و در جايي كه بايد نشاند، و به رستگاري رساند، تا آنكه كارشان استوار و جمعيتشان پايدار گرديد.(2)
در خطبه 94 نيز در وصف سلسله پيامبران الهي مي‏فرمايد:
پس آنان را در بهترين وديعت جاي به امانت سپرد، و در نيكوترين قرارگاه مستقر كرد. از پشتي به پشت ديگرش داد، همگي بزرگوار، و زهدانهايي پاك و بي ‏عيب و عار. چون يكي از آنان درگذشت، ديگري براي حمايت دين برخاست، و جانشين او گشت؛ تا آنكه تشريف بزرگواري از سوي خداي باري، به محمد، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، رسيد، و او را از بهترين خاندان و گرامي ترين دودمان بركشيد. از درختي كه پيامبران خود را از آن جدا كرد، و امينان خويش را برگزيد و بيرون آورد. فرزندان او بهترين فرزندانند، و خاندانش نيكوترين خاندان؛ و دودمان او بهترين دودمان. در گرداگرد مكه روييدند، و در كشتزار بزرگواري باليدند. شاخه‏ هايشان بلند و سر به آسمان كشيده است و دست كسي به ميوه آن نارسيده.
او پيشواي كسي است كه راه پرهيزگاري پويد، و چراغ آن است كه راهنمايي جويد. چراغي است كه پرتو آن دميد، و درخشي است كه روشني آن بلند گرديد، و آتشزنه‏اي است، كه نور آن درخشيد. رفتار او ميانه‏ روي در كار است، و شريعت او راه حق را نمودار. سخنش حق را از باطل جدا سازد، و داوري او عدالت است ـ و ستم را براندازد ـ او را هنگامي فرستاد كه پيامبران نبودند ـ و مردمان ـ به خطا كار مي‏نمودند، و امّتان در گولي و ناداني مي‏غنودند.
خداتان بيامرزاد! به كار پردازيد، و نشانه‏ هاي آشكار را پيشواي خود سازيد تا كه راه گشاده است و راست، و شما را به خانه ‏اي مي‏خواند كه سلامت آنجاست. شما در خانه‏ اي به سر مي‏بريد كه بايد خشنودي خدا را در آن به دست آريد، در مهلت و آسايش خاطري كه داريد، كه نامه‏ ها گشوده است و خامه فرشتگان روان، تن‏ها درست است و زبانها گردان. توبه شنفته است و كردارها پذيرفته.(3) امير مؤمنان، عليه‏ السلام، در خطبه 95 به توصيف وضعيت مردمان تا پيش از برانگيخته شدن حضرت ختمي مرتبت، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، پرداخته مي‏فرمايد:
او را برانگيخت، حالي كه مردم سرگردان بودند، و بيراهه فتنه را مي ‏پيمودند. هوا و هوسشان سرگشته ساخته، بزرگي خواهي‏ شان به فرودستي انداخته. از ناداني گرفتار. او كه درود خدا بر وي باد، خيرخواهي را به نهايت رساند، به راه راست رفت، و از طريق حكمت و موعظه نيكو مردم را به خدا خواند.(4)
آن حضرت در قسمتي از خطبه 96 نيز حضرت ختمي مرتبت را چنين توصيف مي‏كند:
قرارگاه او بهترين قرارگاه است. و خاندان او را شريفترين پايگاه است، از كانهاي ارجمندي و كرامت، و مهدهاي پاكيزگي و عفّت. دلهاي نيكوكاران به سوي او گرديده. ديده‏ها در پي او دويده. كينه‏ ها را بدو بنهفت و خون ها به بركت او بخفت. مؤمنان را بدو برادران هم‏كيش ساخت؛ و جمع كافران را پريش؛ خواران را بدو ارجمند ساخت و سالار، و عزيزان را بدو خوار. گفتار او ترجمان هر مشكل است و خاموشي او زباني گويا براي اهل دل.(5)
و سرانجام در خطبه 110 در ذكر پيامبر اكرم، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، مي‏فرمايد:
دنيا را خوار ديد، و كوچكش شمرد، سبكش گرفت و هيچش به حساب آورد؛ و دانست كه خدا دنيا را از او گرفت چون چنين خواسته بود، و ديگري را ارزاني داشت چون حقير مي‏بود. پس به دل از آن روي برگرداند، و يادش را در خاطر خويش ميراند؛ و دوست داشت كه زينت دنيا از ديده ‏اش نهان شود تا از آن رختي گرانبها نگزيند، و اميد ماندن در آن به دلش ننشيند. رسالت پروردگار را چنان رساند، كه براي كسي جاي عذر نماند؛ و امّت خود را اندرز گفت و ترساند؛ و مژده بهشتشان داد، و بدان خواند.
ما درخت نبوتيم و فرود آمد نگاه رسالت، و جاي آمد شد فرشتگان رحمت، و كانهاي دانش و چشمه ‏سارهاي بينش. ياور و دوست ما، اميد رحمت مي‏برد؛ و دشمن و كينه‏ جوي ما، انتظار قهر و سطوت.(6)
ـ بعثت در كلام فاطمه زهرا، عليهاالسلام
پاره تن رسول خدا، حضرت فاطمه زهرا، عليه السلام، كه در خانه وحي پرورده شده بود و صداي بال جبرئيل را شنيده بود پس از رحلت نبي‏ اكرم، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، و در پي جفاي بزرگي كه امت پيامبر در حق خاندان او روا داشتند، با قلبي پرخون به مسجد مدينه درآمده و رو به مردم غفلت‏ زده خطبه ‏اي ايراد مي‏كند كه در تاريخ سخنوران عرب جاودانه مي‏شود. آن حضرت در اين خطبه به زيباترين بيان بعثت و رسالت نبي‏ اكرم، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، به وصف مي‏كشند و حال و روز مردم جزيرة‏العرب را قبل و بعد از بعثت به تصوير در مي ‏آوردند.
حضرت فاطمه زهرا، عليهاالسلام، در ابتداي خطبه مزبور به حمد و ثناي الهي پرداخته و مي‏فرمايد:
ستايش خداي را بر آنچه ارزاني داشت و سپاس او را بر انديشه نيكو كه در دل نگاشت. سپاس بر نعمت هاي فراگير كه از چشمه لطفش جوشيد. و عطاهاي فراوان كه بخشيد. و نثار احسان كه پياپي پاشيد. نعمتهايي كه از شمار افزون است. و پاداش آن از توان بيرون. و درك نهايتش نه در حد انديشه ناموزون.
سپاس را مايه فزوني نعمت نمود. و ستايش را سبب فراواني پاداش فرمود. و به درخواست پياپي بر عطاي خود بيفزود. گواهي مي‏دهم كه خداي جهان يكي است. و جز او خدايي نيست. ترجمان اين گواهي دوستي بي‏آلايش است. و پاي‏بندان اين اعتقاد، دلهاي با بينش. و راهنماي رسيدن بدان، چراغ دانش. خدايي كه ديدگان او را ديدن نتوانند، و گمانها چوني و چگونگي او را ندانند. همه چيز را از هيچ پديد آورد. و بي ‏نمونه ‏اي انشا كرد. نه به آفرينش آنها نيازي داشت. و نه از آن خلقت سودي برداشت. جز آنكه خواست قدرتش را آشكار سازد و آفريدگان را بنده ‏وار بنوازد. و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداري نهاد. و نافرمانان را به كيفر بيم داد. تا بندگان را از عقوبت برهاند، و به بهشت كشاند.(7)
آن حضرت در ادامه در بيان آفرينش و بعثت حضرت ختمي‏ مرتبت مي‏فرمايد:
گواهي مي‏دهم كه پدرم محمد بنده او و فرستاده اوست. پيش از آنكه او را بيافريند برگزيد. و پيش از پيمبري تشريف انتخاب بخشيد و به ناميش ناميد كه مي‏سزيد.
و اين هنگامي بود كه آفريدگان از ديده نهان بودند. و در پس پرده بيم نگران. و در پهنه بيابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پايان همه كارها را دانا بود. و بر دگرگوني ‏هاي روزگار در محيط بينا. و به سرنوشت هر چيز آشنا. محمد، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، را برانگيخت تا كار خود را به اتمام و آنچه را مقدر ساخته به انجام رساند. پيغمبر كه درود خدا بر او باد ديد: هر فرقه‏اي ديني گزيده. و هر گروه در روشنايي شعل ه‏اي خزيده. و هر دسته‏اي به بتي نماز برده. و همگان ياد خدايي را كه مي‏شناسند از خاطر سترده ‏اند.
پس خداي بزرگ تاريكي ها را به نور محمد روشن ساخت. و دلها را از تيرگي كفر بپرداخت. و پرده‏ هايي كه بر ديده ‏ها افتاده بود به يك سو انداخت. سپس از روي گزينش و مهرباني جوار خويش را بدو ارزاني داشت. و رنج اين جهان كه خوش نمي‏داشت، از دل او برداشت. و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت. و چتر دولتش را در همسايگي خود افراشت. و طغراي مغفرت و رضوان را به نام او نگاشت.
درود خدا و بركات او بر محمد، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، پيمبر رحمت، امين وحي و رسالت و گزيده از آفريدگان و امت باد.(8)
آنگاه رو به مجلسيان كرده و آنچه را كه پيامبر خاتم، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، بر آنها ارزاني داشته بود، چنين برمي‏شمارد:
شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام، و حاملان دين و احكام، و امانت‏ داران حق و رسانندگان آن به خلقيد.
حقي را از خدا عهده داريد. و عهدي را كه با او بسته ‏ايد پذيرفتار. ما خاندان را در ميان شما به خلافت گماشت. و تأويل كتاب‏ الله را به عهده ما گذاشت. حجتهاي آن آشكار است، و آنچه درباره ماست پديدار. و برهان آن روشن. و از تاريكي گمان به كنار. و آواي آن در گوش مايه آرام و قرار. و پيرويش راهگشاي روضه رحمت پروردگار. و شنونده آن در دو جهان رستگار.
دليل هاي روشن الهي را در پرتو آيتهاي آن توان ديد. و تفسير احكام واجب او را از مضمون آن بايد شنيد. حرام هاي خدا را بيان‏دارنده است. و حلال هاي او را رخصت‏ دهنده. و مستحبات را نماينده. و شريعت را راه گشاينده. و اين همه را با رساترين تعبير گوينده. و با روشنترين بيان رساننده. سپس ايمان را واجب فرمود. و بدان زنگ شرك را زا دلهاتان زدود.
و با نماز خودپرستي را از شما دور نمود. روزه را نشان ‏دهنده دوستي بي ‏آميغ ساخت. و زكات را مايه افزايش روزي بي‏دريغ. و حج را آزماينده درجات دين. و عدالت را نمودار مرتبه يقين. و پيروي ما را مايه وفاق. و امامت ما را مانع افتراق. و دوستي ما را عزت مسلماني. و بازداشتن نفس را موجب نجات، و قصاص را سبب بقاء زندگاني. وفا به نذر را موجب آمرزش كرد. و تمام پرداختن پيمانه و وزن را مانع از كم ‏فروشي و كاهش. فرمود مي‏ خوارگي نكنند تا تن و جان از پليدي پاك سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند، تا خويشتن را سزاوار لعنت نسازند. دزدي را منع كرد تا راه عفت پويند. و شرك را حرام فرمود تا به اخلاص طريق يكتاپرستي جويند «پس چنانكه بايد، ترس از خدا را پيشه گيريد و جز مسلمان مميريد!» آنچه فرموده است بجا آريدو خود را از آنچه نهي كرده بازداريد كه «تنها دانايان از خدا مي‏ترسند».(9) حضرت زهرا، عليه السلام، در بخش ديگري از اين خطبه به تلاشي كه پدر ارجمندش براي گسترش توحيد و اسلام متحمل شد اشاره كرده و مي‏فرمايد:
مردم، چنانكه در آغاز سخن گفتم: من فاطمه‏ ام و پدرم محمد، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، است «همانا پيمبري از ميان شما به سوي شما آمد كه رنج شما بر او دشوار بود، و به گرويدنتان اميدوار و بر مؤمنان مهربان و غمخوار».
اگر او را بشناسيد مي‏بينيد او پدر من است، نه پدر زنان شما. و برادر پسر عموي من است نه مردان شما. او رسالت خود را به گوش مردم رساند. و آنان را از عذاب الهي ترساند. فرق و پشت مشركان را به تازيانه توحيد خست. و شوكت بت ‏پرستان را در هم شكست.
تا جمع كافران از هم گسيخت. صبح ايمان دميد. و نقاب از چهره حقيقت فرو كشيد. زبان پيشواي دين در مقال شد. و شياطين سخنور لال.(10)
آن حضرت وضعيت مردم را در پيش از بعثت چنين به تصوير مي‏كشد:
در آن هنگام شما مردم بر كنار مغاكي از آتش بوديد خوار. و در ديده همگان بي‏ مقدار. لقمه هر خورنده. و شكار هر درنده. و لگدكوب هر رونده. و نوشيدنيتان آب گنديده و ناگوار. خوردني تان پوست جانور و مردار. پست و ناچيز و ترسان از هجوم همسايه و همجوار. تا آنكه خدا با فرستادن پيغمبر خود، شما را از خاك مذلت برداشت. و سرتان را به اوج رفعت افراشت.
پس از آن همه رنج ها كه ديد و سختي كه كشيد. رزم ‏آوران ماجراجو، و سركشان درنده ‏خو. و جهودان دين به دنيا فروش، و ترسايان حقيقت نانيوش، از هر سو بر وي تاختند. و با او نرد مخالفت باختند.
هر گاه آتش كينه افروختند، آن را خاموش ساخت. و گاهي كه گمراهي سر برداشت، يا مشركي دهان به ژاژ انباشت، برادرش علي را در كام آنان انداخت. علي، عليه ‏السلام، باز نايستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت. و كار آنان با دم شمشير بساخت.
او اين رنج را براي خدا مي‏كشيد. و در آن خشنودي پروردگار و رضاي پيغمبر را مي‏ديد. و مهتري اولياي حق را مي‏خريد. اما در آن روزها، شما در زندگاني راحت آسوده و در بستر امن و آسايش غنوده بوديد.(11)
فاطمه زهرا، عليه السلام، در ادامه سخن به جفايي كه امت محمد، صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله، پس از وفات ايشان با خاندانش روا داشتند اشاره كرده و مي‏ فرمايد:
چون خداي تعالي همسايگي پيمبران را براي رسول خويش گزيد، دورويي آشكار شد، و كالاي دين بي‏خريدار. هر گمراهي دعوي‏دار و هر گمنامي سالار. و هر ياوه‏ گويي در كوي و برزن در پي گرمي بازار. شيطان از كمينگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت كرد. و ديد چه زود سخنش را شنيدند و سبك در پي او دويديد و در دام فريبش خزيديد. و به آواز او رقصيدند.
------------------------------------------------------
1-. شهيدي، سيد جعفر، ترجمه نهج ‏البلاغه، ص6 ـ 7.
2-. همان، ص130.
3-. همان، ص130 ـ 131.
4-. همان، ص131.
5-. همان، ص34.
6-. همان، ص87.
7-. همان، ص88.
8-. همان، ص106.
9-. شهيدي، سيد جعفر، زندگاني فاطمه زهرا، عليهاالسلام، ص126 ـ 127.
10-. همان، ص127 ـ 128.
11-. همان، ص128 ـ 129

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page