اختلاف در سرشت و طينت انسان ها گويا جاى ترديد نيست و البته اين هرگز جبر را ايجاب نمى كند و جاى تربيت و پرورش، اختيار و انتخاب و ثواب و عقاب نيز باقى است.
در يك بيان ساده از اين حقيقت بزرگ پرده برمى گيريم. [اين يك تحليل ساده از موضوع طنيت و سرشت است كه در روايات آمده است. البته اين موضوع بسيار پيچيده تر و عميق تر است.]
همان گونه كه اختلاف، در محيط و شرايط زندگى و زمينه هاى نشو و نماى انسان ها وجود دارد. فردى در محيط پاك به دنيا مى آيد و رشد مى كند و انسانى در محيط آلوده، منحرف فاسد متولد مى شود و در چنين جوى بزرگ مى گردد.
شرايط زندگى، محيط نشو و نما و زمينه هاى رشد انسان ها كاملا متفاوت است ولى هيچ يك از اينها فردى را مجبور نمى سازد و انسان با عقل و نيروهايى كه خداوند در وجود او گذاشته است مى تواند خوب و بد را از يكديگر تميز دهد و راه نيك را انتخاب كند و هرگز مجبور نيست كه در محيط خوب، خوب باشد و يا در محيط بد، بد باشد.
اين حقيقتى است روشن كه مملوس همه ماست گرچه تأثير قوى محيط و آثار زمينه هاى بد و خوب را ناديده نمى گيريم.
در ارتباط با سرشت و طينت انسان ها و حتى عوالم گذشته ى هر فرد باز سخن به همين شكل است. سرشت انسان ها مختلف است طينت آدم ها گوناگون است و جسم و روح مردم تفاوت هاى بسيار دارد.
اختلاف در سرشت و روح آدميان نيز گوياى جاى بحث و گفتگو نيست. و در يك جمله تفاوت هاى ذاتى در جسم و روح انسان و تفاوت هاى محيطى و زمينه هاى مختلف مورد انكار هيچ كس نيست و تأثير اين ها نيز ناديده گرفته نمى شود. و لى اين تفاوت ها هرگز به جبر انسان دامن نمى زند و سرنوشت او را قطعى نمى سازد.
انسان هاى مختلف همگى پا به اين عالم مى گذارند و آماده تربيت و پرورش و امتحان مى شوند. و خداوند با اين انسان ها از درون و بيرون راهنمايانى را همراه ساخته است. و از درون و بيرون با آنان سخن گفته، راه را به آنان نشان داده، خواسته هاى خويش را با آنان مطرح ساخته است و ابراز درك و پيمودن اين راه را به آنان مرحمت فرموده است.
اگر در روايات طينت به اختلاف انسانها از جهت سرشت و طينتشان اشاره شده است اين اختلاف چنان نيست كه اختيار را از انسان بگيرد و او را به جبر در راهى وادارد. و باز اگر قبل از طينت و آفرينش براى ما سخن از عالم ارواح و عوالم قبل از اين عالم مى رود باز حضور در آن عوالم و تفاوتهاى موجود به دست آمده در آن عوالم به گونه اى نيست كه سرنوشت آينده ى انسانها را قطعى سازد. و باز هم زمينه هاى مختلف تربيت و پرورش و رشد و فساد كه در دنيا پس از تولد براى هر فرد پديد مى آيد چنان نيست كه راه را بر او يك طرفه كند و عاقبت وى را قطعى سازد.
انسان با آن پيشينه و آن سرشت و طينت و اين زمينه هاى زندگى باز مى تواند انتخاب كند و اختيار نمايد و هر راهى را كه مى پسندد بپيمايد.
ابزارى را خداوند همراه او ساخته كه در كنار همه ى اين عوامل مؤثر باز انتخاب و اختيار از انسان گرفته نشود و بينايى انسان و اختيار و انتخاب او تضمين گردد.
در شرايط سخت باز انسان حقيقت پاكى را مى شناسد و درستى را درك مى كند و مى تواند خويش را به آنها نزديك سازد.
همچنين در شرايط مطلوب و با زمينه هاى مثبت باز مى تواند خود را به فساد نزديك كند و از خويش فردى آلوده بسازد.
اين حقيقتى است كه هر انسان در خويش مى يابد و هرگز انسان در اين ميان اختيار از كف نمى دهد و حق انتخاب از وى گرفته نمى شود.
دليل روشن اين قضيه وجود نمونه هايى از دو طرف است. در شرايط مطلوب و با پيشينه اى مثبت فردى راه فساد پيش مى گيرد و به تمام زمينه هاى مثبت وجودى خويش بى اعتنايى مى كند. و از آن سو در شرايط سخت فساد با پيشينه ى نامطلوب فردى آراسته، پيراسته، مثبت و صالح رشد مى كند.
همه ى اين ها حاكى از بقاى اختيار و حق انتخاب براى انسان در طول زندگى است و چنين نيست كه عوامل خارجى و داخلى مؤثر، سرنوشت انسان را به طور قطع رقم زنند. تا كنون دو نكته روشن شد
1. تفاوت ذاتى انسانها در جسم و روح و اختلاف انسانها در سرشت و پيشينه و شرايط محيطى.
2. عدم تأثير اين تفاوتها در تعيين قطعى سرنوشت خوب و بد فرد.
سومين نكته كه بايد بر آن تأكيد كرد اين است كه:
تكاليف بر اساس داده هاست و هرچه داده ها افزون تر تكاليف سخت تر مى گردد و پاداشها و بازداشتها و كيفرها نيز متناسب با داده هاست.
توقعات خداوند از كسى كه با سرشتى برتر و زمينه هايى بهتر همراه است بيشتر خواهد بود و خطرها و آسيب ها و آفت ها كه چنين فردى را تهديد مى كند نيز افزون تر است. بنابراين با اين تناسب حكمت و عدالت خداوند در اختلاف داده ها تبيين مى شود.
مثلا اگر ما را بر گناهى روشنى كيفر مى دهند آنان را با يك ترك اولى تنبيه مى كنند و اگر از ما صد خطا را ناديده مى گيرند از آنان يك كوتاهى ناديده گرفته نمى شود.
كوتاه سخن اين كه
1. تفاوت انسان ها در سرشت و پيشينه و شرايط و زمينه هاى محيطى كاملا پذيرفته است.
2. اين تفاوت ها در تعيين قطعى سرنوشت خوب و بد فرد تأثير ندارد و به ديگر سخن اينها مقتضى است نه علت تامه بنابراين جبر پديد نمى آيد و راه بر همه باز شده است.
3. چون تفاوت ها در داده هاى الهى با تكاليف و توقعات خداوندى تناسب دارد و چنين نيست كه دارندگان سرشت برتر از آسيب مصون باشند بلكه خطرها و آسيب هايى كه به آنان متوجه است دقيق تر، سخت تر و بيشتر است. بنابراين تبعيض و ناعدالتى نيز پديد نمى آيد و تفاوت در سرشت و داده ها در افراد انسان بسان تفاوت بين انسان و حيوان قابل فهم است.
هم اكنون نكته ى چهارم و پنجمى را اضافه مى كنيم.
4. اين تفاوت ها در صورتى كه انسان به عاقبتى نيكو دست يابد امتياز و ارزشى بزرگ براى او خواهد بود همانگونه كه تفاوت وجودى انسان و حيوان به هنگامى كه انسان به عاقبتى محمود دست يابد امتياز و ارزش براى او محسوب مى شود و سرشت برتر انسان بودن ملاك افتخار و سرافرازى او خواهد بود.
همچنين تفاوت هاى كه در انسان ها وجود دارد در صورتى كه به عاقبتى محمود وصل شود ملاك افتخار و سربلندى آن انسان خواهد بود.
5. باز در كنار اين حقيقت روشن و مملوسى كه از آن گفتگو شد نكته هاى دور از ذهن و پنهان از فهم نيز وجود دارد كه درك همه آن براى همه ى انسان ها دشوار است و اگر در روايتى از اين نكته ها پرده گرفته مى شود بايد دانست كه فهم آن براى همه ممكن نيست و فهم همه ى حقيقت بر همگان نيز دشوار است.
در موضوع سرشت و طينت و اختلاف سرشتى انسان ها به همين اندازه اكتفا مى كنيم و اين مختصر را مقدمه اى براى بررسى آفرينش حضرت زهرا عليهاالسلام قرار مى دهيم.
سرشت و طينت
- بازدید: 975