فدك

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

دخترم!
اگر كنون ، به سمت شمال شهر مدينه به راه افتيم ، فردا ، همين وقت ها ، در پيش چشمان خويش خواهيم ديد ، دهكده اى را ، همه اش خرمى ، با چه نخل ها! و چه ثمرها! و آبهاش نيز پر انبوه!
آرى آنجا را «فدك» مى نامند، و فدك از آن «پيامبر»- ص- بود! و پيامبر- ص-، «تهيدستان» را در مى يافت، و «بينوايان» را، و نيز راه «ماندگان»، و به «شوى» مى داد «دختران» بى سر پناه را ، با همان درآمدهاى سالانه اش از «ثمر» هاى كلان فدك، كه تا 70 هزار دينار طلا، گاه مى رسيد!
خانم!
«فدك» را چگونه اش به جنگ آورد ، پيامبر- ص- را مى گويم؟!
دخترم!
جماعتى بودند افزون بر 20 هزار نفر، و ساكن، در وادى خيبر، و همه «يهود»! و در تمامت «رفاه»، كه سرمايه هاشان انبوه بود! و در نهايت «امن»، كه چه دژهايى محكم و استوار در گرداگرد خويش بر پا داشته بودند! و چه جنگاورانى دلير كه صيانت «جان» شان و «مال» شان را عهده دار بودند! [تا ريخ الامم و الملوك ج 20 ص 46، السيره الحلبيه ج 3 ص 36. ] و در سايه اين همه امن، و آن همه رفاه ، هماره در يك «انديشه» بودند ، انديشه اى پر «شوم»! و آن برچيدن ، برچيدن «كانون» نشر اسلام ، يعنى، «مدينه»! و چه «تحريكات» كه بنمودند، و نيز «تحرك ها»!
اينجا بود كه پيامبر- ص- در انديشه ى «دفاع» برآمد، و مسلمانان را، همه، فرمان داد ، «يورش» را، و «فرجام» ماجرا نيز با مسلمانان بود، و آن، پيروزى! و در اين هنگام ساكنان فدك كه نيز يهودان بودند اطلاع يافتند ماجراى خيبر را! و چه هراس و ارعاب كه بر آنان چيره آمد، و در انديشه چاره جويى، و نيز در همين ميان، پيامبر- ص- پيش خويش را به «فدك» گسيل داشت، و آنان را به «اسلام» دعوت نمود ، نپذيرفتند!
اما پذيرفتند كه در «صلح» باشند، و نشان صلح آنكه نيمى از باغاتشان را به پيامبر خداى اهداء بدارند! و پيامبر پذيرفت ، زيرا كه سرمايه هاشان انبوه بود، و آن، در دست نااهلان، هميشه آسيب طغيان در پى! و از آن پس پيامبر- ص- درآمدهاى حاصل را به همان مصارفى كه پيش از اين تو را گفتمى مصروف داشت! [ تفسير در المنثور ج 4 ص 177، تفسير ابن كثير ج 3 ص 36 به نقل از شهيدى. ] ديرى نپائيد كه خداوند پيامبرش را مامور داشت ، آرى، تا فدك را به فاطمه اش اهداء بدارد [ بحار ج 21 ص 22 و 25 ج 29 ص 15 و 110 و 115 و 118 و 121 و 195 به نقل از اسرار فدك. ] و پيامبر- ص- فاطمه اش را گفت:
دخترم!
فدك از آن توست! و آنگاه بر برگه اى كه «سند» را مى مانست همين را ثبت داشت ، با حضور دو شاهد ، يكى «على»- ع-، و آن ديگر پرستار پيامبر، «ام ايمن» ، همان كه پيامبر در وصفش مى گفت:
زنى است از زنان بهشت. [ بحارالانوار ج 21 ص 23. ] و سپس پيامبر- ص- جماعتى از مردان را در خانه فاطمه جمع داشت و بگفت كه فدك از آن فاطمه است، و در حال، از درآمدهاى باقيمانده فدك بعنوان اعطايى فاطمه در ميان مردم تقسيم نمود! و از آن پس نيز فاطمه- س- هر ساله، به قدر قوت كه از نان جوينى تجاوز نمى نمود برمى داشت و مانده اش را كه به واقع همه اش بود به فقرا مى بخشود! و اين شيوه هماره او را بود، تا ارتحال پدرش، پيامبر خداى، [ بحارالانوار ج 29 ص 123. ] و با ارتحال پيامبر- ص- ماجراى خلافت آن شد كه شنيدى! و نيز در پى اش خلافى ديگر، و آن غصب بود ، غصب فدك! و فاطمه- س- را از اين ماجرا با خبرش داشتند! و او ديگر نتوانست كه تحمل دارد! و برآشفت، و چه فريادها! و اين نه از آن روزى بود كه فاطمه- س- ثروتيش از دست رفته باشد! و يا سرمايه اى به تاراج!
نه! كه فاطمه در همان سالهاى ثروت فدك، همان فاطمه پيش از فدك بود!
در خانه اش گاه تا سه روز غذايى يافت نمى شد! و گاه نيز تا سه روز روزه دار، و روزه ها را با آب افطار!
چادرش در همان ايام چه «وصله» ها كه با خود داشت! و شويش هم كه مى گفت!
از دنيا به دو جامه كهنه، و از غذايش به دو قرص نان بسنده دارم! و بنزد من بى ارزش تر باشد ، همين دنيا ، از آب بينى يكى بز! و مى گفت:
من را با فدك؟! و با غير فدك چكار؟! [ نهج البلاغه نامه 45. ] خانم!
پس، از چه روى فاطمه طاقت نتوانست آورد؟!
دخترم!
فردا خواهمت گفت.

آرى، دخترم!
غم فاطمه غم قرآن بود ، نه فدك، و مردمان را غم فدك بود، نه قرآن را، و خلافت، از براى مردمان ، تنها يكى «عنوان» بود ، اما «فدك» يك واقعيت! و مردم به دنبال واقعيت هايى اين چنين!
نه عنوان را!
اين بود، كه بودند ، در همانجا كه فدك باشد ، نه «خليفه»! و خليفه آن بود از برايشان كه فدكيش در دست!
آرى، دخترم!
به واقع فاطمه با طلب فدك، «خلافت» را مطالبت مى داشت ، يعنى، همان را كه فرمان خداى بود، و حق مسلم شوى! [ ابن ابى الحديد گويد: من از استاد مدرسه خويش در بغداد، كه «على بن فاروقى» نام داشت، پرسيدم: استاد! آيا فاطمه در مطالبت فدك راست مى گفت؟!
پاسخ داد: آرى راست مى گفت!
پرسيدم: پس از چه «ابوبكر» بازنگردانيد؟!
استاد كه يك دانشمند وزين و باوقار بود و نيز كمتر مزاح مى داشت، پر معنا خنده اى بنمود و چه ظريف و حكيمانه بگفت: اگر «ابوبكر» آن روز در برابر ادعاى فاطمه (س) حق مصادره يافته اش را باز پس مى داد، بى ترديد فرداى همان روز درمى آمد و با صداقت تمام در پرتو آيات و روايات نيز خلافت را و حكومت را كه از شوى گرانقدر وى، با تحكم و زور و بازى هاى سياسى به غارت برده بودند، آن را طلب مى داشت، و «ابوبكر» هم به ناچار مى بايست پذيراى سخن درست فاطمه باشد، و نيز بر كنار از قدرت!!! شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد به نقل از من المهد الى اللحد. ] و ديگر آنكه آن خطاط ازل كه خدايش ناميم ، سرمشقى بداد، و چه زيبا!
با نام «فاطمه»! تا همگان خطهاى زندگانى شان را با آن، و مانند آن بنگارند، و چه زيبا سرمشى!
همه اش زيبايى! و يكى از آن همه، «فرياد» بود ، در برابر «غاصب» تبه كار! و اگر نبود اين فرياد چه زشت مى نمود آن سرمشق! و نبود حاصليش جز ستم پرورى را! و روز به روز بازار «ظلم» انبوه تر مى شد، و از پى آن نيز انبوهى «مظلومان»! و آن بى پناهان را اين شعار مى شد كه:
نه شما از «فاطمه» بالاتر، و نه آنچه را كه از كف بداده ايد از «فدك» برتر باشد! و از اين روى راهى راه سكوت مى داشتندشان! و چه غوغايى مى شد ستم را! تا زه دخترم!
اگر نبود آن فرياد ، آن مى شد كه آنان مى خواستند ، آرى ، خدشه دارى عصمتش را، و عظمتش! كه سكوتش خود، گواهى مى شد بر به حق نبودن تصرفش، از روز نخست تا آن زمان، و بدهكارشان نيز هم! كه از چه روى در روز نخست، خود با دستان خويش تقديم نداشته است؟! و نيز آيندگان را بر اين باور كه:
اگر «فاطمه» را حقى مى بود، چرا به جانب «سكوت» روى آورد؟! و ديگر آنكه نصرت ستمكاران، به هر گونه اش كه باشد، مواخذت خداوند در پى اش خواهد بود، و «سكوت» نيز آنان را نصرتى بود، در حق به جانب بودن شان!
اين بود كه روى داد «قيام» فاطمه، و «اقدامش» خانم!
«اقدام» فاطمه چه بود؟! و «قيامش» چگونه؟!
دخترم!
فردا خواهمت گفت.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page