سؤال: آن شور و مودت اولیه چگونه با غلبهی روح فرهنگ مدرنیته آلوده شده است؟
جواب: فرهنگ مدرنیته تعریفی از انسان ارائه می دهد که جنبهی قدسی آن به شدت تقلیل می یابد و بالتبع زن و شوهرانی که تحت تأثیر آن فرهنگ به همدیگر می نگرند با همان منظر همدیگر را می بینند و در نتیجه ازدواج بیشتر با غلبهی تصور «اطفای شهوت» روح و روان جامعه را پر میکند، در حالی که آن مودت و رحمتی که خداوند در بستری الهی در جان دو همسر قرار می دهد چیزی بالاتر از دوست داشتن های شهوانی است. در حال حاضر در بعضی از ازدواج ها دو موضوع فوق مخلوط است، گاهی غلبه بر این است و گاهی غلبه با آن. عموماً خانم ها و آقایانی که امروز با هم ازدواج می کنند، تلویزیون تماشا کرده اند و انواع ازدواج هایی که از طریق فیلم های غربی به صحنه ی تلویزیون آوردهاند، در ذهن آن ها هست. حالا آن محبت الهی را می خواهند با روش غربی مدیریت کنند! در حالی که آن محبت، با روش غربی جلو نمی رود و برعکس؛ خیلی زود از صحنه های جان زن و شوهر جوان رخت بر میبندد. چند روز پیش آقای متدینی که تازه ازدواج کرده بود و می گفت از محبتی که به همسرم دارم حیرت کرده ام. این جوان مسلمان می خواهد این محبت خدادادی را دنبال کند. اگر این محبت را خواست با اداهایی که تلویزیون به زن و شوهرها تعلیم داده دنبال کند خیلی زود از همدیگر خسته می شوند و آن را از دست می دهند. فرهنگ غربی نوع جواب دادن به محبتی که خدا در دل زوج های جوان می اندازد را در یک شمای بسیار غیر سالم به کار می گیرد. چیزی که امروز در خانوادههای اشرافی مملکت خودمان هم به چشم می خورد، که هرگز اثری از آن صفای بین زوج های متدین در آن ها نیست، چون ازدواج آن ها در بستری غیر طبیعی قرار گرفته است. باید متوجه باشیم محبت اولیه با رعایت وظایف شرعی و این که هر کدام حقوق دیگری را رعایت کنند باقی می ماند.
اگر همان طور که خداوند تعیین فرموده است همسران به حقوق یکدیگر احترام بگذارند آن محبت اولیه باقی می ماند، هر چند شکل بروز آن تغییر کند. در یک زندگی توحیدی خطر این جاست که زن و شوهر حس کنند آن محبت اولیه از بین رفته است. ما می خواهیم بگوییم: نه، از بین نرفته؛ در زندگی سالم توحیدی حتی اگر گاهی زن و شوهر به همدیگر انتقاد هم بکنند، روح توحیدی خانواده، آن محبتی که خدا شروع کرده است را حفظ می کند، هر چند شکل ظهور آن عوض شود. مرد و زن باید چشم شان باز باشد و آن محبت را ببینند. مرد باید چشمش باز باشد و ببیند وقتی همسرش دقیقاً چیزی می پزد که او دوست دارد و خود زن هم ناخودآگاه همان را دوست می دارد، خبر از باقی ماندن آن محبت می دهد. در دنیای مدرن وقتی زن و مرد هر کدام من جداگانه ای شدند، در سر سفره چند غذا ظاهر می شود ـ البته اگر سفره ای در کار باشد ـ هر اندازه به خانواده های سنتی توحیدی نگاه کنید، اگر از یک طرف مرد سعی می کند دل همسرش را به دست آورد، از آن طرف هم زنی که به خانه شوهرش می آید با تمام عشق دوست دارد هماهنگ با شرایط خانهی شوهر شود، بعد از دو سه ماه فقط چیزهایی را دوست می دارد که شوهرش دوست می دارد! در مواردی که هم مرد در چنین فضایی قرار می گیرد که به غذاهایی علاقمند می شود که همسرش به آنها علاقمند است. این بدان معنا است که در قلب و روان آن ها «خانواده» و شخصیت جمعی شان مهم است، و نه شخصیت فردی آن ها.
جواب سؤالی که گفته می شود: «چرا جهاد زن «حسن التبعل» و خوب شوهرداری کردن است؟» همینجاست، در این روایت حقوقی را بر عهدهی زن گذاشته اند. برای این که در یک خانهی توحیدی، زن با نفی «خود»ش و رعایت حقوق همسرش، احیا می شود، حقوقی که مرد با پذیرش مسئولیت کلیهی امورات زن، به عهده ی زن قرار می گیرد.
در همین رابطه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند: «لو کنت آمرا أحد أن یسجد لأحد لأمرت النسا أن یسجدن لأزواجهن لما جعل الله لهم علیهن من الحق»(85) اگر به کسی دستور می دادم کسی را سجده کند به زنان دستور می دادم به شوهران خویش سجده کنند، از بس که خدا برای شوهران حق به گردن زنان نهاده است.
در این جا سجده کردن، منظور سجده به «مرد» نیست بلکه سجده به مدیریتی است که با پذیرفتن آن، خودش را در هستهی توحیدی خانه فانی کرده، و عملاً این نوع سجده یک نوع احیای حیات معنوی است و سیر به سوی حیات طیب. مگر آن رزمنده هایی که در دفاع هشت ساله با شهادت، خود را فانی در انقلاب کردند، یک نوع سجده برای هستهی توحیدی نظام اسلامی نبود؟ شهدای ما دیدند یک کانون توحیدی به صحنه آمده که راه رسیدن انسان ها را به خدا ممکن می سازد، متوجه شدند نفی خود برای بقای این کانونِ توحیدی، عین احیای خود است. فانی کردن خود برای خانواده ی توحیدی هم عین همان کاری است که شهداء برای انقلاب اسلامی انجام دادند و واقعاً اگر بنا بود به غیر از خدا به کسی سجده کنیم، روزی هزار بار باید به شهدای عزیز سجده می کردیم.
در فضای خانه ای که روح توحید در آن حاکم است، انسان احساس زندگی معنوی دارد، در چنین فضایی است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند: « مهنه إحداکن فی بیتها تدرک جهاد المجاهدین إن شاء الله»(86) ای زنان! هر یک از شما با اشتغال در خانه خویش اگر خدا خواهد ثواب مجاهدان خواهد یافت. چون در فضای خانهی توحید راه انسان به سوی آسمان معنویت به خوبی گشوده شده است.
وقتی چنین فضایی ویران شد دیگر هیچ کس با حضور در خانه احساس عبادت نمی کند. زن همین که مدت کمی در خانه می ماند، خسته می شود؛ چون فضا طوری نیست که احساس عبادت کند و بتواند وصل به آسمان باشد و سکینهی لازم برایش ایجاد شود، به همین جهت ملاحظه می کنید زنان امروزه بیش از این که در خانه باشند در کوچه و خیابان اند، چون به قول «هایدگر»؛ مدرنیته سکنایی برای بشر باقی نگذارده است.
- پینوشتها -
85 - نهج الفصاحه، حدیث شماره 2349.
86 - نهج الفصاحه، حدیث شماره 2892.