هجوم غم و اندوه بر قلب زهراى اطهر

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

امكان داشت كه سوزش قلب فاطمه عليهاالسلام از هجران پدر كاهش يابد. از فقدان آن پدرى كه فاطمه در همه ى عمر مثل جان دوست مى داشت. ليكن وجود على عليه السلام هم در آن شرايط طورى نبود كه بتواند اين سوزش قلب را كاهش بخشد، با آن كه على عليه السلام در دنياى فاطمه عليهاالسلام بعد از پدر همه چيز بود و او انيس و مونس حقيقى فاطمه و پدر دو ريحانه ى فاطمه حسن و حسين عليهماالسلام بود، بلكه آنچه سيل غم و اندوه را به قلب فاطمه سرازير كرده بود، جفائى بود كه آن كس كه در منصب حكم، جايگزين مسند پدر فاطمه عليهاالسلام شده بود، نسبت به فاطمه روا داشته بود و آن ظلم و بيداد، منشأ نگرانيهاى فاطمه عليهاالسلام بود.
آن كس كه در منصب حكومت جانشين پدر فاطمه شده بود، در اين جايگاه با مهربانى و عطوفت قرار نگرفته و آن را از راه طبيبعى به دست نياورده بود، بلكه او آن جايگاه را به قهر و غلبه و جبر تصرف كرده بود و در به دست آوردن آن مسند، سختى و رنج هم نبرده بود و آن طورى كه خود او و همكارانش مى خواستند و هدفشان بود و در آن محل قرار گرفته بود، نه آنگونه كه پدر فاطمه خواسته بود و مورد پسند و رضايتش بود و اين كار در احساس فاطمه، سرپا غصب و تصرف عدوانى بود.
پدر فاطمه، پيش از آن كه پدر كسى سواى فاطمه باشد، پدر فاطمه بود، پس چرا مردم همه چيز فاطمه حتى پدر او را هم، از او غصب كرده بودند.
پدر فاطمه آن كسى بود كه جزيرةالعرب را ساخته بود و به قوم عرب عزّت بخشيده بود بى ترديد فاطمه هم محبت و علاقه ى جوشانى به او داشت چرا كه معمار و سازنده ى آن محيط منحطّ او بود، بنابراين طبق كدام عرف و قانون جنگل و روى چه اصل ناپسندى عربهاى جزيره، آن روز وحشيانه ازدحام كردند تا باقيمانده ى جان فاطمه را از او بگيرند و پهلوى او را درهم بشكنند.
پدر فاطمه آن كسى بود كه منطق و بيان را آفريد، او كسى بود كه حق و ايمان را برانگيخت و همو بود كه راهنمائى كرد، همو او بود كه خير و بركت نازل كرد. بنابراين روى چه مدركى راههاى منطق را بر او بستند؟ و به چه حقى رأى استوار و متين او را پس از او در پشت پرده، مخفى داشتند؟!
اگر بنا بود كسى جانشين پيغمبر شود، مى بايست در همه چيز جانشين وى باشد. در آنچه گفته بود و در آنچه عمل كرده بود، در آنچه گرفته بود و در آنچه بذل كرده بود، در آنچه بخشيده بود و در آنچه و صيت كرده بود و در دشمنى او در دوستى او، در نهى او و در خواسته و مطلوب او.
آيا اين خلافت ناقص و عقيم، پيچيده و دونيم چگونه خلافت و جانشينى بود، چه نتيجه اى دارد، اصرار بر به دست گرفتن اين خلافت در حالى كه در اين اصرار، نوعى انحصارطلبى محسوس است؟ چه ارزشى دارد آن خلافتى كه ظاهرش رنگ صدق و راستى دارد و باطنش را حيله و تزوير گرفته است؟ خلافت ايشان، پيامبر را در فشار گرفت و او را كوچك جلوه داد، در حالى كه پيامبر بسيار قدرتمند بود و محيط درخشندگى او بسيار وسيع بود. آيا به راستى اين زمامدارى و غصب خلافتى بدينگونه، جانشينى و خلافت پيامبر به شمار مى آيد؟ يا ايجاد زرق و برقى بود و رنگ و روى ظاهر؟ به قدرى حرص بر اين خلافت زياد شد كه كار رو به سختى و فشار گذارد و عدل و داد در آن تباه و نابود شد. در حالى كه حرص در وجود پيغمبر نسبت به رسالت، سبب فيض و گشاده دستى بود و عدل در نزد او انگيزه ى توسعه و بخشايش.
همه ى اين افكار در مغز فاطمه عليهاالسلام دردمند، دور مى زد كه ناگهان جامه ى خلافت بر تن ابوبكر پوشيده شد در حالى كه در اين واقعه، نقض وصيت پدر فاطمه عليهاالسلام به طور چشمگيرى نهفته و عيان بود و «فدك» هديه ى پدر فاطمه به فاطمه بود از وى بريده شد.
بى ترديد درد و رنج فاطمه از رحلت پدر، بيش از آن درد و رنجى نبود كه مى ديد رسالت و آئين پدرش بازيچه ى فرصت طلبان شده است. ا و «فدك» را مى خواست نه به خاطر آن كه دارائى خود را فزونى بخشد، بلكه از اين رهگذر به استحكام و استوارى بيفزايد فاطمه عليهاالسلام قيام كرد تا ارث خود را بازخواست كند و باز هم معنى اين قيام چنان نبود كه هدف وى به راستى به دست آوردن همين ارث باشد و جز اين چيز ديگرى نباشد، بلكه وى مى خواست از رهگذر اين قيام، احساس اجتماعى را كه همواره و بى وفقه به پستى و خوارى گرائيده بود، بيدار كند بپا خاست تا ثابت كند آن كس كه ادعاى جانشينى پيامبر را مى كند غاصبى بيش نيست و نيز براى حاكم روشن سازد كه فدك و هر چيز ديگر همانند فدك، خارى در ديده ى خلافت او و هر خلافت ديگرى است. تا آن موقع كه مقام خلافت از ايشان بازستانده شود.
آيا طلب كردن «فدك» چيزى غير از طلب كردن خلافت براى على عليه السلام بود؟ آيا غصب فدك از دست فاطمه عليهاالسلام، چيزى سوارى ربودن وسيله ى كمك از مطالبين خلافت بود؟ فاطمه با همه ى وجود خويش دريافته بود كه درخواست فدك از طرف او سبب بازگشت آن زمين بدو نمى شود وى ارث ديگرى را مطالبه مى كرد ارثى كه در آن عزّت نفس بود و در آن امتداد راه پدرش بود. اين، آن ارثى بود كه فاطمه عليهاالسلام به مسجد آمد تا آن را بازخواست كند. [ تلخيصى از نوشته ى سليمان كتانى، استاد مسيحى، ترجمه ى جعفر طباطبائى، فاطمه ى زهرا در نيام: ص 167 به بعد. ]

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page