نقش الگوها و شخصيّت هاى اجتماعى بسيار ارزنده و حسّاس بود كه در روش تبليغ و گسترش اسلام نيز به كار گرفته شد، منافقان، و قدرت طلبان متظاهر به اسلام، و ورشكستگان سياسى منتظر فرصت نيز، از اين اصل غافل نماندند و براى ساكت كردن امّت اسلامى و به بند كشيدن دوباره توده هاى مردم، دقيقاً به همين اصل تكيه نموده، ابتداء به سوى الگوها شتافتند.
گروهى را با پول و وعده حكومت و قدرت، تطميع نمودند كه حتى شهادت دروغين را امضاء كردند [سياست تطميع با پول و تقسيم قدرت 1. ابابكر و عمر براى اينكه بنى هاشم را ساكت كنند به سراغ عبّاس عموى امام على (ع) رفتند و به او پيشنهاد شركت در خلافت نمودند كه نپذيرفت.
2. وقتى ابابكر خلافت را به دست گرفت، پول هاى فراوانى در ميان مهاجر و انصار تقسيم كردند كه زنى از انصار نپذيرفت و گفت: آيا مى خواهيد در امر دين، به من رشوه دهيد؟ - شرح نهج البلاغه ج 13 ص 301 - كتاب الجمل ص 233 - عقدالفريد ج 3 ص 175 - الاصابة ج 1 ص 176 - كتاب الصفين ص 85 - حياة الصحابة ج 1 ص 420 3. اسيد بن حضير، از قبيله اوس، چون در بيعت با ابابكر از ديگران جلو افتاد، نيازهاى او را برطرف ساختند و حتّى پس از مرگ، تمام ديون او را عُمَر پرداخت كرد - الفائق فى غريب الحديث ج 1 ص 108.] گروه ديگرى از شخصيت ها و صاحبان نفوذ كلمه را اغفال نمودند. و برخى ديگر را به شك و ترديد كشاندند. و بعضى را با تبليغات مسموم و صحنه سازى ها، همراه كردند. و جمعى را با تهديد و ارعاب منزوى نمودند. و قتى ابوهريره ها را مى خرند كه پول بگيرند و جعل حديث كنند. و عائشه ها را وامى دارند عليه فدك، به عنوان اُمّ المؤمنين، شهادت دهند [كنزالفوائد كراجكى ص 361. و. كشف الغمّة ج 1 ص 478. و. سيرةالائمّة (ع) ص 130.] و خالدها را در فرماندارى نظامى خود همراه مى كنند [ابابكر لقب «سيف اللّه» شمشير خدا را به خالد بن وليد داده و هر چه از خونريزى ها و فساد او شكايت مى كردند اعتنائى نمى كرد.
كتاب الاشتقاق ص 149. و. الفتوح ج 1 ص 149. و. تاريخ الردّة ص 47. و. تاريخ الكامل ج 2 ص 389.] و عبداللّه ابن مسعودها را ساكت مى نمايند. و سران مهاجر و انصار و بزرگان قبيله بنى ساعده را براى به دست آوردن حكومت و قدرت به سقيفه مى كشانند. و عمّار ياسرها را و مقدادها را منزوى مى سازند.
ديگر شخصيت هاى صاحب نفوذ بى تفاوت مى شوند و از بالاى بام منازل، تنها، تماشاگر صحنه هاى غم بار اهانت به امام على (ع) و شهادت حضرت محسن (ع) و كتك خوردن تنها يادگار رسول خدا مى گردند، و يا از لاى روزنه درب منازل آن همه از مصيبت ها را مى ديدند و فقط گريه مى كردند.
طبيعى است كه مردم و امّت اسلامى نيز با پيروى از الگوهاى ساكت و تطميع شده، راه انحراف و سكوت و بى تفاوتى مى پيمايند و ارزش هاى جاهلى بار ديگر، بر جامعه اسلامى سايه شوم مى گستراند كه: و حكايت هم چنان باقى است.
اگر توده ها بيدار نباشند اين مصيبت دامنگير تمام انقلاب ها خواهد شد زيرا انقلابيّون و ملّت هاى بپا خواسته، با روح تقليد و شخصيت پرستى ، به همين سرنوشت شوم مبتلا مى گردند يَخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأيْدِيِهِمْ وَ اَيْدِىْ الْمُؤمِنينِ [سوره حشر 2.] يعنى انقلاب هاى موفق همواره از طرف دشمنان مورد تهاجم و تهديد قرار نمى گيرند بلكه از درون با:
انحراف و قدرت طلبى شخصيّت ها.
يا تضاد فكرى و درگيرى الگوها و شخصيّت هاى انقلابى.
شكسته مى شود، و از پاى درمى آيد. همان بزرگان و رؤساى قبائل و شخصيت هاى مهم اجتماعى، كه ديروز مردم را فوج فوج به اسلام و هدايت الهى فرامى خواندند، امروز گروه گروه به اغفال و شرك و ارتداد و انحراف و سكوت و بى تفاوتى مى كشانند، و خود عامل شكست و عقب ماندگى و سير ارتجاعى نهضت و امّت مى باشند.
ره آورد شوم شخصيّت پرستى
- بازدید: 742