بسم الله الرحمن الرحيم اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي اَضآءَ بِنُورِ فاطِمَةِ الزَّهْرآءِ اَلْمَلَكُوتَ الْاَعْلى، كَما يُشْرِقُ الْكَواكِبُ الدُّرىّ الْاَرَضينَ السُّفلى و الصَّلوة والسَّلامُ عَلى اَبيها مُحَمَّدٍ رَسُولِ رِبِّ العالمينَ وَ بعلها علىّ سيّد الوصيّينَ وَ بَنيها حُجَجِ اللَّهِ عَلَى النَّاسِ اَجْمَعينَ ثُمَّ الصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلَى الرضِيَّةِ الْمَرْضِيَّةِ والتقِيَّة النَّقِيَّه اَلْحَوْرآءِ الْإِنْسِيَّةِ وَ اللَّعْنَةُ الدّائِمَةُ عَلى غاصِبِى حَقِّهِا وَ مانعى اِرثها. و بعد فقد قال الله تبارك و تعالى فى كتابه الكريم و خطابه العظيم: (مَرَجَ البَحْرَينِ يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان فبأىّ آلاء ربّكما تكذّبان- يخرج منهما الّلؤلؤ وَالْمَرْجانُ) [ الرحمن: 19- 22. ] تفاسير بسيار از ائمه ى اطهار (عليهم السلام) در اين آيات شريفه وارد شده است، در «مجمع البيان» [ تفسير مجمع البيان: 9/ 201، قرب الاسناد: ص 124 ح 472، تأويل الآيات: ص 614- 615. ] و در «قرب الاسناد» و از ابن عبّاس هم نقل شده كه مراد از دو دريا، درياى آسمان و زمين است، پس به درستى كه در آسمان دريائى است كه خداوند آن را به قدرت كامله ى خود نگاه داشته و فرود مى آيد از آن باران و ملاقات مى كند با درياى زمين و نيز خداى تعالى برزخى و مانعى ميان درياى زمين و آسمان قرار داد، كه آب از درياى آسمان پائين نمى آيد و همچنين از درياى زمين بالا نمى رود مگر وقتى كه مشيّتش قرار گيرد، پس چون مشيّتش قرار گيرد فرود مى آيد از درياى آسمانى قطرات باران و در دهنهاى صدفهاى درياى زمين قرار مى گيرد و بيرون مى آيد از آنها لؤلؤ و مرجان. و جمعى از مفسّرين مثل «مرحوم فيض رحمه اللَّه» در «صافى» [ تفسير صافى: 5/ 109. ] و علّامه ى حلّى رحمه اللَّه در «كشف اليقين» [ كف اليقين: ص 400. ] و ملا فتح الله رحمه اللَّه در «منهج الصّادقين» [ منهج الصادقين: 9/ 122. ] و علّامه مجلسى رحمه اللَّه در «بحار» [ بحارالانوار: 43/ 32. ] و صاحب «مجمع البيان» در تفسير خود [ مجمع البيان: 9/ 201، و همچنين دلائل الصدق: 2/ 204 شواهد التنزيل: 2/ 284 ح 918 و 919، مناقب: 3/ 319. ] ، و سند منتهى مى شود به حضرت صادق (عليه السلام) كه فرمود مراد از بحرين در (مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ) على مرتضى و فاطمه ى زهراء (عليهاالسلام) است، و مراد از برزخ در (بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ) پيغمبر خدا (صلى اللَّه عليه و آله) است، و مراد از لؤلؤ و مرجان در (يَخْرِجُ مِنْهُما الّلؤلؤ و الْمَرْجانُ) حسن مجتبى و سيّدالشّهداء (عليهماالسلام) است.
يعنى چون على (عليه السلام) كه بحر آسمان علم و امامت و خلافت باشد، ملاقات و مباشرت فرمود با بحر زمين عصمت و طهارت، كه حضرت صدّيقه باشد قطره هائى كه در صلب على بود در صدف رحم حضرت صدّيقه قرار گيرد و ميانه ى آن دو بزرگوار برزخى است كه مراد عقل اوّل و صادر نخستين، حضرت رسالت پناه بوده باشد، چه آن حضرت ميان آن دو بزرگوار برزخ و واسطه بود و در محاكمات رجوع به آن حضرت مى نمودند.
چنانچه در «بحار» مى فرمايد: كه حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) حكم فرمود ميانه ى آن دو بزرگوار كه بيرون خانه خدمتش با على مرتضى باشد و خدمت درون خانه با صدّيقه ى كبرى باشد [ قرب الاسناد: ص 58 ح 160، بحار: 43/ 81 ح 1، عوالم: 11/ 217 ح 2. ] خلاصه و بيرون آيد از آن دو بزرگوار لؤلؤ و مرجان كه حسنين (عليهماالسلام) بوده باشند و شايد جهت آنكه خداوند جلّ شأنه آن دو بزرگوار را كنايه از دو دريا فرمود، فضايل و فواضل آن دو بزرگوار باشد چنانچه در السنه ى عرب گويند:
«العالم اذا سكت فهو بحرٌ عميقٌ و اِذا تَكَلَّمَ فَهُوَ بَحْرٌ مَوَّاجٌ»، و در فارسى شخص عالم را مى گويند عجب درياى بى پايانى است!! امّا فضايل و فواضل حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) زبان ياراى بيان آن را ندارد.
يك دهن خواهم به پهناى فلك تا بگويم وصف آن رشك ملك
فاطمه، درياى خروشان عصمت
- بازدید: 968