کفالت عبد المطلب

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

بدین ترتیب پیامبر گرامى اسلام پس از سپرى کردن پنج سال از عمر خویش در میان بادیه به مکه بازگشت و تحت سرپرستى و کفالت جدش عبد المطلب درآمد.
عبد المطلب به این فرزند خیلى علاقه داشت و محبت مى‏ورزید،و سببش نیز یکى یتیمى آن بزرگوار بود که عبد المطلب بدین وسیله مى‏خواست جبران فقدان پدر را براى نوه خود بنماید،دیگر مکارم اخلاق و تربیت و نبوغ و ادب این فرزند،جد بزرگوارش را شیفته خود ساخته بود و از همه اینها مهمتر اطلاعاتى بود که عبد المطلب از روى تواریخ گذشته و گفتار کاهنان و دانشمندان درباره آینده درخشان و پرشکوه این فرزند به دست آورده بود و او را در نظر عبد المطلب فرزندى بزرگ و پر اهمیت جلوه مى‏داد چنانکه پیش از این نیز اشاره شد.
گویند:براى عبد المطلب که بزرگ قریش بود در سایه خانه کعبه فرشى مى‏گسترانیدند تا روى آن بنشیند و فرزندان عبد المطلب به احترام پدر اطراف آن مى‏نشستند،گاهگاهى رسول خدا،که در آن وقت سنین کودکى را پشت سر مى‏گذارد و شش یا هفت سال بیش نداشت به کنار خانه مى‏آمد و روى آن فرش مى‏نشست،فرزندان عبد المطلبـکه عموهاى آن حضرت بودندـاو را مى‏گرفتند تا از روى فرش دور کنند ولى عبد المطلب آنان را از این کار باز مى‏داشت و بدانها مى‏گفت :
فرزندم را به حال خود بگذارید که به خدا سوگند مقامى بس ارجمند و آینده‏اى درخشان دارد و من روزى را مى‏بینم که بر شما سیادت کند و مردم را به فرمان خویش درآورد و سپس او را مى‏گرفت و در کنار خویش روى فرش مى‏نشانید و دست بر شانه‏اش مى‏کشید و گونه‏ اش را مى‏بوسید.در این موقع که هفت سالـو به قولى شش سالـاز عمر رسول خدا(ص)مى‏گذشت اتفاق دیگرى براى آن حضرت افتاد که موجب افسردگى خاطر و تأثر شدید آن حضرت گردید و سبب شد تا عبد المطلب در نگهدارى و حفاظت وى توجه بیشترى مبذول دارد و اظهار علاقه زیادترى بدو کند و آن حادثه مرگ ناگوار مادرش آمنه بود.