و اما اسماء آن حضرت در آسمان

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

اوّل: نوريّه. دوم: حانيّه. سوم: سماويّه.
قال فى «لمعة البيضاء»: ذكر بعضهم انّ من جملة كناها امّ الخيرة و امّ المؤمنين و امّ الأخيار و امّ الفضائل و امّ الازهار و امّ الكتاب. و ابن بابويه در كتاب «مولد زهرا» وجه دلالت اينها را بر فضيلت آن معصومه نقل كرده چون اين مختصر گنجايش ندارد لهذا اكتفا مى كنيم به ذكر دو فضيلت كه به جهت دو اسم مبارك آن حضرت است:

اوّل: در «بحار» و از حضرت صادق (عليه السلام) نقل شده كه آن حضرت فرمودند: كه حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) به حضرت امير فرمودند:
«هَل تَدْرى لِمَ سُمَيْت فاطِمَةُ»؟ حضرت امير عرض كردند: بفرمائيد به چه جهت فاطمه اسم نهاده شد؟ حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) فرمود: به جهت آنكه قطع شده است او و شيعيانش از آتش.

دوّم: باز در ذيل همين حديث مى فرمايد:
پرسيدم از حضرت صادق (عليه السلام): چرا فاطمه را زهرا مى گويند؟ حضرت فرمود:

«لِأَنَّ لَها فِى الْجَنَّةِ قُبَّةً مِنْ ياقُوتَةٍ حَمْراءَ، اِرْتفاعُها فِى الْهَواءِ مَسيرُ سَنَةٍ، مُعَلَّقَةٌ بِقُدْرَةِ الْجَبَّارِ، لا عَلاقَةَ لَها مِنْ فَوْقِها فَتُمْسِكُها وَ لا دَعامَةَ لَها مِنْ تَحْتِها فَتُلْزِمُها، لَها مِأَةُ اَلْفِ بابٍ عَلى كُلِّ بابٍ الْفٌ مِنَ الْملئِكةَ يَريها اَهْلُ الْجَنَّةِ كَما يَرى اَحَدُكُمْ الْكَوْكَب الدُّرِّىَ الزّاهِر فى اُفُقِ السَّمآءِ فَيَقُولُونَ: هذِهِ الزَّهْراءِ لِفاطِمَةِ (عليهاالسلام)» «به جهت آنكه از براى او در بهشت قبّه اى است از يك دانه ى ياقوت سرخ كه بلندى آن قبّه در هوا به اندازه ى يك سال راه است و آن قبّه آويزان است به قدرت خداوند، نه در بالاى آن چيزى است كه به آن آويزان باشد و نه از پائين ستونى دارد و آن قبّه صد هزار در دارد و بر هر درى هزار ملك مى باشد، مى بينند آن را اهل بهشت همچنان كه ماها ستاره ى پرنور و درخشنده را مى بينيم در آسمان، پس اهل بهشت مى گويند: اين قبّه ى درخشنده از فاطمه است». [ مناقب: 3/ 329- 330، بحار: 43/ 15- 16 ح 14، عوالم: 11/ 57- 63. ] هفتم: آنكه خداوند درباره ى مريم مى فرمايد:
(وَ مَرْيَمَ ابْنتَ عِمْرانَ الَّتى اَحْصَنَتْ فَرْجَها) [ التحريم: 12. ] مراد از احصان فرج اين است كه مردى را اختيار نكرد به قرينه ى (فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا) [ التحريم: 12. ] يعنى مردى را اختيار نكرد و جهت حملش اين بود كه دميديم در او روح خودمان را يعنى جبرئيل دميد در او به امر ما. همچنان كه صاحب «مجمع البيان» مى فرمايد. و ليكن اين مطلب كه ترك زوج باشد مذموم است بلكه به مقتضاى آيات و اخبار، طلب زوج و اولاد و ترك عزوبت ممدوح است و حضرت صدّيقه (عليهاالسلام) زوج اختيار فرمود و اولادى پيدا كرد كه خداوند درباره ى آنها فرمود:

(اِنَّما يُريدُ اللَّهِ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً) [ احزاب: 33. ] حسّان بن ثابت خوب گفته:

وَ اِنْ مَرْيَمُ اَحْصَنَتْ فَرْجَها     وَ جآئَتْ بِعيسى كَبَدْرِ الدُّجى
فَقَدْ اَحْصَنَتْ فاطِمُ بَعْدها     وَ جآئَتْ بِسِبْطى نَبِىِّ الْهُدى
[ مناقب: 3/ 360، بحار: 43/ 50 ح 46. ] .

اگر بخواهم فضائل حضرت صدّيقه را بر حضرت مريم عرض كنم، رشته ى كلام به طول مى انجامد، ولى نمى دانم چه سرّى بود كه وقتى كه حضرت مريم را درد زائيدن گرفت، خطاب رسيد:
(وَ هُزّي اِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِط عَلَيْكِ رُطَباً جَنيّاً) [ مريم: 25. ] يعنى در آغوش بگير تنه ى درخت خرماى خشك را، فرومى ريزد بر تو خرماى تازه، ولى درباره ى حضرت صدّيقه پناه برد به سايه ى درختى نه به جهت ميوه، بلكه به جهت آن كه براى پدر بزرگوارش گريه كند، مشيّت الهى چنين اقتضا كرد كه آن درخت قطع شود.