روايت فراق تا شهادت

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

فضه نوبيه به اين دليل كه در كنار فاطمه زهرا (س ) بود و ((مقام محرم )) او را داشت و نيز به خاطر عشق و علاقه اش به دختر رسول خدا (ص) از تمام قضاياى پشت پرده كه براى غصب ولايت صورت مى گرفت ، آگاه بود. در حالى كه برخى از اصحاب به شدت در پس كسب مقام حكومت بودند ((فضه نوبيه )) مى ديد كه فاطمه (س ) با چشمان گريان از فراق پدر مى نالد و با ناله هاى جان سوزش از مظلوميتش شكوه مى كند.
ابن هشام مى نويسد: ((ابوبكر به همراه ابن خطاب و ابو عبيده و گروهى از اصحاب سقيفه مى آمدند، در حالى كه به هيچ كس برخورد نمى كردند، مگر اينكه او را كتك مى زدند و جلو مى آوردند و دستش را مى گرفتند و روى دست ابوبكر مى گذاشتند و خواه ناخواه از او بيعت مى گرفتند.))(57)
فضه در راستاى همان روش تبليغى خود براى افشاى چهره غاصبان ولايت مظلوميتهاى فاطمه زهرا (س ) را از لحظه وفات پدر تا شهادتش ، به تصوير كشيد. او در ملاقات با ورقة بن عبدالله ازدى مى گويد: ((از اهل زمين ، اصحاب و نزديكان و دوستان ، كسى به اندازه مولايم فاطمه (س ) غمگين و گريان نبود. هر لحظه اندوهش تجديد مى شد و گريه اش افزونتر مى شد.
او هفت روز نشست . ناله اش خاموش نشد و رنجش آرامش نيافت . هر روز گريه اش بيشتر از روز قبل مى شد. وقتى روز هشتم شد، اندوهى ، را كه پنهان ساخته بود، آشكار ساخت ...
طاقت نياورد، بيرون آمد و فرياد زد. گويا از زبان رسول خدا (ص) سخن مى گفت . زنان رو به او كردند و پسران و دختران بيرون آمدند. مردم گريه مى كردند، ضجه مى كشيدند و از هر گوشه اى آمده بودند. چراغ ها خاموش ‍ شد تا صورت هاى زنان ديده نشود، زنان گمان كردند كه رسول خدا (ص) از قبر برخاسته است . مردم در دهشت و وحشت فرو رفتند و فاطمه (س ) ندا زد و ندبه كرد.
اباه وا ابتاه وا صفياه وا محمداه وا اباالقاسماه وا ربيع الارامل و اليتامى من للقبلة و المصلى و من لا بنتك الوالهة الثكلى .(58)
پدر، واى پدر، واى برگزيده خدا، واى محمد (ص)، واى اباالقاسم واى بهار بيوه زنان و يتيمان چه كسى رو به قبله ايستد و نماز گذارد و چه كسى براى دختر مصيبت زده و حيران تو هست ؟
آنگاه برگشت . از شدت گريه ديگر چيزى را نمى ديد. تا اينكه از قبر پدرش ‍ محمد (ص) دور شد. وقتى نگاهى به خانه كرد، يك سمتش به سوى ماءذنه قرار گرفت . قدم هايش را كوتاه كرد و همچنان ناله بر مى آورد، تا اينكه بيهوش شد. زنان به سويش شتافتند و آب به صورتش پاشيدند تا به هوش ‍ آمد آنگاه گفت :
پدر جان قوتم و خويشتن دارى خود را از دست داده ام . دشمن مرا سرزنش ‍ مى كند. حزن و اندوه مرا مى كشد. پدر جان يكه و تنها باقى مانده و در كار خود سرگردانم . صدايم خاموش ، پشتم شكسته ، زندگيم در هم ريخته و روزگارم تيره شده است . پدر جان ! پس از تو براى وحشتم مونسى نمى يابم و مانعى براى گريه ام و ياورى براى ضعفم پيدا نمى كنم . آرى پدر بعد از تو نزول قرآن و محل هبوط جبرئيل و مكان ميكائيل از بين رفت . پدر جان ! پس از تو روابط انسان ها دگرگون شد و درها به روى من بسته شد. پدر عزيز؛ من بعد از تو از دنيا نفرت دارم و تا زمانى كه نفسم برآيد، بر تو گريه خواهم كرد. پدر جان ! شوق من نسبت به تو پايانى و اندوهم بعد از تو انجامى ندارد. فرياد اى پدر فرياد اى پروردگار جهانيان !(59)
فضه بعد از نقل تمام سخنان فاطمه زهرا (س ) مى گويد:
((فاطمه (س ) به خانه اش برگشت ، شب و روز گريست و اشكش قطع نشد. بزرگان مدينه جمع شدند، به نزد على (ع) رفتند و گفتند: اى اباالحسن (ع) فاطمه (س ) شب و روز گريه مى كند و كسى از ما نيست كه شب را به راحتى به صبح برساند...از او بخواه يا شب گريه كند يا روز. على (ع) به نزد فاطمه (س ) آمد، فاطمه (س ) با ديدن على (ع) آرام شد. على (ع) گفت : اى دختر رسول خدا (ص) بزرگان مدينه از من خواسته اند تا از تو بخواهم يا شب گريه كنى يا روز، فاطمه (س ) فرمود: اى اباالحسن چقدر اندك است ماندن من در ميان مردم و چه قدر نزديك است پنهان شدن من از جمعشان . سوگند به خدا هرگز سكوت نخواهم كرد نه شب و نه روز گريه ام را تعطيل نمى كنم تا اينكه به پدرم رسول خدا (ص) بپيوندم . على (ع) فرمود: هر طور دوست دارى عمل كن .))(60)
فضه مى گويد: از آن پس على (ع) خانه اى براى فاطمه در بقيع ساخت كه ((بيت الاحزان )) ناميده مى شد. فاطمه (س ) با حسن و حسين عليهم السلام به آنجا مى رفت و بين قبرها گريان بود، وقتى شب از راه فرا مى رسيد، على (ع) مى آمد و او را به خانه مى برد. به همين صورت بود تا اينكه بيست و هفت روز گذشت و فاطمه (س ) مريض شد.
روز چهارشنبه كه على (ع) نماز ظهر را خواند، به سوى خانه روان شد. در راه از وخامت حال فاطمه آگاهى يافت ، به سرعت خود را به او رساند و با وى سخن گفت .(61)
اى پسر عمو! مرگى را كه گريزى از آن نيست ، يافته ام . من نمى دانم كه بعد از من براى ازدواج نكردن تحمل نخواهى داشت . اگر ازدواج كردى يك روز و شب را به فرزندان من و روز و شب ديگر را به او اختصاص بده . به صورتشان داد مزن كه آنها يتيم و غريب و شكسته هستند. ديروز پدر بزرگ و امروز مادرشان را از دست داده اند. واى بر مادر آنان كه اين دو را بكشند و به خشم آورند.
على (ع) پرسيد: اين خبر را از كجا مى دانى اى دختر رسول خدا (ص). فاطمه (س ) در ضمن سخنانش فرمود:
رسول خدا (ص) را در خواب ديدم كه در قصرى از دُر سفيد است ، وقتى مرا ديد، فرمود: به سويم بشتاب ، عزيزم كه مشتاق تو هستم . گفتم : به خدا قسم كه اشتياق من براى رسيدن به شما بيشتر است .
فرمود: تو امشب نزد من هستى و او در آنچه وعده مى دهد، راستگو و عمل كننده است . فاذا اءنت قراءت يس فاعلم اءنى قد قضيت نحبى سوره ياسين را برايم بخوان و بدان كه از دنيا مى روم ! پس مرا غسل بده و لباسم نگشاى كه من طاهره مطهره هستم و با تو نزديكترين اهلم بر من نماز بخوانند و شب مرا دفن كن كه به اين واقعه حبيب من رسول خدا (ص) آگاهم ساخت ...))(62)

- پینوشت -

 57- سيره نبوى ، ابن هشام ، ج 2، ص 658.
58- بحارالانوار، ج 43، ص 175.
59- رفعت قوتى و خاننى جلدى و شمت بى عدوى و الكمد قاتلى . يا ابتاه ! بقيت و الهة وحيدة و حيرانة فريدة . فقد انخمد صوتى و انقطع ظهرى و تنغض عيشى و تكدر دهرى . فما اجد يا ابتاه بعدك اءنيسا لوحشتى و لا رادا لدمعتى و لا معينا لضعفى . فقد فنى بعدك محكم التنزيل و مهبط جبرئيل و محل ميكائيل انقلبت بعدك يا ابتاه الاسباب و تغلقت دونى الاءبواب . فاءنا للدنيا بعدك قاليه و عليك ما ترددت انفاسى باكية لا ينفد شوقى اليك و لا حزنى عليك ثم نادت : يا ابتاه و الباه ، بحارالانوار، ج 43، ص 176؛ كوكب الدرى جزء اول ، ص 241؛ كتاب عوالم ، ج 11، ص 487؛ مدارك حديث 41؛ نهج الحياة ، ص 71.
60- يا بنت رسول الله (ص) ان شيوخ المدينة يساءلونى اءن اسالك اما ان تبكين اءباك ليلا و اما نهارا. فقالت يا اباالحسن ما اقل مكثى بينهم و ما اقرب مغيبى من بين اظهرهم . فوالله لا اءسكت ليلا و لا نهارا او اءلحق باءبى رسول الله (ص) فقال لها على (ع) افعلى يا بنت رسول الله ما بدالك . بحارالانوار، ج 43، ص 177.
61- فاطمه (س ) به او فرمود: يا ابن العم انى اءجد الموت الذى لا بدمنه و لا محيص عنه و اءنا اءعلم اءنك بعدى لا تصبر على قلة التزويج فان اءنت تزوجت امراءة اجعل لها يوما و ليلة و اجعل لاءولادى يوما و ليلة يا اءبا الحسن و لا تصح فى وجوههما فيصبحان يتيمين غريبين منكسرين فانهما بالاءمس فقد جدهما و اليوم يفقدان امهما فالويل لامة تقتلهما و تبغضهما. بحارالانوار، ج 43، ص 178، بيت الاحزان ، ص 164 و كوكب درى ، ج 1، ص 242.
62- بحارالانوار، ج 43، ص 179.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page