براى آشنايى با ميزان علاقه فضه به فاطمه همين بس كه بدانيم ، تا نام حضرت فاطمه زهرا (س ) را مى بردند، اشك چشمانش را پر مى كرد و مرواريدوار بر گونه هايش جارى مى شد. نمونه بارز آن را در ملاقات ورقة بن عبدالله در مراسم حج با فضه به وضوح مى توان مشاهده كرد.
ورقة بن عبدالله در ملاقاتى با فضه از حال فاطمه زهرا (س ) در هنگام وفات سؤ ال كرد، خود مى گويد: ((تا سخن مرا شنيد، چشمانش از اشك پر شد و گريست ، آنگاه گفت : اى ورقة بن عبدالله ! اندوه ساكن مرا به هيجان در آوردى و مصيبت و دردهاى دلم را كه در قلبم پوشيده بود، آشكار كردى .))(54)
او هميشه خود را با نام فضه كنيز فاطمه زهرا (س ) معرفى مى كرد و به اين وسيله نيز ارادت خود و اشتياقش را به فاطمه زهرا (س ) نشان مى داد. آنگاه كه ورقة بن عبدالله به وى گفت : گمان دارم از دوست داران اهل بيت عليهم السلام هستى ، در پاسخ وى اينگونه سخن بر زبان جارى ساخت انا فضه امه فاطمه زهرا بنت محمد المصطفى (ص). من كنيز فاطمه زهرا (س ) دختر محمد مصطفى (ص) هستم .(55) و آنگاه كه مى خواست از فاطمه زهرا (س ) يادى كند، با عنوان سرور و بزرگ ياد مى كرد و مى گفت :
((مولاتى الزهرا (س ))) بانويم فاطمه زهرا (س )(56) . به هر روى فضه هميشه ميل قلبى خود و رضايت خاطرش از بانوى بزرگوار اسلام را ابراز مى داشت .
- پینوشت -
54- فلما سمعت كلامى تغرغرت عيناها بالدموع ثم انتحبت باكية و قالت : يا ورقة هيجت على حزنا ساكنا و اشجانا فى فؤ ادى كانت كامنه ، بحارالانوار، ج 10، ص 174.
55- بحارالانوار، ج 10، ص 174؛ و رياحين الشريعه ، ج 2، ص 317.
56- بحارالانوار، ج 10، ص 174؛ و رياحين الشريعه ، ج 2، ص 317.
عشق به خدا
- بازدید: 1010