گاهى گفته مىشود اساسا نبايد مسئله خلافت پس از پيامبر صلىاللهعليهوآله و چيزهائى از اين قبيل، در جامعه كنونى مطرح شود زيرا اينها موجب اختلاف فرق اسلامى خواهد شد و استدلال به كريمه قرآن «واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا»(72) مىنمايند معمولاً هم در اين گونه موارد مىگويند: دشمن پشت دروازه است، هر گونه بيان مطلبى كه مضر به رفاقت گروهها مىباشد همكارى با استكبار جهانى است و... و از اين قبيل حرفها.
لكن بايد توجه نمود كه بيان حقيقت دين و مذهب، بيان فطرت است. اختلاف از ناحيه كسانى است كه بر خلاف فطرت و حقيقت دين كار مىكنند، به علاوه استغاثه مظلوم و دادخواهى او در هيچ محيط و عرف و مجتمع عقلايى، اختلاف افكنى حساب نمىشود زيرا بيان حق و حقطلبى هرگز مصداق اختلاف افكنى (مذموم) نيست. اين بيان عينا همانند آن است كه كسى مال يا ناموس ديگرى را بربايد و چون مظلوم فرياد كند، بگويند ساكت شو كه اختلاف مىشود!
آيات قرآنى و روايات مذهبى با تعبيرات گوناگون وارد شده است كه هر يك مربوط به جايى وناظر به موردى است. قرآن همان طور كه منادى وحدت و ضد تفرقه است. دعوت داعيان الهى را بهترين سخن مىداند: «و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى الله و عمل صالحا و قال إنّني من المسلمين؛ چه كسى خوش سخنتر از آن كه دعوت به خدا كند و عمل شايسته نمايد و بگويد كه من از مسلمانان هستم.»(73) دعوت همه انبياء موجب اختلاف در جامعه شده، عدّهاى مؤمن به برنامه پيامبران و عدهاى كافر شدند و درگيرىهاى شديدى بين آن دو گروه پيدا شده است. قرآن مىفرمايد:« كان الناس أمّة واحدة فبعث اللّه النبيّن مبشّرين و منذرين...؛ مردم همه يك پارچه بودند خداوند پيامبران را براى تبشير و انذار فرستاد و كتاب را به حق همراهشان كرد تا بين مردم در موضوع اختلافشان حكم كند و در آن اختلاف نكردند مگر كسانى كه كتاب را دريافت كرده، پس از آن كه دلائل روشن به آنان رسيده بود، از سر ظلم...»(74)
پس مردم پيش از نزول كتب و ارسال رسل يك پارچه بودند يعنى اختلاف مذهبى نداشتند زيرا مذهبى و كتابى نبود...، ليكن اگر انبياء نبودند همه در گمراهى و ضد ارزش و خلافت فطرت بودند، با آمدن انبياء اگر همه اصلاح نشدند اقلاً عدهاى نجات يافتند، دعوتى كه براى نجات غريق باشد اختلاف افكنى نيست. اختلاف را آنها مىافكنند كه ستم مىكنند، انحصارطلبى مىكنند، حق ديگران را مىبرند، ادّعاى ناحق مىكنند، غصب حكومت و مقام مىكنند. آن گاه اگر كسى بگويد شما شايسته نيستيد مىگويند اختلاف نيفكنيد، در حقيقت اين مطللب را چماقى براى استثمار و استعباد مردم مىكنند. آيات قرآنى همه جا از دعوت پيامبر و اصرار و پافشارى مرز ميان مؤمنين و كفّار سخن مىگويد: «قل يا أيها الكافرون لا أعبد ما تعبدون و لا أنتم عابدون ما أعبد...»(75) و هرگز قرآن و پيامبر صلىاللهعليهوآله اختلاف افكن نمىشوند.
آيه «واعتصموا بحبل اللّه» نيز مربوط به «وحدت اجتماعى» به معنائى كه امروزه گفته مىشود نيست، صريح آيه اين است كه حبل الله، ريسمان الهى، را محور قرار دهيد و همه به آن چنگ بزنيد نه اين كه به هر صورت و با هر ترفند سعى كنيد
يكپارچه باشيد. اساسا منظور از «حبل الله»، اجتماع يك جامعه نيست كه آن يك امر اعتبارى است بلكه منظور يك امر حقيقى تكوينى است، در روايات هم آمده كه منظور از «حبل الله» ريسمان ولايت على عليهالسلام و امامان پس از او مىباشد، همانچه كه در دعاى ندبه هم مىخوانيم: «و حبل الله المتين و صراطه المستقيم؛ على عليهالسلام پس از پيامبر صلى الله عليه وآله ريسمان محكم الهى و صراط مستقيم او بود» روايت ابن يزيد از امام كاظم عليهالسلام و جابر از امام باقر عليهالسلام را ببينيد: «على بن ابى طالب حبل الله المتين است» و «آل محمد حبل الله است كه خداوند دستور به تمسك به آن داده است». در تفسير على بن ابراهيم هم آمده: «منظور توحيد و ولايت است». در روايت معانى الاخبار صدوق آمده است: حبل الله قرآن است، امام و قرآن از هم جدا نيستند، قرآن به امام هدايت مىكند و امام به قرآن»(76)
نكته ديگرى كه لازم است مورد توجّه قرار گيرد اين است كه بحث علمى وتحقيق تاريخ، وحدت را بر هم نمىزند بلكه نوع برخورد و درگيرى جدال و مراء و تعصّب است كه به ناراحتى و جدائى مىانجامد وگرنه حتى بحثهاى مربوط به اصل توحيد ميان مسلم و كافر، اگر انسانى و بدون عصبيّت انجام شود هيچ گونه منافاتى با رفاقت و همزيستى مسالمت آميز ندارد. خود من شخصا احيانا با برخى افراد غير معتقد به اصل اسلام بحث داشتهام و او مىگفت مىترسم تكفيرم كنيد گفتم حرفت را بگو! توانستم روشنت مىكنم، نتوانستم روابط انسانى هست.
به روايات احتجاجات ائمه عليهمالسلام و دستوراتى كه درباره مناظره با اهل تسنن دادهاند رجوع كنيد و به خصوص دو جلد كتاب مرحوم طبرسى را به دقت ملاحظه فرماييد كه هرگز اهل بيت عليهمالسلام به بهانه واهى وحدت و مانند آن، كتمان حقايق نكرده اند. مىگويند: «زمان فرق مىكند، اكنون در برابر قدرت استكبارى آمريكا و مانند آن هستيم،...» مگر در زمان اهل بيت جنگهاى برون مرزى در جريان نبود، مگر سپاه اسلام درگير جنگهاى مهم با يهود و مسيحيّت نبود؟! به اين جمله حضرت صادق عليهالسلام اكتفا مىكنم كه به محمد بن نعمان فرمود دقت كنيد: «خاصموهم و بيّنوا لهم الهدى الذي أنتم عليه و بيّنوا لهم ضلالهم و باهلوهم في علي عليهالسلام ؛ با آنها بحث و جدال كنيد و راه هدايتى كه داريد نشانشان بدهيد و گمراهيشان را برايشان روشن كنيد و در مورد على عليهالسلام با آنها مباهله نماييد.»(77)
- پاورقی -
(72) - آل عمران /103.
(73) - فصلّت /33.
(74) - بقره، 213.
(75) - به اين مناسبت بايد عرض كنم بيان مسائل اجتماعى و اخلاقى اسلام نيز اجتهاد و تخصص مىخواهد، روايات، اطلاق و تقييد و عموم وخصوص و... دارند، هم دعوت به صبر داريم هم دعوت به جهاد، هم اصرار بر كسب و كار داريم و هم مذمّت جمع ثروت (به حسب ظاهر برخى ادلّه)... اين مجتهد است كه بايد موارد آنها را تشخيص دهد. در قديم حتى سخنرانيهاى مجالس عمومى نيز در اختيار مجتهدان بود و اينك...
(76) - به تفسير برهان و نور الثقلين در ذيل آيه 103 آل عمران رجوع فرماييد.
(77) - الفصول المختارة، تأليف سيد مرتضى، ص 284.
بيان حقيقت منافاتى با اتحاد فرق اسلامى ندارد
- بازدید: 777