شرح حال کوتاهى از زندگى خدیجه(س)

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

خدیجه(س)دختر خویلد بود و از طرف پدر با رسول خدا(ص)عموزاده و نسب هر دو به قصى بن کلاب مى‏رسید.
خدیجه از نظر نسب از خانواده‏هاى اصیل و اشراف مکه بود و از این رو وقتى بزرگ شد خواستگاران زیادى داشت و بنا به نقل اهل تاریخ سرانجام او را به عقد عتیق بن عائد مخزومى در آوردند ولى چند سالى از این ازدواج نگذشته بود که عتیق از دنیا رفت و سپس شوهر دیگرى کرد که او را ابو هالة بن منذر اسدى مى‏گفتند.
خدیجه از شوهر دوم دخترى پیدا کرد که نامش را هند گذارد و بدین جهت خدیجه را ام هند مى‏نامیدند.
شوهر دوم خدیجه نیز پس از چند سال از دنیا رفت و دیگر تا سن چهل سالگى شوهر نکرد تا وقتى که به ازدواج رسول خدا(ص)درآمد.
پیش از این گفتیم که مردم مکه از راه تجارت روزگار مى‏گذرانیدند و از این راهـبه اندازه ثروت و مال التجاره‏اى که داشتندـسود مى‏بردند.
خدیجه که خود از اشراف مکه و ثروتمند بود از دو شوهرى نیز که کرده بود ثروت زیادى به او رسید و از این رو در ردیف ثروتمندترین افراد مکه درآمد و بخصوص از راه تجارتى که مى‏کرد روز به روز به ثروتش افزوده مى‏گشت تا جایى که‏برخى از مورخین رقم شتران او را که مال التجاره حمل مى‏کردند تا هشتاد هزار شتر نوشته‏اند که ظاهرا اغراق آمیز باشد .
برنامه تجارتى او این گونه بود که مردان را براى حمل و نقل مال التجاره اجیر مى‏کرد و آنها را در سود معاملات نیز شریک مى‏ساخت و بدین جهت افرادى که اجیر او مى‏شدند سعى مى‏کردند سود بیشترى در معاملات ببرند تا سهم بیشترى عایدشان گردد.
اصالت خانوادگى و نجابت ذاتى و محاسن اخلاقى و ثروت روز افزون خدیجه سبب شد که بزرگان مکه به فکر خواستگارى و ازدواج با خدیجه بیفتند و مردان سرشناس و بزرگى چون عقبة بن ابى معیط و صلت بن ابى شهاب کسانى را براى خواستگارى به خانه خدیجه بفرستند ولى او به همگى پاسخ منفى مى‏داد و حاضر به ازدواج با آنها نشد.
شاید آنچه بیشتر از همه،صنادید و رؤساى قریش را شیفته ازدواج با خدیجه کرده بود و آرزوى همسرى او را داشتند جود و بخشش و بزرگوارى خدیجه بود که از نزدیک مى‏دیدند و براى آنها مسلم شده بود که این بانوى بزرگوار مانند بسیارى از ثروتمندان دیگر مکه چنان نیست که در فکر اندوختن ثروت و افزودن سیم و زر باشد،بلکه در کنار این همه ثروت روز افزون تا جایى که مى‏تواند از بى نوایان و ایتام دستگیرى کرده و خانواده‏هاى بى سرپرست را سرپرستى مى‏کند تا آنجا که او را«ام الصعالیک»و«ام الایتام»یعنى مادر بى نوایان و یتیمان مى‏خواندند .