تاريخ فدك

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

[بحارالانوار، ج 29، ص 346.] ]
«فدك، از اموالى است كه پس از فتح خيبر، خداوند، به پيامبرش داد و اين ويژه ى پيامبر بود چرا كه با جنگ به چنگ نيامده بود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هم، فدك را به فاطمه عليهاالسلام بخشيد و حضرت زهرا عليهاالسلام و نمايندگانش، فدك را در دست داشتند.
پس از رحلت پيامبر، ابوبكر با زور فدك را گرفت هنگامى كه حضرت زهرا شكايت كرد از حضرت، بينه خواست. حضرت، امام على، حسن و حسين عليه السلام و ام ايمن را كه پيامبر بهشتى بودن او را گواهى داده است براى شهادت حاضر ساخت.
ابوبكر شهادت اهل بيت را رد كرد به اين بهانه كه اينان به سوى خويش مى كشند و شهادت ام ايمن را چون يك زن است رد كرد.
حضرت زهرا عليهاالسلام از راه ارث پيش آمد و ارث خود را خواست ابوبكر باز آن گونه كه همه مى دانند اين درخواست را هم با يك حديث جعلى نپذيرفت.
حضرت زهرا عليهاالسلام بر ابوبكر و عمر غضب كرد و با آنان حرف نزد و وصيت كرد كه: شبانه دفنش كنند تا آن دو نفر بر او نماز نخوانند و بدين شكل، ابوبكر و عمر غضب و سخط خدا و رسول او را فراهم ساخته و شايسته ى عذابى سخت و دردناك شدند.
پس آنگاه كه خلافت به عمر بن عبدالعزيز رسيد او فدك را به فرزندان فاطمه عليهاالسلام برگرداند. سپس يزيد بن عبدالملك در زمان خود مجدداً فدك را غصب كرد. آنگاه سفاح، فدك را به فرزند امام حسن مجتبى عليه السلام برگرداند. معتمد، باز فدك را غضب كرد. مهدى عباسى پس از او برگرداند. هادى عباسى دوباره به تصرف خود درآورد. تا زمان مأمون كه وكيل فرزندان فاطمه به نزد مأمون آمد و با مأمون صحبت كرد. مأمون نيز فدك را به فرزندان فاطمه بازگرداند و شعر دعبل به اين بازپس دادن مأمون اشاره دارد
    أصبح وجه الزمان قد ضحكا
    برد مأمون هاشما فدكا
    چهره ى زمان شاد و خندان شد چون،
    مأمون فدك را به بنى هاشم پس داد
و باز اين اخذ و رد در طول زمان پس از مأمون نيز ادامه داشته است.
مناظره ى عمومى و علنى با ابوبكر درباره ى فدك [بحارالانوار، ج 29، ص 127، ح 27.] .
امام صادق عليه السلام فرمود: پس از گرفتن بيعت براى ابوبكر و آماده شدن حكومت براى او ابوبكر، كس فرستاد تا كارگزار فاطمه عليهاالسلام را از فدك بيرون كند. فاطمه ى زهرا عليهاالسلام نزد ابوبكر آمدند و فرمودند: اى ابوبكر، چرا ارث پدرم رسول خدا را از من دريغ مى دارى و چرا كارگزارم را از فدك بيرون كرده اى؟ پيامبر، سرزمين فدك را به امر الهى براى من قرار داده است.
ابوبكر گفت: شاهدان خود را در اين موضوع بياور. حضرت زهرا عليهاالسلام ام ايمن را آوردند. ام ايمن پيش از اداى شهادت گفت: اى ابوبكر، تا گفته ى رسول خدا را كه دليل حقانيت سخن من است ذكر نكنم گواهى نمى دهم تو را به خدا سوگند مى دهم آيا تو نمى دانى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ام ايمن، زنى از اهل بهشت است؟ ابوبكر گفت: چرا مى دانم. ام ايمن گفت: پس هم اكنون گواهى مى دهم كه: خداوند، به رسولش وحى كرد كه: حق خويشاوند را به او بده. (فات ذا القربى حقه) [روم، 38.] در اين هنگام حضرت رسول فدك را به امر خدا به زهرا داد.
امام على عليه السلام نيز آمدند و به مانند ام ايمن بر اين قضيه شهات دادند.
ابوبكر، نوشته اى براى حضرت زهرا عليهاالسلام نوشت و به حضرت داد. در اين هنگام عمر از راه رسيد و پرسيد اين چه نوشته اى است؟ ابوبكر گفت: فاطمه مى گويد:
فدك از آن اوست، و ام ايمن و على عليه السلام نيز شهادت داده اند من هم نيز فدك را براى زهرا عليهاالسلام نوشتم.
عمر، نوشته را از حضرت گرفت و پاره پاره كرد. حضرت فاطمه عليهاالسلام با گريه از نزد ابوبكر رفت. فاصله اى نشد امام على عليه السلام در حالى كه ابوبكر در مسجد نشسته بود و مهاجر و انصار دور او بودند به نزد ابوبكر آمده و فرمود: اى ابوبكر، چرا ميراث فاطمه را از او باز مى گيرى با اين كه وى در زمان پيامبر، مالك آن بوده است؟
ابوبكر گفت: اين «فى ء» حق مسلمانان است. اگر فاطمه، شاهد آورد كه پيامبر خدا بدو داده پذيرفته است وگرنه هيچ حقى ندارد.
اميرالمؤمنين على عليه السلام، فرمود: اى ابابكر، آيا درباره ى ما حكمى جز حكم خدا درباره ى مسلمانان دارى؟ ابوبكر گفت: نه. حضرت فرمود: اگر مالى در دست مسلمانان باشد كه مالك او باشند آنگاه من درباره ى آن مال ادعا داشته باشم و آن را از خود بدانم. در اين صورت از چه كسى شاهد مى خواهى؟ ابوبكر گفت از تو شاهد مى خواهم. حضرت فرمود: پس چرا از فاطمه درباره ى چيزى كه در دست او بوده و در زمان پيامبر و پس از پيامبر و پس از پيامبر مالك او بوده شاهد خواسته اى و از مسلمانان كه ادعا مى كنند: اين مال آنان است شاهد نمى خواهى؟ با اينكه اگر من ادعاى چيزى داشته باشم از من شاهد مى طلبى. ابوبكر، حرفى براى گفتن نداشت و ساكت ماند ولى عمر گفت: اى على با ما بحث نكن ما تاب پاسخگويى به دليل تو را نداريم اگر شاهدان عادل آورى وگرنه فدك حق مسلمانان است. و براى تو و فاطمه حقى در آن نيست. امام على خطاب به ابوبكر گفت: آرى. حضرت فرمود: به من بگو: (آيه ى تطهير انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا) خداوند اراده كرده تا پليدى را از شما اهل بيت بزدايد و شما را پاك سازد. در شأن ما نازل شده و يا در شأن ديگران؟ ابوبكر گفت: در شأن شماست.
حضرت فرمود: اگر هر نفر شهادت دهند كه فاطمه دختر رسول خدا كار زشتى انجام داده تو با فاطمه چه مى كنى؟ ابوبكر پاسخ داد بر او حد جارى مى كنم به مانند ديگر زنان. حضرت فرمود: در اين صورت تو به نزد خدا كافر خواهى بود.
ابوبكر گفت: چرا؟ حضرت فرمود: چون تو گواهى خدا را در حق فاطمه كه او را پاك مى داند رد كرده اى و گواهى مردم را در ارتباط با فاطمه پذيرفته اى؟ آن گونه كه حكم خدا و رسولش را درباره ى فدك رد مى كنى و نمى پذيرى كه خدا و رسولش، فدك را براى فاطمه قرار داده اند و فاطمه در زمان پيامبر، فدك را گرفته است. بعد مى آيى و گواهى يك عرب بيابانى را مى پذيرى و فدك را از فاطمه مى گيرى و چنين مى پندارى كه حق مسلمانان است و تو در نتيجه، اين گفته ى پيامبر را كه: «مدعى بايد شاهد بياورد و براى مدعى عليه، قسم كافى است» رد كرده اى.
امام صادق عليه السلام فرمود: پس از اين بحث و گفتگو مردم، خشمناك شدند و سخن ابوبكر را نپذيرفتند و يك صدا مى گفتند: به خدا سوگند على راست مى گويد.
امام على عليه السلام به خانه بازگشت آنگاه زهرا عليهاالسلام به مسجد در آمد و بر گرد قبر پيامبر مى گشت و آن اشعار را كه كه از پليدى رخداد پس از پيامبر بود مى خواند...
ابوبكر و عمر به منزل بازگشته و ابوبكر به نزد عمر فرستاد و او را طلبيد و گفت: آيا برخورد امروز على را با ما ديدى؟ اگر بار ديگر چنين پيش آيد حكومت ما را از بين خواهد برد نظر تو چيست؟ عمر گفت: نظر من اين است كه دستور قتلش را صادر كنيم. ابوبكر گفت: چه كسى على را مى كشد؟ عمر گفت: خالد بن وليد. ابوبكر و عمر به دنبال خالد فرستادند و به او گفتند: مى خواهيم تو را به كار بزرگى وادار كنيم. خالد گفت: مرا به هر كار كه مى خواهيد دستور دهيد گرچه قتل على بن ابى طالب باشد گفتند آن كار همين است. خالد گفت: چه زمانى او را بكشيم؟ ابوبكر پيشنهاد داد به هنگام نماز در مسجد كنار على بايستد و آنگاه كه من سلام نماز را دادم برخيز و او را بكش. خالد گفت: انجام مى دهم. اسماء بنت عميس كه اين ماجرا را شنيد به كنيز خود گفت: به منزل على و فاطمه عليه السلام برو و آنان را سلام برسان و براى على عليه السلام اين آيه را بخوان (ان الملأ يأتمرون بك ليقتلوك فاخرج انى لك من الناصحين) آن گروه درباره ى تو مشورت مى كنند تا تو را بكشند پس بيرون برو من خيرخواه تو هستم. اميرالمؤمنين، على عليه السلام كه مقصود را از اين پيام دريافت به كنيز گفت: به اسماء بگو: خداوند، مانع آنان خواهد شد و چنين كارى از آنان تحقق پيدا نخواهد كرد. آنگاه امام برخواست و براى نماز آماده شد و به مسجد رفت و نماز خود را با ابى بكر خواند و خالد هم با شمشير در كنار على عليه السلام بود. ابوبكر، در پايان نماز به هنگام تشهد از گفته ى خويش پشيمان شد و ترسيد كه قتل على عليه السلام آشوب ايجاد كند و نيز مى دانست كه تا چه اندازه حضرت قوى و شجاع است. همين طور در فكر بود و نمى توانست سلام نماز را بدهد و آن قدر اين حالت او ادامه يافت كه مردم پنداشتند ابوبكر، سهو و اشتباهى برايش رخ داده است. ولى در نهايت توجهى به سوى خالد كرد و قبل از سلام نماز گفت خالد دستور مرا اجرا نكن. آنگاه سلام نماز را داد.
اميرالمؤمنين، على عليه السلام رو به خالد كرد و پرسيد: چه دستورى به تو داده بود؟ خالد گفت: دستور قتل شما را. حضرت فرمود: چنين كارى را مى كردى؟ خالد گفت: آرى. اگر پيش از سلام، دستور را لغو نكرده بود انجام مى دادم. اينجا بود كه امام على عليه السلام خالد را از زمين كند و بر زمين كوبيد و مردم همه جمع شدند. عمر فرياد زد: به خداى كعبه خالد را خواهد كشت. مردم، حضرت را به خدا و پيامبر قسم دادند تا حضرت از خالد دست كشيد. سپس حضرت رو به عمر كرد و فرمود: اى پسر صهاك اگر عهدى كه با پيامبر دارم و تقدير الهى نبود مى فهميديد كه چه كسى از ياور و نيروى كمتر برخوردار است. حضرت، پس از اين ماجرا از مسجد به منزل رفتند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page