به هر حال وصل به حق، تكامل معلول است و اين وصل به طور كامل فقط در چهارده معصوم عليهمالسلام پاك محقق شده است. انبيا و اوصيا ديگر نيز تا حدود بسيار زيادى به اين وصل رسيدهاند ليكن نه به آن مقام. پيامبر صلى الله عليه وآله به جايى رسيد كه جبرئيل هم نرسيد و نتوانست با پيامبر صلى الله عليه وآله همراهى كند.
روايت صحيحه كافى شريف را ملاحظه كنيد كه: چون پيامبر صلى الله عليه وآله را به معراج بردند، جبرئيل آن حضرت را در جايى برد و او را تنها گذاشت.
حضرت فرمود: جبرئيل! در اين حال مرا تنها مىگذارى؟ جبرئيل گفت: برو! به خدا قسم به جايى قدم گذاردى كه هيچ بشرى پيش از تو به آن جا قدم ننهاده است.(7) در عالم ماده نيز در همان ابتداى رسالت، پيامبر صلى الله عليه وآله از مقابل هر درخت و يا سنگى كه عبور مىنمود برايش خاضع مى شدند.(8)
البته هر كس كه اصل توحيد را قبول و به حضرت حق اعتقاد دارد به درجاتى از پيوند الهى رسيده است و به همين جهت به طور ابد در دوزخ نخواهد ماند هر چند بسيار آلوده باشد. البته به شرطى كه اين اعتقاد برايش محفوظ بماند و در اثر آلودگى هاى زياد از بين نرود. ولى به هر حال هدف، صرف يك اعتقاد نيست بلكه وصل كامل و الهى شدن مىباشد و اين معنا تنها در چهارده معصوم پاك تجلى پيدا كرده است. پس هدف از خلقت عالم انسان است. چنان كه طبيعت و بشريّت نيز نشان مىدهد، انسان از همه عالم براى خود استفاده مىكندو از نظر عقلاى عالم هيچ اشكالى هم ندارد كه بشر از همه موجودات ديگر بهره ببرد و حتى جانداران ديگر را فداى خويش كند و به طوركلى طبيعت را مسخر خويش كند. قرآن كريم هم آسمان و زمين و خورشيد و ماه را مسخر بشر معرفى نموده است، و هر آن چه در زمين است خلق شده براى بشر، مىداند. انسان هم براى وصل به خداوند است و الگوى خدايى شدن، قدرت مطلق و علم مطلق شدن و... .
قرآن كريم ترسيم زيبايى از عظمت پيامبر صلى الله عليه وآله دارد كه: ... سپس نزديك شد تا آنجا كه به حق آويخت و سپس به آن جا رسيد كه چون دو قوس كمان به هم وصل شدند بلكه نزديكتر...»(9) زيرا كه دو قوس فقط رأس آنها به هم مىرسند و در ميانه، فاصله است ليكن آن يك وصل كامل بود. پس نزديكتر بود.
در برخى دعاها اين مطلب اين گونه بيان شده است: «خداوندا! فرقى بين تو و آنها نيست جز اين كه آنها بندگان تو هستند.»(10) يعنى خداوند بى نهايت است و آنها هم بى نهايت، يعنى به بى نهايت وصل شدهاند... لكن از بندگى خداوند است كه به آن جا رسيدهاند، به عبارت ديگر خداوند واجب است و آنها ممكن، يعنى خدا آنان را بى نهايت قرار داده است.
بيت معروف:
زاحمد تا احد يك ميم فرق است جهانى اندر اين يك ميم غرق است
همين را مىگويد، يعنى پيامبر صلى الله عليه وآله به خداوند پيوسته و وصل كامل پيدا كرده است. تفاوت در ميم امكان است كه او واجب و اين ممكن است. او اصل است واين پيوند كه: همه عالم در ميم ـ امكان ـ غرق مىباشند. تعبير حديث معتبر كافى شريف(11) در تطبيق كريمه 35 و 36 سوره ذاريات:«فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين» بر اهل بيت عليهمالسلام از همين باب است. يعنى در آن درجه كامل ايمان واعتقاد و درك و وصل ولمس معنوى، فقط اهل بيت عليهمالسلام پيامبر صلى الله عليه وآله قرار دارند. يعنى در كره زمين فقط يك خاندان تسليم مطلق حضرت حق مىباشند.
حديث شريف:«نحن و اللّه أسماء اللّه الحسنى؛ به خدا قسم كه ما اسماى نيكوى الهى هستيم» نيز همين وصل را مىرساند.(12)
حديث ديگر: «ما با خداوند حالاتى داريم كه گويا ما، او هستيم» نيز همين طور، با اين تفاوت كه آن وصل به مقام لاهوت يعنى مقام اسماءو صفات را مىرساند و اين، وصل به مقام هاهوت و ذات را مىرساند. همه اينها طبق قاعده كلى تكامل است. هدف در خلقت هر چيز، تكامل اوست و تكامل انسان وصل به موجود برتر است. موجود برتر فقط ذات خداوند است. فرشتگان گرچه از نظر ذات اشرف هستند و نورانىتر و زيباتر، ليكن در مقام فعليّت و عمل چنين نيست. زيرا انسانِ پاك، پاكى خود را با زحمت بسيار وپس از درگيرى با قواى شهوانى و غضب به دست آورده و اين شرافت بيشترى است. پس جاى اشكال نيست كه چرا ملائكه كه هرگز گناه نمىكنند خليفه خدا نشدند و انسان خليفه خداست «إني جاعل في الأرض خليفة»
- پاورقی -
(7) - كافى، ج 1، ص 442، ح12.
(8) - همان، ح11.
(9) - «ثم دنى فتدلّى فكان قاب قوسين أو أدنى»، نجم، آيه 8-9.
(10) - «... لا فرق بينك و بينها إلاّ أنهم عبادك...» از دعاهاى ماه رجب از ناحيه مقدسه حضرت ولى عصر ارواحنا فداه به نقل شيخ طوسى به دست محمد بن عثمان رسيده است.
(11) - كافى، ج 1، ص 425، ح 67.
(12) - مرحوم فيض نيز در كلمات مكنونه از على عليهالسلام نقل مىكند: «ان للّه تعالى شرابا لاوليائه اذا شربوا سكروا و اذا سكروا طربوا و اذا طربوا طابوا و اذا طابوا ذابوا و اذا ذابوا خلصوا و اذا خلصوا طلبوا و اذا طلبوا وجدوا و اذا وجدوا وصلوا و اذا وصلوا اتصلوا و اذا اتصلوا لا فرق بينهم و بين حبيبهم؛ خداوند براى دوستان و صاحب منصبانش شرابى دارد كه وقتى مىخورند مست مىشوند و چون مست شدند بطرب مىآيند و چون به طرب آمدند پاك مىشوند و چون پاك شدند ذوب مىشوند و چون ذوب شدند خالص مىشوند و چون خالص شدند طلب مىكنندو چون طلب كردند مىيابند و چون يافتند وصل مىشوند و چون وصل شدند پيوند محكم پيدا مىكنند و چون چنين شدند فرقى ميانشان و محبوبشان نيست». مرحوم سيد حيدر آملى نيز آن را در جامع الاسرار، ص 381، نقل كرده است.
برتر بودن انسان از فرشتگان
- بازدید: 1321