پس از اینکه کار بیعت پایان یافت خبر دیگرى رسید که عثمان زنده است و به قتل نرسیده و در دست مشرکین زندانى شده،و از آن سو سهیل بن عمر وـ یکى از سرشناسان و متفکران قریش ـرا دیدند که به عنوان نمایندگى از طرف قریش و مذاکره با رسول خدا مىآید.
پیغمبر که از دور چشمش به سهیل افتاد فرمود:قریش به فکر صلح افتادهاند که این مرد را فرستادهاند و چنان هم بود زیرا قریش پس از شور و گفتگوى زیاد سهیل بن عمرو را فرستاده بودند تا به نمایندگى از طرف آنها به هر نحو که مىتواند پیغمبر اسلام را راضى کند تا در آن سال از انجام عمره و ورود به مکه خوددارى کرده سال دیگر این کار را انجام دهد و ضمنا مذاکراتى هم درباره ترک مخاصمه و تکلیف مهاجرینى که از مکه به مدینه مىروند و افراد مسلمانى هم که در مکه به سر مىبردند و موضوعات دیگرى که مورد اختلاف بود انجام دهد،و قراردادى در این باره از هردو طرف امضا شود.
به خوبى روشن بود که این قرار داد و مصالحه به هر نحو هم که بود از نظر سیاسى در چنین وضعى به نفع مسلمانان تمام مىشد زیرا از طرف قریش مسلمانان به رسمیت شناخته شده بودند بدون آنکه خونى ریخته شود و جنگى بر پا گردد،اما از نظر برخى افراد کوته نظر که خود را براى ورود به شهر مکه آماده کرده بودند و مآل اندیش نبودند تحمل این کار ناگوار و دشوار مىنمود،و از آن جمله عمر بن خطاب بود که بسختى به این کار پیغمبر اعتراض کرد،چنانکه در ذیل مىخوانید.
آمدن سهیل بن عمرو از طرف قریش و تنظیم قرارداد صلح
- بازدید: 1408