زندگىنامه محمد بن ابىبكر
محمد بن ابىبكر در روز 25 ذيقعده سال دهم هجرى، در سفر حجةالوداع، ميان راه مكه و مدينه، در مكانى به نام ذوالحليفه، محل احرام بستن اهل مدينه به دنيا آمد. پس از ولادتش، نام محمد و كنيه ابوالقاسم را بر او نهادند. پدرش ابوبكر، خليفه اول و مادرش اسماء دختر عُميس است كه نخست همسر جعفر بن ابىطالب بود و پس از شهادت وى به عقد ابوبكر در آمد. او پس از درگذشت ابوبكر، همسر امام على عليهالسلام شد. به اين ترتيب، محمد بن ابىبكر در خانه امام على عليهالسلام پرورش يافت و به يكى از ياران وفادار حضرت تبديل شد.
محمد بن ابىبكر در خانه امام على عليهالسلام
پس از ازدواج اسماء، مادر محمد بن ابىبكر با امام على عليهالسلام ، محمد، سعادت يافت تا در سايه تعليم و تربيت وصى پيامبر رشد كند. او در چنين خانهاى تربيت يافت تا خود را براى عبادتهاى طولانى شبانه در محضر پروردگار و رزمآورى در كنار امام على عليهالسلام آماده سازد. بدين ترتيب، محمد نوجوانى برومند، مؤمن، عاشق اهلبيت عليهمالسلام و پيرو ولايت لقب گرفت. مقام او به حدى است كه امام على عليهالسلام دربارهاش مىفرمايد: «محمد بن ابىبكر مانند فرزندى براى من و برادرى براى فرزندان من و فرزندان برادرم جعفر بود».
محمد بن ابىبكر در جنگ جمل
محمد بن ابىبكر در جنگ جمل، به فرمان اميرمؤمنان على عليهالسلام ، فرمانده پيادهنظام لشكر بود. وى در اين جنگ رشادتهاى فراوانى از خود نشان داد. پس از پايان نبرد، امام على عليهالسلام از وى خواست به سوى خواهر خود، عايشه برود و مراقبت از او را به عهده بگيرد. محمد اين كار را كرد و چند روز بعد، عايشه را به همراهى چهل زن به مدينه بازگرداند.
محمد بن ابىبكر استاندار مصر
پس از جنگ جمل، در رمضان سال 36، امام على عليهالسلام ، محمد بن ابىبكر را براى حكومت بر مصر به آن ديار فرستاد. البته علاقه مردم مصر به محمد بن ابىبكر كه پيشتر وى را به عنوان استاندار مصر به خليفه سوم پيشنهاد كرده بودند، در اين انتخاب بىتأثير نبود.
امام على عليهالسلام در فرمان برگزيدن محمد بن ابىبكر به حكومت مصر چنين نوشت: «بسم الله الرحمن الرحيم. اين فرمانى است كه بنده خدا على، اميرمؤمنان، به محمد بن ابىبكر داده است وقتى او را به حكومت مصر گماشت. به او فرمان داده كه تقواى الهى را پيشه سازد و از خداوند در نهان و آشكار و در خلوت و جلوت فرمان برد، و با مسلمانان به نرمى رفتار كند و بر بدكاران خشونت ورزد. با اهل كتاب به عدالت رفتار كند و مدافع حقوق ستمديدگان و مخالف سرسخت ستمكاران باشد. از مردم گذشت نمايد و تا آنجا كه مىتواند، به آنها نيكى كند؛ چون خداوند نيكوكاران را دوست دارد و بزهكاران را كيفر مىدهد».
معاويه و شهادت محمد بن ابىبكر
پس از آنكه جنگ صفين با مسئله حكميت، به سود معاويه به پايان رسيد، وى به فكر تصرف مصر افتاد. معاويه هميشه چشم طمع به مصر داشت و معتقد بود با تصرف آنجا، قدرت لازم را براى مبارزه با امام على عليهالسلام و نابودى حكومت عدل او به دست خواهد آورد. بدين ترتيب، سپاهى به فرماندهى عمروعاص به سوى مصر روانه كرد. محمد بن ابىبكر، فرماندار مصر با شنيدن خبر حمله عمروعاص، از امام على عليهالسلام كمك خواست. امام نيز مردم را براى يارى محمد و نجات سرزمين مصر برانگيخت، ولى با گذشت يك ماه، فقط دو هزار نفر جنگاور داوطلب اعزام به مصر شدند كه در اين ميان، خبر شهادت محمد بن ابىبكر را شنيدند.
شهادت
پس از حمله عمروعاص به مصر، محمد بن ابىبكر كَنانة بن بشر را با سپاهى دو هزار نفره به طرف عمروعاص فرستاد و خود نيز به دنبال آنان حركت كرد. در اين جنگ، لشكر كنانه شكست خورد. ياران محمد كه از كشته شدن كنانه آگاهى يافتند، از اطراف او پراكنده شدند. محمد كه تشنه و تنها بود، به خرابهاى در كنار جاده پناه برد. در اين هنگام، معاوية بن حَديج كه به دنبال محمد بود، او را به شهادت رساند و پيكر پاكش را به آتش كشيد.
تجليل امام على عليهالسلام از محمد بن ابىبكر
پس از شهادت محمد بن ابىبكر، امام على عليهالسلام ، نامهاى به ابن عباس نوشت و در آن نامه، از محمد بن ابىبكر به بزرگى ياد كرد: «نيروى متجاوز شام بر مصر چيره شد و محمد بن ابىبكر به سعادت شهادت رسيد. من در سوگوارى محمد، سخت آزرده خاطرم و در برابر اين فاجعه، از خداوند متعالى اجر جَزيل تمنا دارم. محمد فرزند من و فرزندى رشيد و سعيد و محبوب بود. محمد فرماندار من بر مصر و فرماندارى پاكدامن و پرهيزكار بود. محمد شمشيرى برنده، تيرى شكافنده و شخصيتى باكفايت و برجسته بود».
سخنان امام على عليهالسلام پس از شهادت محمد بن ابىبكر
هنگامى كه خبر شهادت محمد بن ابىبكر و شادى معاويه به امام على عليهالسلام رسيد، فرمود: «بىتابى ما به اندازه شادى آنهاست. من در تمام جنگهايم براى شهيدى مانند محمد بىتابى نداشتهام. او فرزند همسر من بود. من او را فرزند خود مىدانستم و او مرا به نيكى دوست مىداشت. به خاطر اينهاست كه محزون هستيم.» امام على عليهالسلام در جاى ديگر چنين مىفرمايد: «همانا اندوه ما بر شهادت محمد، به اندازه شادى شاميان است، جز آنكه از آنان يك دشمن و از ما يك دوست كم شد».
پیوندها