هنوز مدت زیادى و شاید چند روزى از مرگ ابو طالب و آن حادثه غم انگیز نگذشته بود که رسول خدا(ص)به مصیبت اندوه بار تازهاى دچار شده بدن نحیف همسر مهربان و کمک کار وفادار خود را در بستر مرگ مشاهده فرمود و با اندوهى فراوان در کنار بستر او نشسته و مراتب تأثر خود را از مشاهده آن حال به وى ابلاغ فرمود آن گاه براى دلدارى خدیجه جایگاهى را که خدا در بهشت براى وى مهیا فرموده بود بدو اطلاع داده و خدیجه را خورسند ساخت.
هنگامى که خدیجه از دنیا رفت رسول خدا(ص)جنازه او را برداشته و در«حجون»(مکانى در شهر مکه)دفن کرد،و چون خواست او را در قبر بگذارد،خود به میان قبر رفت و خوابید و سپس برخاسته جنازه را در قبر نهاد و خاک روى آن ریخت.
در تاریخ یعقوبى است که چون خدیجه از دنیا رفت فاطمه(ع)نزد پدر آمده دست به دامن او آویخت و با چشم گریان مىگفت:مادرم کجاست؟در این وقت جبرئیل نازل شده عرض کرد:به فاطمه بگو:خداى تعالى در بهشت خانهاى براى مادرت بنا کرده که در آنجا دیگر هیچ گونه دشوارى و رنجى ندارد.
این دو مصیبت ناگوار آن هم در این فاصله کوتاه به مقدار زیادى در روحیه رسول خدا(ص)و بلکه در پیشرفت اسلام و هدف مقدس آن حضرت اثر داشت و کار تبلیغ دین را بر او دشوار ساخت تا بدانجا که از عروة بن زبیر نقل شده که گوید:روزى همچنان که رسول خدا(ص)در کوچههاى مکه مىگذشت مقدارى خاک بر سرش ریختند و حضرت با همان وضع به خانه آمد،یکى از دختران آن بزرگوار که آن حال را مشاهده کرد از جا برخاسته و از مشاهده آن وضع به گریه افتاد و با همان حال گریه مشغول پاک کردن خاکها شد،پیغمبر خدا او را دلدارى داده فرموده:
دخترکم گریه مکن که خدا پدرت را محافظت و نگهبانى خواهد کرد و گاهى نیز مىفرمود:تا ابو طالب زنده بود قریش نسبت به من چنین رفتار ناهنجارى نداشتند.
در بالین خدیجه
- بازدید: 799