در محله قباء

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

«قباء»نام جایى است در نزدیکى مدینه که فاصله‏اش تا شهر مدینه حدود دو فرسخ یا کمى بیشتر بوده و اکنون نیز مسجد بسیار زیبایى که اساس آن را رسول خدا(ص)پى ریزى کرده است در آنجا وجود دارد و اطراف آن را باغهایى سرسبز فرا گرفته.
کاروانهایى که سابقا از راه مکه به مدینه مى‏آمدند از آنجا مى‏گذشتند و سر راه آنها بود،رسول خدا(ص)فاصله راه مکه تا یثرب را پیمود و بیشتر شبها راه مى‏رفتند تا هم از دشمن محفوظ مانده و هم از گرماى طاقت فرساى صحراى حجاز آسوده باشند و بدین ترتیب تا نزدیکى مدینه رسیدند.
از آن سو مردم مدینه که بیشتر به اسلام گرویده بودند ولى پیغمبر بزرگوار خود را ندیده بودند،وقتى شنیدند آن حضرت به سوى یثرب حرکت کرده به اشتیاق دیدار پیغمبر خود هر روز صبح از خانه‏ها بیرون آمده و تا نزدیکیهاى ظهر به انتظار مى‏نشستند و چون مأیوس مى‏شدند به خانه خود باز مى‏گشتند.
روزى که حضرت رسول(ص)وارد«قباء»شد نزدیکیهاى ظهر بود و مردم«قبا»که مأیوس شده بودند به خانه‏ها رفتند اما یکى از یهودیان که هنوز در جاى بلندى نشسته و سمت مکه را مى‏نگریست ناگهان چشمش به چند نفر افتاد که از راه رسیدند و در زیر درختى آرمیدند،حدس زد که افراد تازه وارد پیغمبر اسلام و همراهان او باشند از این رو فریاد زد:
اى فرزندان«قیله» (6) آن کسى که روزها به انتظارش بودید وارد شد!
حدس او به خطا نرفته بود و مسافران تازه وارد همان رسول خدا(ص)و همراهان بودند.
مردم که این صدا را شنیدند دسته دسته بیرون ریختند و به طرف همان جایى که پیغمبر خدا وارد شده بود هجوم آوردند و رسول خدا(ص)را به خانه بردند.
مشهور آن است که پیغمبر اسلام به خانه مردى به نام کلثوم بن هدمـکه از قبیله بنى عمرو بن عوف بودـوارد شده و در آنجا منزل کرد،و ابو بکر نیز در خانه مرد دیگرى‏منزل کرد.
روزى که حضرت از غار ثور حرکت کرد بر طبق گفتار بسیارى از مورخین روز اول ماه ربیع الاول و روز ورود به«قباء»روز دوازدهم همان ماه بودـکه فاصله مکه تا قباء را دوازده روز طى کرده بودندـو در اینکه چند روز در قباء توقف کرد اختلافى در روایات هست و بسیارى گفته‏اند سه روز در قباء بود تا على(ع)و زنهایى که همراهش بودند به آن حضرت ملحق شده و روز چهارم به سوى خود شهر مدینه حرکت کرد و در پاره‏اى از روایات دوازده روز و پانزده روز نوشته‏اند و آنچه از نظر مورخین مسلم است این مطلب است که توقف آن حضرت بیشتر به خاطر آمدن على (ع)بود و انتظار ورود او را مى‏کشید،و حتى در چند حدیث است که ابو بکر در فاصله آن چند روز به مدینه آمد و چون به قباء بازگشت به رسول خدا(ص)عرض کرد:مردم شهر منتظر مقدم شما هستند و زودتر حرکت کنید،اما رسول خدا(ص)فرمود:منتظر على هستم و تا او نیاید به شهر نخواهم رفت و چون ابو بکر گفت:آمدن على طول مى‏کشد!فرمود:نه به همین زودى خواهد آمد .

- پینوشتها -

6.«قیله»نام زنى است که مردم مدینه نسبشان به او مى‏رسیده.