هنگامى که رسول خدا(ص)از قباء حرکت کرد رؤساى قبایلى که خانههاشان سر راه آن حضرت بود همگى از خانههاى خود بیرون آمده و چون پیغمبر اکرم به محله آنان وارد مىشد تقاضا مىکردند که در محله آنان فرود آید و منزل کند ولى رسول خدا(ص)در پاسخ همه مىفرمود:جلوى شتر را باز کنید و او را رها کرده به حال خود بگذارید که او مأمور استـیعنى هر کجا او فرود آمد و زانو زد من همانجا فرود خواهم آمدـ.
و بدین ترتیب از محله بنى سالم،بنى بیاضه،بنى ساعده،بنى حارث و بنى عدى عبور کرد و در هر یک از محلههاى مزبور بزرگانشان سر راه بر آن حضرت گرفته و تقاضاى نزول او را داشتند و رسول خدا(ص)همان جواب را مىداد تا چون به محله بنى مالک بن نجار و همان جایى که اکنون مسجد النبى قرار دارد رسید شتر آن حضرت زانو زد و خوابید،پیغمبر(ص)پرسید:این زمین از کیست؟
عرض کردند:اینجا متعلق به دو فرزند یتیم«عمرو»که نامشان سهل و سهیل است،مىباشد و پس از مذاکره با سرپرست آن دو که شخصى به نام معاذ بن عفراء بود آنجارا از او خریدارى کرده و مسجد مدینه را در همانجا بنا کردند،و در اطراف آن نیز اتاقهایى براى رسول خدا و همسران آن حضرت ساختند به شرحى که خواهد آمد.
تنها توقف کوتاهى که رسول خدا(ص)در سر راه خود در میان قبایل نامبرده داشت نزد بنى سالم بود که چون هنگام ظهر بود در میان ایشان فرود آمد و چون مصادف با روز جمعه بود،و آنها نیز قبلا مسجدى براى خود بنا کرده بودند پیغمبر خدا نخستین نماز جمعه را در میان آنها خواند و بدین ترتیب نخستین خطبه را نیز در مدینه همانجا ایراد فرمود.
ورود به مدینه
- بازدید: 598