بحثى كوتاه در علم صديقه طاهره

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

چون باتفاق و اجماع ثابت شده است يكى از اهل بيت كه در حقشان آيه ى تطهير نازل گشته وجود مقدس صديقه طاهره (ع) ميباشد. پس، از نظر علم و دانش بهمان اندازه كه ائمه (ع) دارا هستند اين بزرگوار هم نيز همان مرتبه را واجد است. و در مورد علم ائمه (ع) روايات زيادى وارد شده و ما براى نمونه بيك روايت از كافى اكتفاء مى كنيم و سپس به توضيح آن مى پردازيم.
«جابر جعفى ميگويد از امام باقر (ع) در مورد علم امام سؤال كردم!؟ در جواب فرمودند: جابر براى انبياء و اوصياء پنج روح است: 1- روح القدس 2- روح ايمان 3- روح حيوة 4- روح قوة و نيرو 5- روح شهوت جابر! ائمه با روح القدس آنچه را كه در عرش تا آنچه در زمين است مى دانند. سپس فرمود: جابر! آن چهار روح دچار دگرگونى ميشود مگر روح القدس كه هرگز به لهو ولعب نمى پردازد. [ عن جابر عن ابى جعفر عليه السلام. قال سئلته عن علم العالم؟ فقال لي يا جابران في الأنبياء والأوصياء خمسة أرواح، روح القدس، روح الايمان، روح الحيواة و روح القوة، و روح الشهوة. فبروح القدس يا جابر عرفوا ما تحت العرش الى تحت الثرى ثم قال: يا جابران هذه الأربعة أرواح يصيبها الحدثان إلا روح القدس فانها لا تلهو و لا تلعب. كافى باب ما خصوا عليهم السلام به من الأرواح.] توضيح: چنانچه در محل خود ثابت شده وقتى نفس به آخرين مرحله ى كمال عقلى و عملى نائل گرديد و از حركات و افكار براى رسيدن بمطلوب و مجهول بى نياز شد، قدرت علمى و عملى وى متحد ميگردند، علمش عمل و عملش علم ميشود. مانند علم و قدرت در مجردات نسبت بمادون خود چنين است. و بدينسان نفس انسان همه قوى و جوارح و عين بدن گشته وبدن هم عين نفس ميگردد. و ظل وحدت حقه جمعية الهيه تعالى شأنه و تماجد عزه ميگردد.

رق الزجاج و رقت الخمر           فتشابها فتشاكل الأمر
فكانما خمر ولا قدح           فكانما خمر ولا قدح

از صفاى مى ولطافت جام           بهم آميخت رنگ جام و مدام
همه جام است نيست گوئى مى           يا مدام است نيست گوئى جام

در چنين مرتبه اى است كه انسان در ملك و ملكوت تصرف كرده، و همه ى جهان به فرمان وى ميگردد. حكيم سبزوارى گويد: «قوه و نفس آدمى تا بجائى ميرسد كه هيولى اين جهان در فرمانش مى آيد كه آن را از صورتى درآورده و بصورت ديگر مبدل ميسازد مثلا هوا را منقلب مى نمايد و بخواست وى باران ميآيد و يا باراده اش طوفان فرا مى رسد و يا تبهكار هلاك مى شود. و خلاصه عنصر اين عالم در اطاعت از فرمان او مانند بدن شخص ميگردد و همه ى اين جهان مانند بدن او واو- باذن الله- روح كلى اين عالم مى گردد.» [و يقوى العمالة فالهيولى تنقاد خلعا شآء او حلولا:
فيقلب الهوى و يحدث المطر- يبدى طوفانا يبد من فجر يطيعه العنصر طاعه الجسد- للنفس فالكل كجسمه يعد .] و براى مثال مى توان به كتابهائى كه در قدرت و اعجاز ائمه طاهرين (ع) تأليف شده مراجعه كرد مانند خرائج و جرائح قطب راوندى و بحارالأنوار و يا عيون أخبارالرضا(ع) در مورد امر بشيرهاى پرده و شير شدن آنها و بهلاكت رساندن آن مرد جسور و بى ادب.
آرى در ممكنات اشرف از عقل و پست تر از ماده عنصرى نيست و به عبارت ديگر: دو حاشيه ى وجود است و هر دو در انسان كامل جمع ميشوند: بطور كلى در تمام مراتب هستى جدائى و فطور نيست و انسان در وحدت خود مشتمل بر همه ى هستى است. در ديوان منسوب بمولاى متقيان (ع) است:

دوائك فيك و ما تشعر           وداءك منك ولاتبصر

داروى بيماريها در خودت هست اما نميدانى. درد هم از خودت هست اما نمى بينى.

وأنت البكتاب الذي           بآياته يظهر المضمر

و تو آن كتاب مبين هستى كه بآيات او باطن اين عالم ظهور كند.

أتزعم انك جرم صغير؟!           وفيك انطوى العالم الأكبر!!

آيا گمان دارى جرم كوچكى هستى وه! چه گمان باطلى زيرا در تو جهان بزرگ نهفته است.
در مصباح الشريعه ميگويد:
«صورت و حقيقت آدمى بزرگترين دليل قادر متعال است. و آن صورت كتابى است كه رب العزة بقلم قدرت خويش نوشته، وآن بنائى است كه بحكمت خود ساخته، و همان صورت به تنهائى همه ى صورتها و حقايق آفرينش است و همان مختصرى از دانشهاى لوح محفوظ است، و آن بر همه غائب شاهد و دليل بر همه معاند و منكر است و همان راه مستقيم به خير و نيكوئى و صراط موجود در ميان بهشت و دوزخ است» [ ان الصورة الانسانية هي اكبر حجة الله على خلقه، وهي الكتاب الذي كتبه بيده وهي الهيكل الذي بناه بحكمته، وهي مجموع صور العالمين وهي المختصر من العلوم في اللوح المحفوظ، وهي الشاهد على كل غائب و هي الحچه ى على كل شاهد وهي الطريق المستقيم الى كل خير وهي الصراط الممدود بين الجنة والنار.] پس در انسان متعارف چنين قدرتى هست كه مى تواند تا اين پايه ها برسد. ولى انسان قدر خود را نشناخته و گوهرى كه از صدف كون و مكان بيرون است آنرا به سفال بى ارزش مادى اين دنيا فروخته، تا چه رسد به بلند پايگانى كه خدا آنها را بدون مقدمه ى تحصيل و رياضت چنانكه در روايت فوق ديديم مخصوص روح القدس فرموده باشد. در زيارت جامعه مى فرمايد: وذل كل شي ء لكم هر چيز در مقابل شما خاضع است- پس با در دست داشتن اين مدارك عقلى و نقلى سزاوار نيست اشخاصى كه تحصيلات متعارفى دارند در اين موضوع قلم فرسائى نمايند با اينكه نوابغ بشريت به عجز از درك مقامات اين بزرگواران اعتراف دارند شيخ الرئيس در مقامات العارفين ميگويد: پيش مردم، ساده لوح كسى است كه آنچه را شنيد باور كند. و نزد من ساده تر از او كسى است كه آنچه را از مقامات اين بلند پايگان بشريت شنيد انكار نمايد [ اشارات نمط آخر مقامات العارفين.] .
بنابراين بايد به دستور خود ائمه (ع) رفتار نمود كه فرمودند.
هر چه از مقامات ما را شنيديد و در قلب خود ياراى تحمل آنرا ديديد بپذيريد. و گرنه در مقام انكار نيائيد. و نيز ابن ابى الحديد معتزلى مى گويد: «حكماء و فلاسفه چه مقامى در مقابل افرادى كه مظهر اسماى الهى اند و فرشتگان بر آنان سجده مى كنند دارند، ارسطو و افلاطون! تو كجا و درك حقيقت مقام اين بلند پايگان!؟» [ فليخسى ء الحكماء عن حرم له الأملاك سجد- من انت يا ارسطو و من افلاط؟ بعدك يا مبلد. ] در روايت مفصل در كافى و در عيون اخبارالرضا از عبدالعزيز مسلم از حضرت ثامن الأئمه (ع) روايت كرده است كه ميفرمايند: «هرگز، هرگز عقلها گمراه و افكار دچار ضلالت و خردمندان سرگشته و چشمها خيره و بزرگان احساس كوچكى و حكما متحير، و صاحبان حلم و خطبا و شعراء و اديبان و صاحبان بلاغت عاجزند و نمى توانند يك شأنى از شئون امام (ع) و يا فضيلتى از فضائل او را توصيف كنند، و بعجز خود اعتراف ميكنند. چرا اينگونه نباشد!؟ چه اينكه امامت همچون ثريا است كه از دست جويندگان و توصيف كنندگان دور است» [ «هيهات، هيهات، ضلت العقول وتاهت الحلوم وحارت الألباب و خسأت العيون و تصاغرت العظماء و تحيرت الحكماء و تقاصرت الحلماء و حصرت الخطباء وجهلت الألباب و كلت الشعراء و عجزت الأدباء و عييت البلغاء ص وصف شأن من شأنه او فضيلة من فضائله وأقرت بالعجز والتقصير كيف!؟ وانى وهو بحيث النجم من يد المتناولين و وصف الواصفين».]

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page