فضايل پيش از خلقت

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

امّا اوّل: كه فضيلت قبل از خلقت آن معصومه باشد به يك حديث اكتفا مى كنيم:
در «بحار» از «معانى الاخبار» نقل مى فرمايد كه رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) فرمود:
«خُلِقَ نُورُ فاطِمَةَ (عليهاالسلام) قَبْلَ اَنْ يُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّماءُ [ بحار: 43/ 4 ح 3، معانى الأخبار: ص 53 ح 396. ]..» «آفريده شده نور فاطمه پيش از آفريدن زمين و آسمان.
پس بعضى مردم گفتند: اى نبىّ خدا بنابراين فاطمه انسيّه نيست؟!
حضرت فرمود: فاطمه حوراء انسيّه است.
گفتند: يا نبىّ اللّه فاطمه، چطور حوراء انسيّه است؟ حضرت فرمود: خلق كرد خداوند عزّوجلّ او را از نور خودش قبل از اينكه خلق كند آدم را در وقتى كه بودند ارواح، پس چون خلق كرد خداوند عزّوجلّ آدم را، عرضه داشت آن نور را بر آدم.
پرسيدند از حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله): فاطمه كجا بود؟ فرمود: در حقّه اى [ حُقّه: صندوقچه و ظرف كوچكى را گويند كه در آن جواهرات يا ديگر اشياى ارزشمند را قرار مى دهند. ر. ف عميد و ديگران. ] بود زير ساق عرش.
گفتند: يا نبىّ اللَّه چه بود طعام او؟
 فرمود: تسبيح و تقديس و تهليل و تمجيد».
پس چون خلق كرد خداوند عزّوجلّ آدم را و بيرون آورد مرا از صُلب او، دوست داشت خداوند عزّوجلّ اينكه بيرون آورد صدّيقه ى طاهره را از صلب من، گردانيد او را به صورت سيبى در بهشت و آورد او را جبرئيل به جهت من، پس گفت: سلام بر تو باد و رحمت و بركات خدا، يا محمّد.
گفتم: و بر تو باد سلام و رحمت خدا و بركات خدا.
گفت: اى محمّد پروردگارت سلامت مى رساند.
گفتم: از او است سلام و به سوى او برمى گردد سلام.
گفت: يا محمّد! اين سيبى است كه فرستاده است خداوند عزّوجلّ به سوى تو از بهشت، پس گرفتم او را و چسبانيدم به سينه.
گفت: اى محمّد! خداوند مى فرمايد: بخور اين سيب را. پس شكافتم او را، ديدم نورى، پس ترسيدم از او.
جبرئيل گفت: چرا نمى خورى؟! بخور و نترس به درستى كه اين نور كسى است كه در آسمان «منصوره» نام دارد و در زمين «فاطمه».
گفتم: حبيب من به چه جهت در آسمان منصوره نام دارد و در زمين فاطمه؟ گفت: ناميده شد در زمين فاطمه به جهت آنكه قطع مى كند شيعيانش را از آتش و قطع شدند دشمنانش از دوستى او، و اوست در آسمان منصوره [ معانى الاخبار: ص 53، ح 396، بحار: 43/ 4 ح 3، عوالم: 11/ 67 باب 6 ح 1.

بيان منصوريت فاطمه (عليهاالسلام):
چون استفاده ى منصوره بودن حضرت صديقه (عليهاالسلام) از آيه ى شريفه، محتاج به بيان است، لهذا عين خبر را ذكر مى كنيم با فى الجمله بيانى تا واضح شود.
ذيل حديث اين است: «و هى فى السّماء المنصورة و ذلك قول اللَّه عزّ و جلّ: (يَوْمئذٍ يفرح المؤمنون ] يَنَصْر اللَّه يَنصُر مَنْ يشاء) يعنى: نَصرِ فاطمة لمُحبيّها» مى باشد.
كسى خيال نكند چگونه مى شود كه «نصر اللَّه» به معنى «نصر فاطمه» باشد؟ زيرا كه جواب مى گوئيم: فعل را گاهى اسناد مى دهند به سبب و گاهى اسناد مى دهند به مباشر و هر دو صحيح است. چنانچه در بسيارى از اخبار، قتل حضرت سيّدالشهداء (عليه السلام) را اسناد به يزيد داده اند و در بعضى اخبار هم، اسناد قتل را به شمر داده اند و هر دو صحيح است به ملاحظه ى سبب و مباشر. و مانحن فيه هم نظير آن است: چون «نصر» خدا شامل حال محبين فاطمه مى شود به جهت دوستى فاطمه، كانّه فاطمه آنها را يارى كرده. و امّا استفاده ى منصوره بودن، به دو وجه مى شود:
يكى: به دلالت التزام و آن اين است كه چون صدر آيه (لِلَّه اَلأمر مِنْ قَبْل وَ مِنْ بعد)، مشعر است بر اينكه يارى كردن فاطمه به يارى خداى تعالى است، و چون به يارى خدا شد لازمه ى آن اين است كه آن حضرت، اوّلاً منصوره باشد از جانب خدا و ثانياً «ناصره» باشد مر دوستانش را. و دوّم: به دلالت مطابقه و آن اين است كه «نصر» به معناى «منصور» باشد. مثل اينكه خلق، به معناى مخلوق و نسخ، به معناى منسوخ استعمال شده. و معناى «نصر فاطمة لمحبّيها» چنين باشد كه «فاطمه منصورة لأجل منصوريّة محبّيها»، و اين معنى خوب است، زيرا كه نصرى بالاتر از اين تصوّر نمى شود كه محبّين شخصى، منصور باشند به جهت آن شخص. و اين است قول خداوند عزّوجلّ:
(وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ- بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ). [ روم: 4- 5. ] «(در آن روز شاد و خوشحال مى شوند مؤمنان به) يارى كردن فاطمه دوستانش را».