درباره چیزهایى که رسول خدا(ص)آن شب در آسمانها و بهشت و دوزخ و بلکه روى زمین مشاهده کرد روایات زیاد دیگرى نیز به طور پراکنده وارد شده که ما در زیر قسمتى از آنها را انتخاب کرده و براى شما نقل مىکنیم:
در احادیث زیادى که از طریق شیعه و اهل سنت از ابن عباس و دیگران نقل شده آمده است که رسول خدا(ص)صورت على بن ابیطالب را در آسمانها مشاهده کرد و یا فرشتهاى را به صورت آن حضرت دید و چون از جبرئیل پرسید در جواب گفت:چون فرشتگان آسمان اشتیاق دیدار على (ع)را داشتند خداى تعالى این فرشته را به صورت آن حضرت خلق فرمود و هر زمان که ما فرشتگان مشتاق دیدار على بن ابیطالب مىشویم به دیدن این فرشته مىآییم.
و در حدیث نیز آمده که صورت ائمه معصومین پس از على(ع)را تا حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف در سمت راست عرش مشاهده کرد و چون پرسید بدان حضرت گفته شد که اینان حجت هاى الهى پس از تو در روى زمین هستند و آخرین ایشان کسى است که از دشمنان خدا انتقام گیرد .
و نیز روایت شده که رسول خدا(ص)فرمود:در آن شب خداوند مرا مأمور کرد که على بن ابیطالب را پس از خود به جانشینى و خلافت منصوب دارم و فاطمه را به همسرى او درآورم.
و در چند حدیث نیز آمده که خداى تعالى و پیمبرانى را که دیدم از من سؤال مىکردند وصى خود على را چه کردى؟پاسخ مىدادم:او را در میان امت خود بهجاى نهادم و آنها مىگفتند :خوب کسى را جانشین خویش در میان امت قرار دادى.
و در حدیثى که صدوق(ره)در امالى نقل کرده چون رسول خدا(ص)به آسمان رفت پیرمردى را دید که در زیر درختى نشسته و بچههایى اطراف او را گرفتهاند،از جبرئیل پرسید:این مرد کیست؟گفت :پدرت ابراهیم است،پرسید:این کودکان که اطراف او هستند کیستند؟گفت:اینها فرزندان مردمان با ایمانى هستند که از دنیا رفتهاند و اکنون ابراهیم به آنها غذا مىدهد،سپس از آنجا گذشت و پیرمرد دیگرى را دید که روى تختى نشسته و چون نظر به جانب راست خود مىکند خوشحال و خندان مىشود و هرگاه به سمت چپ خود مىنگرد گریان مىگردد،به جبرئیل فرمود:این پیرمرد کیست؟پاسخ داد:این پدرت آدم است که هرگاه مىبیند کسى داخل بهشت مىشود خوشحال و خندان مىگردد و چون کسى را مشاهده مىکند که به دوزخ مىرود گریان و اندوهناک مىشود...
تا آنجا که مىگوید:
...در آن شب خداى تعالى پنجاه نماز بر او و بر امت او واجب کرد و چون باز مىگشت عبورش به حضرت موسى افتاد پرسید:خداى تعالى چقدر نماز بر امت تو واجب کرد؟رسول خدا(ص)فرمود :پنجاه نماز،موسى گفت:بازگرد و از خدا بخواه تخفیف دهد!رسول خدا(ص)بازگشت و تخفیف گرفت،ولى دوباره موسى گفت:بازگرد و تخفیف بگیر،زیرا امت تو(از این نظر)ضعیفترین امتها هستند و از این رو بازگرد و تخفیف دیگرى بگیر چون من در میان بنى اسرائیل بودهام و آنها طاقت این مقدار را نداشتند،و به همین ترتیب چند بار رسول خدا(ص)بازگشت و تخفیف گرفت تا آنکه خداى تعالى نمازها را روى پنج نماز مقرر فرمود:و چون باز موسى گفت:بازگرد،رسول خدا(ص)فرمود :دیگر از خدا شرم مىکنم که به نزدش بازگردم (28) و چون به ابراهیم خلیل الرحمان برخورد از پشت سر صدا زد:اى محمد امت خود را از جانب من سلام برسان و به آنها بگو:بهشت آبش گوارا و خاکش پاک و پاکیزه ودشتهاى بسیارى خالى از درخت دارد و با ذکر جمله«سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله»درختى در آن دشتها غرس مىگردد،امت خود را دستور ده تا درخت در آن زمینها زیاد غرس کنند. (29)
شیخ طوسى(ره)در امالى از امام صادق(ع)از رسول خدا(ص)روایت کرده که فرمود:در شب معراج چون داخل بهشت شدم قصرى از یاقوت سرخ دیدم که از شدت درخشندگى و نورى که داشت درون آن از بیرون دیده مىشد و دو قبه از در و زبرجد داشت از جبرئیل پرسیدم:این قصر از کیست؟گفت :از آن کسى که سخن پاک و پاکیزه گوید،و روزه را ادامه دهد(و پیوسته گیرد)و اطعام طعام کند،و در شب هنگامى که مردم در خوابند تهجدـو نماز شبـانجام دهد،على(ع)گوید:من به آن حضرت عرض کردم:آیا در میان امت شما کسى هست که طاقت این کار را داشته باشد؟فرمود:هیچ مىدانى سخن پاک گفتن چیست؟عرض کردم:خدا و پیغمبر داناترند فرمود:کسى که بگوید:«سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر»هیچ مىدانى ادامه روزه چگونه است؟گفتم :خدا و رسولش داناترند،فرمود:ماه صبرـیعنى ماه رمضانـرا روزه گیرد و هیچ روز آن را افطار نکند و هیچ دانى اطعام طعام چیست؟گفتم:خدا و رسولش داناترند،فرمود:کسى که براى عیال و نانخوارانـخود (از راه مشروع)خوراکى تهیه کند که آبروى ایشان را از مردم حفظ کند،و هیچ مىدانى تهجد در شب که مردم خوابند چیست؟عرض کردم:خدا و رسولش داناترند،فرمود:کسى که نخوابد تا نماز عشا آخر خود را بخواند (30) ـدر آن وقتى که یهود و نصارى و مشرکین مىخوابندـ.و در حدیثى که مجلسى(ره)در بحار الانوار از کتاب مختصر حسن بن سلیمان به سندش از سلمان فارسى روایت کرده رسول خدا(ص)در داستان معراج فرمود:چون به آسمان اول رفتیم قصرى از نقره سفید دیدم که دو فرشته بر در آن دربانى مىکردند،به جبرئیل گفتم:بپرس این قصر از کیست؟و چون پرسید آن دو فرشته پاسخ دادند:از جوانى از بنى هاشم،و چون به آسمان دوم رفتیم قصرى بهتر از قصر قبلى از طلاى سرخ دیدم که به همانگونه دو فرشته بر در آن بودند و چون به جبرئیل گفتم و پرسید آن دو فرشته نیز در پاسخ گفتند:از جوانى از بنى هاشم است.و در آسمان سوم قصرى از یاقوت سرخ به همان گونه دیدم و چون از دو فرشته نگهبان آن پرسیدیم گفتند:مال جوانى است از بنى هاشم و در آسمان چهارم قصرى به همان گونه از در سفید بود و چون جبرئیل پرسید؟باز هم دو فرشته نگهبان قصر گفتند:از جوانى از بنى هاشم است.
و چون به آسمان پنجم رفتیم چنان قصرى از در زردرنگ بود و چون جبرئیل به دستور من صاحب آن را پرسید گفتند:مال جوانى از بنى هاشم است و در آسمان ششم قصرى از لؤلؤ و در آسمان هفتم از نور عرش خدا قصرى بود و چون جبرئیل پرسید باز همان پاسخ را دادند.
و چون بازگشتیم آن قصرها را در هر آسمانى به حال خود دیدیم به جبرئیل گفتم بپرس:این جوان بنى هاشمى کیست؟و همه جا فرشتگان نگهبان گفتند:او على بن ابیطالب(ع)است.
- پینوشتها -
28.به این مضمون روایات دیگرى هم از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده.ولى جاى مناقشه در این حدیث در چند جا به چشم مىخورد.چنانکه سید مرتضى(ره)در تنزیه الانبیا فرموده،و در صحت آن تردید کرده،و الله العالم.
29.در حدیث دیگرى که على بن ابراهیم در تفسیر خود نقل کرده رسول خدا(ص)فرمود:چون به معراج رفتم وارد بهشت شده و در آنجا دشتهاى سفیدى را دیدم و فرشتگانى را مشاهده کردم که خشتهایى از طلا و نقره روى هم گذارده و ساختمان مىسازند و گاهى هم دست از کار کشیده به حالت انتظار مىایستند،از ایشان پرسیدم:چرا گاهى مشغول شده و گاهى دست مىکشید؟گفتند:گاهى که دست مىکشیم منتظر رسیدن مصالح هستیم،پرسیدم مصالح آن چیست؟پاسخ دادند گفتار مؤمن که در دنیا مىگوید:«سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر»که هرگاه این جمله را مىگوید ما شروع به ساختن مىکنیم،و هرگاه خود دارى مىکند ما هم خوددارى مىکنیم.
30.منظور همین نماز عشاء است که شبها مىخوانند،چون معمولا آن را آخر شب هنگام خفتن مىخواندهاند آن را«عشاء»آخر نامیدهاند.
روایات دیگرى در این باره
- بازدید: 602