عظمت ايمان او

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

و امّا به حسب كيفيّت: ايمان آن حضرت به طورى بود كه دو حديث در «بحار» نقل مى فرمايد كه حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) فرمود:
«اِنَّ اِبْنَتِى فاطِمَةَ، مَلَأ اَللَّهُ قَلْبَها وَ جَوارِحَها ايماناً وَ يَقيناً». [ بحار: 43/ 29 ح 34- 46 ح 44، مناقب: 3/ 337، عوالم: 11/ 205- 206 ح 2. ] «به درستى كه دخترم فاطمه، پر كرد خداوند دل او و اعضاى او را از ايمان و يقين».
بلكه در يكى از آن دو حديث دارد كه سلمان و در حديث ديگر اباذر، آمدند به خانه ى فاطمه (عليهاالسلام) ديدند آسيا خودش حركت مى كند [ كمك ملائكه به فاطمه (عليهاالسلام) در «خرايج» از ابوذر مروى است كه فرمود: رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) مرا در طلب على (عليه السلام) فرستاد و من به خانه ى آن حضرت درآمدم و ندا دردادم. كسى جواب نداد و در آنجا آسيائى ديدم طحن مى كرد و كسى در كنار آن نبود. ديگر باره بانگ زدم، على (عليه السلام) از خانه بيرون شد و متفقاً به خدمت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) آمديم. رسول خداى، گوش داد و على چيزى گفت كه نفهميدم.
عرض كردم: يا رسول اللَّه، تعجّب كردم از آسيائى كه در خانه ى على (عليه السلام) دور مى زد و طحن مى كرد و كسى با او نبود!!
حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) فرمود: «انّ اِبنَتى فاطمة مَلأَ اللَّه قَلبها و جَوارحها ايماناً و يقيناً، و انّ اللَّه علمَ ضَعفَها فأعانها على دَهرِها و كفاها، اما علمت أنّ لِلَّه ملائكة موكّلين بمعونة آل محمّد (صلى اللَّه عليه و آله)». (بحار: 43/ 29). و نيز از سلمان هم قريب به همين مضمون روايت شده است (مناقب: 3/ 337، الثاقب فى المناقب: ص 290) و چون حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) علّت ظهور اين خرق عادت را ايمان آن معصومه قرار داده، لهذا مناسب است فى الجمله، بيانى در كيفيّت ايمان بشود.

چگونگى و مراتب ايمان:
پس مى گوئيم: ايمان و كفر مراتبى دارد: اغلب اوقات اطلاق مى شود به قائل شدن به خسمه ى اصول دين و مذهب، و گاهى اطلاق مى شود مع ذلك به عمل كردن به فروع دين، و به جهت همين است كه فرمودند: «لا دين لمن لا امانة له».
درجه ى كامل و اعلاى ايمان، اعتقاد به خمسه ى اول دين و مذهب است و عمل كردن به اركان يعنى به اعضاء و جوارح. و «بعبارة اخرى» اعتقاد به آنچه خداوند مقرّر فرموده و عمل كردن به واجبات و محرّمات و مندوبات و مكروهات و قائل شدن به مباحات و عمل كردن به آنها بروجه اباحه.
اين چنين ايمانى، ايمان كامل است و كسى كه همه ى اينها را ترك كند، كافر كامل است و ما بين آنها مركّب از هر دو است. يعنى مؤمن است به بعضى و كافر است به بعضى. چنانچه وار شده است: «تارك الصّلاة» كافر است. و وارد شده است: «لا يشرب الشارب و هو مؤمن، وَ لا يَزنى الزّانى وَ هو مؤمن». و قال اللَّه تعالى: (و للَّه عَلَى النّاس حجّ البَيت مَن اسْتَطاع اليه سبيلاً وَ مَن كفر فانّ اللَّه غنىٌّ عن العالمين). آل عمران: 97). و درجه ى اول ايمان مختصّ است به پيغمبر خدا و ائمّه ى هدى و صديقه كبرى «صلوات اللَّه عليهم اجمعين». چنانچه حضرت رسول فرمود: «انّ ابنتى فاطمة، مَلأ اللَّه قلبها و جوارحها ايماناً». و اين ايمان كامل همان است كه حضرت صدّيقه ى (عليهاالسلام) فرمود: «اعلم ما كان و ما يكون و ما لم يكن، يا اباالحسن، المؤمن ينظر بنور اللَّه تعالى». و اين ايمان كامل، همان ايمانى است كه مرادف است با عبوديتى كه فرمودند: «العبوديّة جوهرةٌ كنهها الرّبُوبيّة» (مصباح الشريعة: ص 7، باب دوم) و از خواص اين ايمان كامل است: ظهور معجزات و خوارق عادات و علم به مغيبات و فوز به درجات، بلكه اتّصاف به جميع صفات فاضله.
از آنچه ذكر شد، معلوم شد كه ايمان مراتبى و درجاتى و مقاماتى دارد: اعلاى آن، ايمان صرف خالص است و ادناى آن كفر محض است و ما بين آنها متوسطات. چنانچه حق تعالى مى فرمايد: (وَ ما يؤمِنُ اكثرهُم باللَّه الّا و هُم مُشرِكون). (يوسف: 106). ]، تعجّب كردند و از حضرت رسول پرسيدند از علّتش؟ رسول (صلى اللَّه عليه و آله) دو جهت براى آن ذكر فرمود:
يكى از آنها اينكه خداوند پر كرد دل فاطمه و اعضاى فاطمه را از ايمان و يقين، كانّه استفاده مى شود كه ايمان فاطمه به نحوى بوده كه موجب خرق عادت و آمدن ملائكه به خدمتگذارى او و گردانيدن آسيا بوده.