مردم شناسى و تحليل تاريخ

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

- اقسام طرفداران
1- دوستان ناآگاه
2- طرفداران ترس و
3- رفاه زدگان بى تقوى
4- تشنگان قدرت و منتظران فرصت
5- انقلابيون صادق
در اين فراز دوست و دشمن را مقايسه نمى كنيم. و به همه طبقات و گروه هاى اجتماعى نمى نگريم.
بلكه از دوست مى ناليم. كه سعدى مى فرمايد:
همه از دست غير مى نالند
سعدى از خويشتن فرياد
مى خواهيم از ناآگاهى و جهالت و موضع گيريهاى نارواى دوستان نادان. و دشمنان متظاهر به دوستان، بگوئيم كه:
چگونه به راحتى سنگرها را تخليه مى كنند. و صحنه سياسى را ترك مى گويند. و اسلام و انقلاب را بدون دفاع و نگهبان رها مى سازند. و به خود مى پردازند. و مجريان توطئه ها و نقشه هاى دشمن مى گردند.
شايعه ها را دشمنان انقلاب، طرّاحى و دوستان نادان پخش مى نمايند. مى گويند مسلمانيم و از اسلام دفاع نمى كنند.
ادّعا مى كنند انقلاب را قبول دارند و كمكى روا نمى دارند. و در روز حادثه. بى تفاوت و ساكت مى گذرند:
در نتيجه:
على عليه السلام در ميان آن همه از مهاجر و انصار و دوستان و ياران رسول خدا، تنها مى شود و آماج تهمت ها و اهانت ها مى گردد و كسى حمايت نمى كند و اعتراضى مطرح نمى شود.
زهراى مرضيّه (عليهاالسلام) در ميان امّت اسلامى و مدّعيان قرآن و كاتبان وحى، كتك مى خورد و مورد اهانت قرار مى گيرد. و اوّل شهيد اهل بيت (ع) را تقديم ولايت و رهبرى مى سازد و خود دوّمين شهيد خط مقدّم دفاع از حريم ولايت مى گردد [شهادت حضرت زهرا (عليهاالسلام) امام كاظم (ع) فرمود انّ فاطِمَةَ (عليهاالسلام) صِدّيقَةٌ شَهيدَةٌ
1. اصول كافى ج 1 ص 458 (باب مولد الزهراء): كلينى متوفاى 328 هجرى
2. تلخيص الشافى ص 415: شيخ طوسى متوفاى 460 هجرى
3. ملل و نحل ص 83 و ج 1 ص 57 شهرستانى
4. احتجاج ص 137 طبرسى متوفاى 588 هجرى
5. بحارالانوار ج 43
6. كتاب سليم بن قيس ص 249: متوفاى 90 هجرى
7. دلائل الامامة ص 45 طبرى متوفاى 400 هجرى
8. لسان الميزان ج 1 ص 268:
9. صحيح بخارى ج 4 ص 96: محمد بن اسماعيل متوفاى 256 هجرى
10. أنساب الأشراف ج 1 ص 586. بلاذرى متوفاى 279 هجرى
11. عقدالفريد ج 5 ص 13: ابن عبدربه متوفاى 328 هجرى
12. الوافى بالوفيات ج 5 ص 347: صلاح الدين صفدى
13. بيت الاحزان ص 160 شيخ عبّاس قمى
14. ملتقى البحرين ص 81:
15. الجنّة العاصمة ص 251] و كسى اعتراض يا حمايت نمى كند.
دوستان و ياران و بيعت كنندگان حضرت مسلم، تا محاصره دارالاماره پيش مى روند اما در ميانه راه او را تنها مى گذارند، به انزوا مى گرايند، ميدان به دشمن مى سپارند. و ياران و مدعيّان طرفدارى از ولايت و امامت حضرت اباعبداللّه (ع)، وقتى در منزل زباله [طبق نقل شهيد مطهّرى (رحمةالله عليه).] (بين راه كربلا) متوجه مى شوند كه سَفر سَفَرِ شهادت است و راهى جُز فدا شدن و ايثارگرى نيست پراكنده شدند، و فرار كردند. و در ادامه تاريخ مى نگريم كه طرفداران نهضت ها و انقلاب ها با دست خود عليه ارزش هاى انقلاب بپا خواستند و رهبران انقلاب را تنها گذاشتند و آب به آسياب دشمنان منتظر فرصت ريختند ، چرا؟ چرا انسان عليه خويشتن خويش، طغيان مى كند؟ چرا در رابطه با سعادت و تكامل خود بى تفاوت مى ماند؟ و با دست خود آتش به خرمن اندوخته هاى خود مى افكند؟ براى بررسى اين قبيل از پرسش ها بايد به مردم شناسى روى آورد و اقسام دوستان و هواداران را مورد ارزيابى قرار داد.