بازگشت رسول خدا(ص)به مکه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

طبرسى(ره)از على بن ابراهیم نقل کرده هنگامى که رسول خدا(ص)از طائف بازگشت و به نزدیکى مکه رسید چون به حال عمره بود و مى‏خواست طواف و سعى انجام دهد در صدد برآمد تا در پناه یکى از بزرگان مکه درآید و با خیالى آسوده از دشمنان اعمال عمره را انجام دهد،از این رو مردى از قریش را که در خفا مسلمان شده بود دیدار کرده فرمود:به نزد اخنس بن شریق برو بدو بگو:محمد از تو مى‏خواهد او را در پناه خود درآورى تا اعمال عمره خود را انجام دهد!
مرد قرشى به نزد اخنس آمد و پیغام را رسانید و او در جواب گفت:من از قریش نیستم بلکه جزء همپیمانان آنها هستم و ترس آن را دارم که اگر این کار را بکنم آنها مراعات پناه مرا نکنند و عملى از آنها سر زند که براى همیشه موجب ننگ و عار من گردد.
مرد قرشى بازگشت و سخن او را به حضرت گفت،پیغمبر به او فرمود:نزد سهیل بن عمرو برو و همین سخن را به او بگو،و چون مرد قرشى پیغام را رسانید سهیل نپذیرفت و براى بار سوم رسول خدا(ص)او را به نزد مطعم بن عدى فرستاد و مطعم حاضر شد که آن حضرت را در پناه خود گیرد تا طواف و سعى و عمره را انجام دهد،و بدین ترتیب رسول خدا(ص)وارد مکه شد و براى طواف به مسجد الحرام آمد.
ابو جهل که آن حضرت را دید فریاد زد:اى گروه قریش این محمد است که اکنون تنهاست و پشتیبانش نیز از دنیا رفته اکنون شما دانید با او!
طعیمه بن عدى پیش رفته گفت:حرف نزن که مطعم بن عدى او را پناه داده!
ابو جهل بی تابانه نزد مطعم آمد و گفت:از دین بیرون رفته‏اى یا فقط پناهندگى او راپذیرفته‏اى؟مطعم گفت:از دین خارج نشده‏ام ولى او را پناه داده‏ام،ابو جهل گفت:ما هم به پناه تو احترام مى‏گذاریم،و از آن سو رسول خدا(ص)چون طواف و سعى را انجام داد نزد مطعم آمده و ضمن اظهار تشکر فرمود:پناه خود را پس بگیر!مطعم گفت:چه مى‏شود اگر از این پس نیز در پناه من باشى؟فرمود :دوست ندارم بیش از یک روز در پناه مشرکى به سر برم،مطعم نیز جریان را به قریش اطلاع داده و اعلان کرد:محمد از پناه من خارج شد (65) .

- پینوشتها -

65.سیرة المصطفى،ص 221،الصحیح من السیرة،ج 2،ص .164