در رواياتى از طريقين آمده است كه پس از غصب فدك و سخنرانى و اتمام حجت حضرت فاطمه و مناظره اميرالمومنين با خليفه ى وقت، سرانجام قباله ى فدك از سوى ابوبكر به نام زهرا نوشته شد و آن حضرت سند را برداشته و عازم خانه گرديد، ولى خليفه دوم او را ديده و از جريان آگاه شد و بزور سند را از فاطمه گرفت و آن را پاره كرد و كارى كرد كه فاطمه عليهاالسلام به گريه افتاد و صيحه كشيد. (و در برخى نقلها دختر پيامبر خليفه را نفرين نموده و گفته: «خداوند شكمت را پاره كند، چنانچه سند مرا پاره كردى.» [ابن ابى الحديد، ج 16، ص 274- احتجاج طبرسى، ج 1، ص 122- شرح من لايحتضر، ج 3 ص 134).] امام معتزلى پس از نقل اين داستان تلخ تاريخى، از آنجا كه روش اين محقق عالى قدر، حسن ظن شديد به خلفا و توجيه خلافهاى آنان است مى گويد: «قدر صحابه منزه از اين كارها است، و عمر اتقى به خدا بود، و حقوق مردم را مراعات مى كرد.» [ابن ابى الحديد، ج 16، ص 274- احتجاج طبرسى، ج 1، ص 122- شرح من لايحتضر، ج 3 ص 134.، ج 16، ص 235: «و قدر الصحابه يجل عه و كان عمر اتقى للَّه و اعرف لحقوق اللَّه من ذلك.] بايد توجه داشته باشيم كه اين مورخ و محقق زحمتكش و فاضل در موارد مختلف به اين قضيه تلخ و جنايات سنگين اعتراف نموده و چون باب توجيه در برابر تعصبات و ذهنيات هميشه مفتوح است، اين گونه حركتهاى ظالمانه و غيرانسانى براى رسيدن به اهداف بزرگتر، مجاز اعلان شده، كه ما موارد و منابع آنها را همينك مورد بحث قرار مى دهيم.
سند مظلوم، مظلومانه پاره شد
- بازدید: 739