اگرچه تحقيقات صناعى (اصطلاحى) در فرق ميان وحى و الهام زياد شده اما براى بدست آوردن معناى اصيلى بايد از موارد استعمال در كتاب و سنت استمداد جست: الهام عبارت از حالت دريافتى است كه شخص در خود بدون مقدمه احساس ميكند خواه در موضوع علمى و يا غير علمى از اخلاق و تقوى باشد. چنانكه در دعاى مكارم الاخلاق مى خوانيم: اللهم ألهمني التقوى. پروردگارا! تقوى را بمن الهام نما- يعنى لذت دريافت تقوى را كه از جمله لذائذ معنوى است بمن برسان. در دعاى ديگر وارد شده است: اللهم ألهمني الخير والعمل به- خدايا! خير را بمن الهام كن و عمل به آنرا يعنى الهام خير چه از نظر دانستن موارد خير (كه كدام عمل خير است) و چه از نظر عمل كه لذت دريافت قلبى است و بالاترين لذتها است بمن مرحمت فرما.
اگر لذت ترك لذت بدانى دگر لذت نفس لذت نخوانى
سفرهاى علوى كند مرغ روحت گر از چنبر قيد بازش رهانى
همه ى افراد بشر اگرچه بطور بسيار كم هم كه شده در خود حالت پيش فهمى را بدون مقدمه در طول عمر احساس ميكنند و اين غريزه كم و بيش در بشر موجود است. چيزى كه هست اين حال در اثر اشتغال حواس انسان بافكار گوناگون و هراس و سرگرمى روزمره ى زندگى از بين مى رود و چه بسا آنچنان اين گرفتاريها در انسان توليد انقلاب مى كند كه بطور كلى وجود چنين احساسى را در خود انكار مى كند. ولى بهر حال در وجود معلوماتى كه ناگهان به قلب انسان وارد ميشود شكى نيست و روشن است چنين احساسى هرگز بوسيله ى مقدمه حاصل نمى شود. و شايد اين غريزه را خداى متعال در افراد نهاده تا دريابند كه مشت نمونه خروار و اندك دليل بسيار است. وقتى كه اصل چنين دريافتى را انسان در درون خود احساس نمود بآسانى ميتواند از اين نمونه ى اندك باصل چيزيكه در انبياء (ع) (وحى) است پى برد. زيرا بحكم فطرت عقل «حكم الامثال فيما يجوز و مالا يجوز واحد [ موضوعاتى كه مانند هم هستند در احكامى كه بر آنها ثابت است و در احكامى كه ثابت نيست مساوى ميباشند. يعنى وحى هم چنانكه خواهد آمد انشاء الله از سنخ الهام و مرتبه ى كاملى از الهام است و چنانكه وحى محال عقلى باشد، بايد الهام هم محال باشد و چون مانند هم هستند و هر حكمى كه بر يكى از آنها ثابت شود بر ديگرى هم ثابت است. پس اگر وجود الهام را احساس مى كنيم وحى كه مرتبه ى كامله ى الهام است آنهم نيز وجود دارد.] ». و اين همان است كه مولاى متقيان (ع) در وصف ائمه (ع) فرمودند: «هجم بهم العلم على حقيقة البصيرة و باشروا روح اليقين.- علم آنها بر اساس حق و حقيقت هجوم آورد و آنان با روح يقين مباشرت و تماس مستقيم داشتند.
پس بطور خلاصه الهام يعنى حصول و دريافت حالات انجذاب (كشيده شدن و جذب شدن) به اعمال صالحه و حقايق عاليه است بدون مقدمه و فكر و استدلال كه معلوم نمى شود چگونه و از كجا حاصل شد؟ بلكه شخص آنرا بطور دفعى درمى يابد. اين چنين حالت را الهام ونفث در روع يا نفث در قلب مى نامند
الهام چيست؟
- بازدید: 867