متن نامه که مىگویند هم اکنون در موزههاى مصر و اروپا موجود است این است:
«بسم الله الرحمن الرحیم.من محمد بن عبد الله الى المقوقس عظیم القبط،سلام على من اتبع الهدى،اما بعد فانى ادعوک بدعایة الاسلام،اسلم تسلم،یؤتک الله اجرک مرتین،فان تولیت فانما علیک اثم القبط«یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم أن لا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فإن تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون».
ـ محمد رسول الله ـ
[به نام خداى بخشاینده و رحیم،از محمد بن عبد الله به سوى مقوقس بزرگ قبطیان،سلام بر کسانى که پیرو هدایتاند،سپس من تو را به اسلام دعوت مىکنم مسلمان شو تا در امان باشى و خدا پاداش تو را دوبار مىدهد،و اگر نپذیرفتى گناه قبطیان به گردن توست«اى اهل کتاب بیایید کلمهاى را که میان ما و شماست بپذیرید که جز خدا را نپرستیم و چیزى با او شریک نکنیم و بعضى از ما بعضى دیگر را غیر خداى یکتا به خدایى نگیرد اگر روى برتافتند بگو شهادت بدهید که ما مسلمانیم.]
«محمد پیامبر خدا»
مورخین نوشتهاند:این نامه که به مقوقس رسید در صدد تحقیق بر آمد و از فرستاده پیغمبر یعنى حاطب بن ابى بلتعه که نامه را برده بود سؤالاتى درباره اوصاف و خصوصیات آن حضرت نمود و سپس پاسخ نامه را نوشت و با هدایایى براى آن حضرت ارسال داشت که از آن جمله مقدارى لباس و چند کنیز و غلام و الاغ و استرى بود و برخى گفتهاند طبیبى نیز به همراه آنان فرستاد که مسلمانان را مداوا کند و چون آنها را به نزد پیغمبر(ص)آوردند همه را قبول کرد ولى به طبیب فرمود:تابازگرد چون ما مردمى هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمىخوریم و چون غذا نیز بخوریم سیر غذا نمىخوریم.
پیغمبر اکرم به همین مضمون نامه هاى دیگرى به پادشاه ایران که در آن وقت پرویز بودـ،امپراتور روم که نامش هرقل بود،نجاشى دوم (15) پادشاه حبشه،حارث بن ابى شمرـسلطان غسانـ،جیفر و عیاذ پسران جلندىـپادشاهان عمانـ،ثمامة بن اثال و هوذة بن علىـپادشاهان یمامهـو دیگران نوشت و هر کدام را به وسیله یکى از اصحاب و یاران خود فرستاد و برخى گفتهاند:همه نامهها را نوشتند و فرستادگان همه در یک روز به سوى مأموریت خود عزیمت کردند و برخى نیز گفته اند:به طور مختلف و پراکنده نامهها را بردند،و مجموع نامه هاى آن حضرت را که جمع آورى کرده اند قریب به چهل نامه است که به افراد مختلف و کشورها و قبایل نگاشته و فرستاده است. (16)
و به هر صورت برخى چون مقوقس با کمال ادب و احترام پاسخ نوشتند و هدایایى نیز ضمیمه کرده براى پیغمبر اسلام فرستادند و مانند نجاشى پادشاه حبشه،و برخى چون پرویز و پادشاهان غسان از خواندن نامه خشمناک شده و آن را دریدند و پاسخى هم ندادند و بلکه افرادى را مأمور کردند براى دستگیرى و یا تهدید آن حضرت به حجاز بروند ولى بىنتیجه به نزد آنها بازگشتند،به شرحى که در تواریخ مضبوط است.
در پایان این فصل بد نیست قضاوتى را که یکى از شخصیتهاى جهان معاصر ما درباره نامه هاى پیغمبر اسلام به سران جهان نموده است بخوانید:
نهرو در کتاب خود،نگاهى به تاریخ جهان مىنویسد:
محمد(ص)از شهر مدینه پیامى براى حکمرانان و پادشاهان جهان فرستاد و آنها را به قبول وجود خداى یگانه و رسول او دعوت کرد،لابد این پادشاهان وحکمرانان حیرت کردند که این مرد گمنام کیست که جرئت کرده است براى آنها دستور صادر کند.
از فرستادن همین پیامها مىتوان تصور کرد که حضرت محمد(ص)چه اعتماد و اطمینان فوق العادهاى به خود و رسالتش داشته است و توانست همین اعتماد و ایمان را در مردم کشورش نیز به وجود آورد و به آنها الهام ببخشد،به طورى که آن مردان توانستند بدون دشوارى بر نیمى از جهان معلوم آن زمان مسلط گردند،ایمان و اعتماد به نفس چیز بزرگى است و این ثمرات عالى را به وجود مىآورد. (17)
- پینوشتها -
15.«احابیش»ـبه گفته برخى نام قبایلى بود که با قریش همسوگند شدند که تا شب و روز برجاست و کوه«حبشى»برپاست از یکدیگر دفاع کنند و چون این پیمان در پاى کوه«حبشى»بسته شد آنها را«احابیش»مىگفتند.
16.این جریان را همه مورخین نوشتهاند و بدون اظهار نظر از آن گذشتهاند،و ما نیز تجزیه و تحلیل و اظهار نظر درباره آن را به خود خواننده محترم واگذار مىکنیم و مىگذاریم .
17.باز هم تجزیه و تحلیل در این داستان را به خواننده محترم وامىگذاریم و مىگذریم!
5.اشاره است به داستان جنگ صفین و صلحنامهاى که میان آن حضرت و معاویه تنظیم شد که چون خواستند بنویسند:«هذا ما صالح علیه امیر المؤمنین على بن ابیطالب...»عمرو بن عاص گفت:باید این عنوان پاک شود زیرا اگر ما تو را امیر المؤمنین مىدانستیم با تو جنگ نمىکردیم .
6.در برخى تواریخ به جاى ده سال چهار سال و در برخى دو سال نوشته شده ولى مشهور همان ده سال است.
7.دانشمند ارجمند آقاى احمدى در کتاب مکاتیب الرسول تحقیقى درباره نتایج صلح حدیبیه نموده که خلاصه آن در زیر آمده است.
1.خواننده محترم مىتواند به دو کتاب نفیسى که سالهاى اخیر به قلم دو تن از فضلاى محترم حوزه علمیه قمـیکى به فارسى و دیگرى به عربى نگاشته شده،یعنى کتاب محمد و زمامداران و کتاب مکاتیب الرسول مراجعه کند و این نامهها را به تفصیل بخواند.
2.این پادشاه غیر از نجاشى اول است که شرح حال او و اسلامش را به دست جعفر بن ابیطالب در داستان هجرت به حبشه نقل کردیم.
3.به مکاتیب الرسول،صص 59ـ35 مراجعه شود.
4.نگاهى به تاریخ جهان،ج 1،ص .320
نامهاى که به مقوقس پادشاه مصر نوشت
- بازدید: 1348