هنگاميكه فاطمه عليهاالسلام را تميز و پاكيزه نمودند و قنداقه اش را در دامن خديجه گذاشتند، آن مادر مهربان مسرور شد و پستانش را در دهان كوچك نوزاد عزيزش نهاد و از شيره ى جان سيرش كرد تا به خوبى رشد و نمو نمايد. [دلائل الامامة ص 9.] خديجه از آن زنان خودخواه و نادانى نبود كه بدون هيچ عذر و بهانه اى، نوزاد را از شير مادر كه خدا برايش مهيا ساخته محروم سازد. خديجه خود مى دانست يا از پيغمبر شنيده بود كه براى تغذيه و بهداشت اطفال هيچ غذائى بهتر از شير مادر نيست [قال اميرالمؤمنين عليه السلام ما من لبن رضع به الصبى اعظم بركة من لبن امه- وافى ج 3 ص 207.] زيرا شير مادر با وضع دستگاه گوارش نوزاد و مزاج مخصوص او كاملا هماهنگى و تناسب دارد، كودك مدت نه ماه در رحم مادر، شريك غذا و هوا و خون او بوده و مستقيما از مادرش ارتزاق مى كرده است. و از اين جهت، تركيبات مخصوص شير مادر، با ساختمان ويژه طفل كاملا تناسب دارد. علاوه بر اين، در شير مادر تقلب راه ندارد و ميكربهاى بيمارى زا در آن نيست.
خديجه چون مى دانست كه آغوش پر مهر و محبت مادر و شير خوردن كودك از پستانش، چه نقش بزرگى را در زندگى آينده ى نوزاد انجام مى دهد و براى سعادت او چه تأثيرات قابل توجهى دارد، ترجيح داد كه فاطمه عزيز را در آغوش گرم خويش پرورش دهد و به وسيله ى شير پاك خودش كه از منبع شرافت و نجابت و دانش و فضيلت و بردبارى و فداكارى و شجاعت سرچشمه مى گرفت غذا دهد. را ستى مگر غير از شير پستان خديجه، شير ديگرى مى توانست چنين عنصر پاك و كانون معرفت و شجاعتى را رشد و نمو دهد و ميوه ى پر بركت باغ نبوت را به ثمر رساند؟.
شير مادر
- بازدید: 876