معجزه‏اى از رسول خدا

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

در علم کلام در جاى خود ثابت شده که پیغمبر الهى کسى است که داراى معجزه باشد و بتواند به اذن خدا کارهایى را که دیگران نمى‏توانند انجام دهند و از نظر عقل نیز محال نباشد بدون اسباب و علل مادى و ظاهرى از طریق اعجاز و خرق عادت انجام دهد(چنانچه در داستان معراج به آن اشاره شد).
پیغمبر اسلام(ص)نیز داراى معجزات زیادى بوده که برخى از آنها در صفحات‏گذشته ذکر شده و در صفحات آینده نیز برخى را خواهید خواند و از جمله معجزاتى که در طول راه مدینه از آن حضرت دیده شد،داستان گوسفند أم معبد است که مورخین و اهل حدیث ذکر کرده‏اند.
گفته‏اند:همچنان که رسول خدا(ص)و همراهان به سوى مدینه مى‏رفتند چشمشان از دور به خیمه‏اى افتاد و آنان براى تهیه آذوقه راه خود را به جانب آن خیمه کج کردند و چون بدانجا رسیدند زنى را در آن خیمه دیدند که با اثاثیه اندکى که داشت در میان آن خیمه نشسته و گوسفند لاغرى هم در پشت آن خیمه بسته است.
از آن زن که نامش ام معبد بود گوشت و خرمایى خواستند تا به آنها بفروشد و پولش را بگیرد ولى او گفت:به خدا سوگند خوراکى در خیمه ندارم و گرنه هیچ گونه مضایقه‏اى از پذیرایى شما نداشتم و نیازمند پول آن هم نبودم،رسول خدا(ص)بدان گوسفند نگاه کرد و فرمود:اى ام معبد این گوسفند چیست؟
جواب داد:این گوسفند به علت ناتوانى و ضعف نتوانسته به دنبال گوسفندان دیگر به چراگاه برود.
رسول خدا(ص)فرمود:آیا شیر دارد؟
ام معبد:این گوسفند ضعیفتر از آن است که شیرى داشته باشد!
رسول خدا(ص)پیش آمد و دست بر پستانهاى گوسفند گذارد و نام خداى تعالى را بر زبان جارى کرد و درباره گوسفندان ام معبد دعا کرد و سپس دستى بر پستان گوسفند کشید و ظرفى طلبید و شروع به دوشیدن شیر کرد تا آن قدر که آن ظرف پر شده نوشید،آن گاه دوباره دوشید و به همراهان خود داد تا همگى سیر و سیراب شدند و در پایان نیز ظرف را پر کرده پیش آن زن گذارد و پول آن شیر را به ام معبد داده و رفتند.
چیزى نگذشت که شوهر او آمد و چون شیر نزد همسرش دید با تعجب پرسید:این شیر از کجاست؟زن در جواب گفت:مردى این چنین بر اینجا گذشت و داستان را گفت،و چون اوصاف رسول خدا(ص)را براى شوهرش تعریف کرد آن مرد گفت:به خدا این همان کسى است که قریش وصفش را مى‏گفتند و اى کاش من او را مى‏دیدم و همراهش مى‏رفتم و در آینده نیز اگر بتوانم این کار را خواهم کرد.