و بدین ترتیب رسول خدا(ص)متولد گردید،و بزرگترین پیمبران الهى پا به عرصه وجود نهاد،خبر ولادت این نوزاد مبارک به گوش جد بزرگوارش عبد المطلب رسید و او خود را براى دیدار مولود جدید به خانه آمنه رسانید.
عبد المطلب که میان فرزندانش عبد الله را بیش از دیگران دوست مىداشت و با مرگ او دچار اندوه فراوانى گردیده بود با دیدن فرزند عبد الله چهره اش باز و دیدگانش روشن گردید،و فروغ تازهاى در چشمان وى پدیدار گشت.
آمنه داستان ولادت نوزاد و شگفتیهایى را که در وقت تولد مشاهده کرده بود
براى عبد المطلب نقل کرد،و با شنیدن سخنان آمنه ساعت به ساعت چهره عبد المطلب بازتر و خوشحالتر مىگردید.
و در اینکه مراسم نامگذارى آن حضرت و همچنین انتخاب نام«محمد»براى آن بزرگوار را چگونه و چه کسى انجام داد در تواریخ اختلاف است و بیشتر گویند:این نام را خود عبد المطلب براى او انتخاب نمود و چون از وى پرسیدند:چرا این نام را براى مولود خود انتخاب کردى با اینکه چنین نامى در میان اسامى پدرانت سابقه نداشته؟
در جواب گفت:مىخواستم در آسمان پیش خداوند و در زمین نزد مردم محمود و ستوده باشد.
برخى هم گویند:مادرش آمنه در خواب مأمور شد تا این نام را روى فرزند خود بگذارد.و در نقلى هم آمده که مراسم نامگذارى را در روز هفتم ولادت،عبد المطلب انجام داد و در همان روز عبد المطلب شترى را ذبح کرد و بزرگان قریش را اطعام نمود.
و به هر صورت عبد المطلب از ولادت نوزاد جدید بسیار خورسند گردید و او را برداشته به درون کعبه آورد و مراسم شکرگزارى را بجاى آورد و سپس در صدد برآمد تا دایهاى براى شیر دادن وى فراهم کند،و بدین منظور چندى آن حضرت را به ثویبهـکه آزاد کرده ابو لهب بودـسپردند و او نیز نوزادى به نام مسروح داشت که رسول خدا(ص)را از شیر وى شیر داد و پیش از آن نیز حمزه عموى رسول خدا را شیر داده بود و از این رو حمزه برادر رضاعى آن حضرت نیز محسوب مىشد.
و این ثویبه ابا سلمه شوهر ام حبیبه را نیز شیر داده بود و او نیز برادر رضاعى حضرت محسوب مىشد و رسول خدا(ص)تا این زن زنده بود احترام او را رعایت مىکرد و از او به نیکى یاد مىفرمود و با اینکه چند روزى بیشتر آن حضرت را شیر نداده بود پیوسته تا زنده بود مورد لطف و نوازش قرارش مىداد و چون در سال هفتم هجرى از دنیا رفت رسول خدا در جستجوى فرزندش مسروح برآمد تا وى را نیز مورد محبت قرار دهد ولى به آن حضرت خبر دادند که مسروح پیش از مادرش ازدنیا رفته است.
و برخى معتقدند که روزهاى نخست،مادرش آمنه آن حضرت را شیر مىداد و چون مدتى گذشت ثویبه او را شیر داد و به هر صورت دوران شیر دادن ثویبه بدان حضرت چند روزى بیشتر طول نکشید و سپس حلیمه سعدیه دختر ابو ذؤیب که کینهاش«ام کبشه»و از قبیله بنى سعد بود آن حضرت را شیر داد و به دایگى او مشغول گردید.
دوران شیرخوارگى
- بازدید: 649