مهاجرین در حضور نجاشى

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

نجاشى به دنبال مهاجرین فرستاد و آنان را به مجلس خویش احضار کرد،مهاجرین که از ماجرا و علت احضارشان از طرف پادشاه حبشه مطلع شدند انجمنى کرده و درباره اینکه چگونه با نجاشى سخن بگویند به مشورت پرداختند،و پس از مذاکراتى که انجام شد تصمیم گرفتند در برابر نجاشى و سرکردگان او از روى راستى و صراحت سخن بگویند و تمام پرسشهایى را که ممکن است از ایشان بکنند بدرستى و از روى صدق و صفا پاسخ گویند اگر چه به آواره شدن مجدد آنها بیانجامد،و از میان خود جعفر بن ابیطالب را براى سخن گفتن و پاسخگویى انتخاب کردند،و در پاره‏اى از روایات نیز آمده که خود جعفر به آنها گفت:پاسخ سؤالات را به من واگذار کنید و کسى با آنها سخن نگوید.
بدین ترتیب مهاجرین وارد مجلس نجاشى شده و بى آنکه در برابر نجاشى به خاک افتاده و مانند دیگران او را سجده کنند هر کدام در جایى جلوس کردند.
یکى از رهبانان به مهاجرین پرخاش کرده گفت:براى پادشاه سجده کنید!
جعفر بن ابیطالب بدو رو کرده گفت:ما جز براى خداوندـبراى دیگرىـسجده نمى‏کنیم،عمرو عاص که از احضار آنها ناراحت و خشمگین بود و به دنبال بهانه‏اى مى‏گشت تا آنها را پیش نجاشى افرادى نامنظم و ماجراجو معرفى کند و مانع سؤال و پاسخ آنها گردد در اینجا فرصتى به دست آورده گفت:
قربان!مشاهده کردید چگونه اینها حرمت پادشاه را نگاه نداشته و سجده نکردند؟
مجلسى بود آراسته و کشیشهاى مسیحى در اطراف نجاشى نشسته کتابهاى انجیل را باز کرده و پیش خود گذارده بودند و منتظر گفتار پادشاه حبشه بودند تا چگونه با اینها رفتار کرده و با این ماجراى تازه چه خواهد گفت،در این وقت نجاشى لب گشوده گفت:
این چه آیینى است که شما براى خود برگزیده و انتخاب کردید که نه آیین قوم و عشیره شماست و نه آیین مسیح و دین من است و نه آیین هیچ یک از ملتهاى دیگر؟
جعفر بن ابیطالب که خود را آماده براى پاسخگویى کرده بود با کمال شهامت لب‏به سخن باز کرده در پاسخ چنین گفت: (18)
پادشاها!ما مردمى بودیم که به وضع زمان جاهلیت زندگى را سپرى مى‏نمودیم!بتهاى سنگى و چوبى را پرستش مى‏کردیم،گوشت مردار مى‏خوردیم!کارهاى زشت را انجام مى‏دادیم،براى فامیل و أرحام خود حشمتى نگاه نمى‏داشتیم،نسبت به همسایگان بد رفتارى مى‏کردیم،نیرومندان ما به ناتوانان زورگویى مى‏کردند...و این وضع ما بود تا آنکه خداى تعالى پیغمبرى را در میان ما مبعوث فرمود که ما نسب او را مى‏شناختیم،راستى،امانت و پاکدامنى او براى ما مسلم بود،این مرد بزرگوار ما را به سوى خداى یکتا دعوت کرد و به پرستش و یگانگى او آشنا ساخت،به ما فرمود:دست از پرستش بتان سنگى و آنچه پدرانتان مى‏پرستیدند بردارید،و به راستگویى و امانت و صله رحم،نیکى به همسایه سفارش کرد،از کارهاى زشت،خوردن مال یتیمان،تهمت زدن به زنان پاکدامن...و امثال این کارهاى ناپسند جلوگیرى فرمود،به ما دستور داد خداى یگانه را بپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم،ما را به نماز،زکات و عدالت،احسان و کمک به خویشان امر فرمود و از فحشا،منکرات،ظلم،تعدى و زور نهى فرمود...و خلاصه یک یک دستورهاى اسلام را براى نجاشى برشمرد.
آن گاه نفسى تازه کرد و دنباله گفتار خود را چنین ادامه داد:
...پس ما او را تصدیق کرده و به وى ایمان آوردیم،و از وى در آنچه از جانب خداى تعالى آورده بود پیروى کردیم.خداى یکتا را پرستش کردیم،آنچه را بر ما حرام کرده و از ارتکاب آنها نهى فرموده انجام ندادیم،حلال او را حلال و حرامش را حرام دانستیم...و خلاصه هر چه دستور داده بود همه را به مرحله اجرا درآوردیم....قریش که چنان دیدند دست به شکنجه و آزار ما گشودند و با هر وسیله که در اختیار داشتند کوشیدند تا ما را از پیروى این آیین مقدس باز دارند و به پرستش بتان بازگردانند،و به انجام کارهاى زشتى که پیش از آن حلال و مباح مى‏دانستیم وادارند،هنگامى که ما خود را در مقابل ظلم و ستم و آزار و شکنجه و سختگیریهاى آنها مشاهده کردیم و دیدیم اینان مانع انجام دستورهاى دینى ما مى‏شوند،به کشور شما پناه آوردیم و از میان سلاطین و پادشاهان دنیا شخص شما را انتخاب کردیم و به عدالت شما پناهنده شدیم بدان امید که در جوار عدالت شما کسى به ما ستم نکند.
در اینجا جعفر لب فرو بست و دیگر سخنى نگفته سکوت کرد.
نجاشى که سخت تحت تأثیر سخنان جعفر قرار گرفته بودـگفت:آنچه گفتى همان است که عیسى بن مریم براى تبلیغ آنها مبعوث گشته و بدانها دستور داده...سپس به جعفر گفت:آیا از آنچه پیغمبر شما آورده و خدا بر او نازل فرموده چیزى به خاطر دارى؟
جعفرـآرى.
نجاشىـپس بخوان.
جعفر شروع کرد بخواندن سوره مبارکه مریم (19) و آیات آن را خواند تا رسید به این آیه مبارکه:
«و هزى الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطبا جنیا...»
نجاشى و حاضران که سرتاپا گوش شده بودند از شنیدن این آیات چنان تحت تأثیر قرار گرفتند که سیلاب اشکشان از چهره سرازیر شد و کشیشان نیز به قدرى گریستند که اشک دیدگانشان روى صفحات انجیلهایى که در برابرشان باز بود بریخت...آن گاه نجاشى لب گشوده گفت:
به خدا سوگند سخن حق همین است که پیغمبر شما آورده و با آنچه عیسى آورده‏هر دو از یک جا سرچشمه گرفته است،آسوده خاطر باشید که به خدا هرگز شما را به این دو نفر تسلیم نخواهم کرد.
عمرو عاص گفت:پادشاها!این پیغمبر مخالف با ماست آنها را به سوى ما بازگردان!نجاشى از این حرف چنان خشمناک شد که مشت خود را بلند کرده به سختى به صورت عمرو عاص کوفت چنان که خون از روى او جارى گردید،سپس بدو گفت:به خدا اگر نام او را به بدى ببرى جانت را خواهم گرفت.آن گاه رو به جعفر کرده گفت:شما در همین سرزمین بمانید که در امان و پناه من خواهید بود.
عمرو عاص که دیگر درنگ در آن مجلس را صلاح نمى‏دید برخاسته و با چهره‏اى درهم و افسرده به خانه آمد و هر چه فکر کرد نتوانست خود را راضى کند که به مکه بازگردد،و در صدد برآمد تا بهانه تازه‏اى براى استرداد مهاجرین نزد نجاشى پیدا کرده درخواست خود را مجددا نزد او عنوان کند،و به همین منظور روز دیگر دوباره به دربار نجاشى رفته اظهار کرد:
پادشاها!اینان درباره مسیح سخن عجیبى دارند عقیده آنها درباره آن حضرت بر خلاف عقیده شماست آنها را حاضر کنید و عقیده‏شان را در این باره جویا شوید!
فرستاده نجاشى به نزد مهاجرین آمد و پیغام شاه را به اطلاع آنها رسانید:آنان که تازه خیالشان آسوده شده بود دوباره به فکر فرو رفته و براى پاسخ نجاشى انجمن کرده و با هم گفتند:
درباره حضرت عیسى چه پاسخى به نجاشى بدهیم؟
همگى گفتند:ما در پاسخ این پرسش نیز همانى را که خداوند در قرآن بیان فرموده مى‏گوییم اگر چه به آوارگى و بازگشت ما بیانجامد!و پس از آن تصمیم برخاسته به نزد نجاشى آمدند،و چون از آنها درباره عیسى پرسید باز جعفر بن ابیطالب به سخن آمده گفت:
ما همان را مى‏گوییم که پیامبر ما از جانب خداى تعالى آورده،یعنى ما معتقدیم که حضرت عیسى بنده خدا و پیامبر او و روح خدا و کلمه الهى است که به مریم بتول القا فرموده است .نجاشى در این وقت دست خود را به طرف چوبى که روى زمین افتاده بود دراز کرده و آن را برداشت و گفت:به خدا سخنى که تو درباره عیسى گفتى با آنچه حقیقت مطلب است از درازاى این چوب تجاوز نمى‏کند و سخن حق همین است که تو مى‏گویى.
این گفتار نجاشى بر صاحب منصبان مسیحى که در کنار وى ایستاده بودند قدرى گران آمد و نگاهى به عنوان اعتراض به هم کردند،نجاشى که متوجه نگاههاى اعتراض آمیز ایشان شده بود رو بدانها کرده و به دنبال گفتار خود ادامه داده گفت:
ـاگر چه بر شما گران آید!
سپس رو به مهاجرین کرده گفت:شما با خیالى آسوده به هر جاى حبشه که مى‏خواهید بروید،و مطمئن باشید که در امان ما هستید،و کسى نمى‏تواند به شما گزندى برساند و این جمله را سه بار تکرار کرد که گفت:
ـبروید که اگر کوهى از طلا به من بدهند هرگز یک تن از شما را آزار نخواهم کرد!
آن گاه به اطرافیان خود گفت:هدایاى این دو نفر را که براى ما آورده‏اند به آنها مسترد دارید و پس بدهید چون ما را به آنها نیازى نیست.

- پینوشتها -

18.و در پاره‏اى از تفاسیر در تفسیر آیه «و لتجدن اشد الناس عداوة...» ـسوره مائده آیه 82 که داستان را نقل کرده‏اند چنین است که نجاشى به جعفر بن ابیطالب گفت:اینان چه مى‏گویند؟جعفر پرسید:چه مى‏خواهند؟نجاشى گفت:مى‏خواهند تا شما را به نزد آنها بازگردانیم،جعفر گفت از ایشان بپرسید:مگر ما برده و بنده آنهاییم؟عمرو گفت:نه شما آزادید،گفت:بپرسید آیا طلبى از ما دارند که آن را مى‏خواهند؟عمرو گفت:نه ما چیزى از شما طلب‏کار نیستیم،گفت :آیا ما کسى از آنها کشته‏ایم که مطالبه خون او را از ما مى‏کنند؟عمرو عاص گفت:نه،پرسید :پس از ما چه مى‏خواهید؟عمرو عاص گفت:اینها از دین ما بیرون رفته...تا به آخر آنچه در بالا نقل شده.
19.و در بسیارى از تواریخ به جاى سوره مریم سوره کهف ذکر شده ولى آنچه ذکر شد مطابق روایات شیعه در کتاب مجمع البیان و غیره است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page