افراد سرشناسى که در این سالها به مسلمانان پیوستند

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

در این چند سالى که جریان هجرت به حبشه و پناهندگى بنى هاشم به شعب ابى طالب پیش آمد افراد سرشناسى نیز از مردم مکه و قبایل اطراف به اسلام گرویدند که از آن جمله عامر بن طفیل اوسى و عمر بن خطاب بود،و عمر به تهور و بى‏باکى معروف بود و پیش از آنکه به مسلمانان بپیوندد از کسانى بود که افراد تازه مسلمان از او بیمناک بوده آیین خود را از او مخفى مى‏داشتند.ابن هشام از ام عبد الله دختر ابى حیثمه که با عامر بن ربیعه شوهرش به حبشه مهاجرت کردند نقل مى‏کند که:ما در مدتى که مسلمان شده بودیم از دست عمر آزار و صدمه بسیارى دیده بودیم و روزى که عازم مسافرت به حبشه بودیم به ما برخورد و گفت:اى ام عبد الله مى‏خواهید از مکه بروید؟گفتم:آرى شما که از ما قهر کرده و ما را آزار مى‏دهید ما هم تصمیم گرفته‏ایم‏در سرزمین پهناور خدا سفر کنیم تا خدا براى ما گشایشى فراهم سازد،عمر گفت:خدا به همراهتان!
و چون جریان را به شوهرم عامر گفتم پرسید:تو امید دارى عمر مسلمان شود؟
گفتم:آرى،عامر که آن سنگدلیها و بى رحمیهاى او را نسبت به مسلمانان دیده بود و هیچ گونه امیدى به اسلام او نداشت گفت:او هرگز مسلمان نخواهد شد مگر آنکه الاغ خطاب مسلمان شود !ـیعنى هیچ گونه امیدى به مسلمان شدن او نیست‏از قضا خواهر عمر که فاطمه نام داشت با شوهرش سعید بن زید مسلمان شده بودند ولى از ترس عمر اسلام خود را پنهان مى‏داشتند،و خباب بن ارت(که پیش از این نامش مذکور شد)گاهگاهى براى یاد دادن قرآن به خانه سعید بن زید مى‏آمد و به او و همسرش فاطمه قرآن یاد مى‏داد.
روزى عمر بن خطاب که در زمره مشرکین بود به قصد کشتن پیغمبر(ص)شمشیر خود را برداشت و به سوى خانه‏اى که در نزدیکى صفا بود و رسول خدا(ص)با جمعى از مسلمانان در آن اجتماع کرده بودند حرکت کرد در راه که مى‏رفت به یکى از دوستان خود به نام نعیم بن عبد الله برخورد،نعیم که عمر را شمشیر به دست با آن حال مشاهده کرد پرسید:اى عمر به کجا مى‏روى؟
گفت:مى‏روم تا این مرد را که سبب اختلاف قریش گشته و دانشمندانشان را بى خرد خوانده و بر خدایان و آیینشان عیبجویى مى‏کند به قتل رسانم!نعیم گفت:اى عمر به خدا سوگند!غرور تو را گرفته تو خیال مى‏کنى اگر این کار را بکنى فرزندان عبد مناف تو را زنده مى‏گذارند تا روى زمین زنده راه بروى!وانگهى تو اگر راست مى‏گویى از خاندان نزدیک خود جلوگیرى کن که دین او را اختیار کرده و پذیرفته‏اند!
عمر پرسید:منظورت از نزدیکان من کیست؟
گفت:خواهرت فاطمه و شوهرش سعید بن زید.
عمر که این سخن را شنید خشمناک راه خود را به سوى خانه سعید و خواهرش کج کرد و با شتاب به در خانه آنها آمد،وقتى بدانجا رسید که خباب بن ارت در خانه آنها بود و داشت سوره«طه»را به آنها یاد مى‏داد.همین که صداى عمر را دم در شنیدند وحشت زده از جا برخاستند،خباب خود را به درون اتاق و پشت پرده‏اى که آویخته بود انداخت و فاطمه نیز آن صفحه‏اى را که قرآن روى آن نوشته شده بود برداشت و در زیر تشکى که در اتاق بود پنهان کرد و گوشه‏اى ایستاد،در این حال عمر وارد شد و چون قبلا صداى خباب را شنیده بود پرسید:این چه صدایى بود که به گوش من خورد؟سعید و فاطمه هراسناک با رنگ پریده گفتند:
چیزى نبود؟
گفت:چرا به خدا صدایى شنیدم،و به من گفته‏اند:شما به دین محمد درآمده‏اید و از او پیروى مى‏کنید!
این سخن را گفته و به طرف سعید حمله‏ور شد!
فاطمه پیش آمد تا از شوهر خود دفاع کند،عمر سیلى محکمى به گوش فاطمه زد چنانکه سرش به دیوار خورده شکست و خون از صورتش جارى گردید،سعید هم که آن وضع را دید گفت:آرى اى عمر ما مسلمان شده‏ایم اکنون هر چه مى‏خواهى بکن.
عمر که نگاهش به صورت خون آلود خواهر افتاد از عمل خود پشیمان گردید و ایستاد و پس از اینکه قدرى مکث کرد گفت:آن صفحه را بده ببینم محمد چه آورده است،فاطمه گفت:من مى‏ترسم آن را به دستت بدهم!
عمر گفت:نترس و سپس سوگند خورد که پس از خواندن آن را بدو بازگرداند.
فاطمه گفت:آخر این قرآن است و تو مشرک و نجس هستى و کسانى مى‏توانند بدان دست بزنند که طاهر و پاکیزه باشند.
عمر برخاسته غسل کرد و فاطمه آن صفحه را به دست او داد،عمر شروع به خواندن کرد و پس از اینکه مقدارى خواند سر را بلند کرده و گفت:چه کلام زیبایى؟
در این وقت خباب از پس پرده بیرون آمد و او را به اسلام تشویق کرد و سپس به نزد رسول خدا(ص)آورد و به دین اسلام درآمد. (22)

- پینوشتها -

22.ابن هشام پس از نقل این قسمت روایت دیگرى را هم در کیفیت اسلام عمر نقل کرده است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page