1- از يك سو ادعا مى كند كه: پيامبران چيزى به ارث نمى گذارند و آنچه از آنان مى ماند صدقه است. و از سويى خانه ى پيامبر را به عايشه و ديگر زنان واگذار مى كند.
از حضرت زهرا درباره ى فدك، بينه مى خواهد ولى بدون بينه عايشه خانه را تصرف مى كند و پدر خويش را در آنجا دفن مى كند و....
2- به هنگامى كه اعلام مى شود هر كس از پيامبر چيزى طلب داشته باز گويد كسانى مثل جابر و ديگران مى روند و ادعاى خويش را مطرح مى كنند و بدون درخواست بينه از آنان، خواستشان عملى مى گردد. ولى به هنگامى كه زهرا عليهاالسلام فدك را مطالبه مى كند از او بينه مى خواهد.
3- در يك جا روايت مى كند كه: «و ما تركناه صدقه» يعنى تركه ى پيامبران صدقه است. و در يك جا مى گويد: «فهو طعمه لولى الأمر يعمل فيه مايشاء» تركه ى پيامبران از آن جانشين اوست كه هر چه بخواهد در آن مى كند.
4- در يك جا به ظاهر نرم و متين با حضرت زهرا عليهاالسلام برخورد مى كند و در يك سخنرانى خود، پس از خطبه، سخت و تند مى تازد و از اهانت فروگذار نمى كند.
در محضر فاطمه عليهاالسلام با نرمى سخن مى گويد و به هنگام سخنرانى در غياب فاطمه جسارت مى كند. مى گويد: «ما هذه الرعه الى كل قاله أين كانت هذه الأمانى...» [شرح ابن ابى الحديد، ج 16، ص 214.]
5- ابوبكر پس از شهادت شهود، فدك را براى فاطمه عليهاالسلام مى نويسد ولى عمر نوشته را پاره مى كند و ابوبكر هيچ نمى گويد.
6- در جايى ابوبكر گفته است: من مى دانم تو راست مى گويى ولى در جايى ديگر گفته است: «لكنى لاأعرف صحه قولك» من درستى گفته ى تو را نمى دانم.
تناقضات ابوبكر در برخورد با فدك
- بازدید: 841