در شب ولادت

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

پیش از این گفتیم که معمولا مقارن ظهور پیغمبران الهى و ولادت آنها حوادث مهم و شگفت انگیزى اتفاق مى‏افتد که خبر از آمدن آن پیغمبر و تحول او در جهان و رفتار و عقاید مردم مى‏دهد،و در حقیقت به مردم آژیر و آماده باش مى‏دهد تا آنان را براى آمدن وى آماده سازد،که بدانها«ارهاصات»گویند.
در شب ولادت رسول خدا(ص)نیز طبق روایات حوادث شگفت انگیز و عجیبى اتفاق افتاده که در تواریخ به اجمال و تفصیل نقل شده.
از آن جمله ابن هشام از حسان بن ثابتـشاعر معروف اسلامـنقل مى‏کند که وى گفته:به خدا سوگند من پسرى نورس در سن هفت یا هشت سالگى بودم و آنچه مى‏شنیدم بخوبى درک مى‏کردم که دیدم مردى از یهود بالاى قلعه‏اى از قلعه‏هاى مدینه فریاد مى‏زد:اى یهودیان!
و چون یهودیان پاى دیوار قلعه جمع شدند و از او پرسیدند:چه مى‏گویى؟گفت:بدانید آن ستاره‏اى که با طلوع آن احمد به دنیا خواهد آمد،دیشب طلوع کرد!
و در سیره حلبیه و تواریخ دیگر از آمنه روایت کرده‏اند که گوید:چون فرزندم به دنیا آمد نور خیره کننده‏اى آشکار شد که شرق و غرب را روشن کرد و من در آن روشنایى قصرهاى شام و بصرى را دیدم.
و نیز نقل کرده‏اند که در آن شب ایوان کسرىـکه با سنگ و گچ ساخته شده بود و سالها روى ساختمان آن زحمت کشیده بودند و هیچ کلنگى در آن کارگر نبودـشکافت،و چهارده کنگره آن فرو ریخت.
شیخ صدوق(ره)در کتاب امالى حدیث جامعى از امام صادق(ع)روایت کرده است که،در این حدیث بیشتر اتفاقات آن شب ذکر شده است.متن آن حدیث شریف این گونه است که آن حضرت فرمود:
ابلیس به آسمانها بالا مى‏رفت و چون حضرت عیسى(ع)به دنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا مى‏رفت،و هنگامى که رسول خدا(ص)به دنیا آمد از همه آسمانهاى هفتگانه ممنوع شد و شیاطین به وسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع‏گردیدند و قریش که چنان دیدند گفتند :قیامتى که اهل کتاب مى‏گفتند بر پا شده!
عمرو بن امیه که از همه مردم آن زمان به علم کهانت و ستاره شناسى داناتر بود بدانها گفت:بنگرید اگر آن ستارگانى است که مردم به وسیله آنها راهنمایى مى‏شوند و تابستان و زمستان از روى آنها معلوم گردد پس بدانید که قیامت بر پا شده و مقدمه نابودى هر چیز است و اگر غیر از آنهاست امر تازه‏اى اتفاق افتاده است.و همه بتها در صبح آن شب به رو درافتاد و هیچ بتى در آن روز بر سر پا نبود،ایوان کسرى در آن شب شکافت و چهارده کنگره آن فرو ریخت،دریاچه ساوه خشک شد و وادى سماوه پر از آب شد.
آتشکده ‏هاى فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید.
و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانى سخت اسبان عربى را یدک مى‏کشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکنده شدند،و طاق کسرى از وسط شکافت و رود دجله در آن وارد شد.
و در آن شب نورى از سمت حجاز برآمد و همچنان به سمت مشرق رفت تا بدانجا رسید،فرداى آن شب تخت هر پادشاهى سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آن روز سخن نمى‏کردند.
دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید،و هر کاهنى از تماس با همزاد شیطانى خود ممنوع گردید و میان آنها جدایى افتاد.
و آمنه گفت:به خدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهاى خود را بر زمین گذارد و سر به سوى آسمان بلند کرد و بدان نگریست،و نورى از من تابید و در آن نور شنیدم گوینده‏اى مى‏گفت :تو آقاى مردم را زادى او را محمد نام بگذار.
آن گاه او را به نزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته بود به عبد المطلب گزارش دادند،عبد المطلب او را در دامن گذارده گفت:
الحمد لله الذى اعطانى‏
هذا الغلام الطیب الاردان
قد سادفى المهد على الغلمان‏[ستایش خدایى را که به من عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبو را که در گهواره بر همه پسران آقاست.]
آن گاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد. (5) و درباره او اشعارى سرود.
و ابلیس در آن شب شیطان و یاران خود را فریاد زد(و آنها را به یارى طلبید)و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند:اى سرور ما چه چیز تو را به هراس و وحشت افکنده؟گفت:واى بر شما از سر شب تا به حال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون مى‏بینم و به طور قطع در روى زمین اتفاق تازه و بزرگى رخ داده که از زمان ولادت عیسى بن مریم تاکنون سابقه نداشته،اینک بگردید و ببینید این اتفاق چیست؟
آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند:ما که تازه‏اى ندیدیم.
ابلیس گفت:این کار شخص من است آن گاه در دنیا به جستجو پرداخت تا به حرمـمکهـرسید،و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آن را گرفته‏اند،خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر او بانگ زده مانع ورود او شدند،به سمت غار حراء رفت و چون گنجشگى گردید و خواست درآید که جبرئیل به او نهیب زد:
ـبرو اى دور شده از رحمت حق!ابلیس گفت:اى جبرئیل از تو سؤالى دارم؟گفت:بگو،پرسید:از دیشب تاکنون چه تازه‏اى در زمین رخ داده؟ پاسخ داد:محمد(ص)به دنیا آمده.
شیطان پرسید:مرا در او بهره‏اى هست؟گفت:نه.
پرسید:در امت او چطور؟گفت:آرى.ابلیس که این سخن را شنید گفت:خوشنود و راضیم.
و در حدیث دیگرى که در کتاب کمال الدین نقل کرده چنین است که در شهر مکه شخصى یهودى سکونت داشت و نامش یوسف بود،وى هنگامى که ستارگان را در حرکت و جنبش مشاهده کرد با خود گفت:این تحولات آسمانى به خاطر ولادت‏همان پیغمبرى است که در کتابهاى ما ذکر شده که چون به دنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع گردند.
و چون صبح شد به مجلسى که چند تن از قریش در آن بودند آمد و بدانها گفت:
آیا دوش در میان شما مولودى به دنیا آمده؟گفتند:نه.
گفت:سوگند به تورات که وى به دنیا آمده و آخرین پیمبران است و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است.
این گفتگو گذشت و چون قرشیان متفرق شدند و به خانه‏هاى خود رفتند داستان گفتگوى با آن یهودى را با زنان و خاندان خود بازگو کردند و آنها گفتند:آرى دیشب در خانه عبد الله بن عبد المطلب پسرى متولد شده است.
این خبر را به گوش یوسف یهودى رساندند،وى پرسید:آیا این مولود پیش از آنکه من از شما پرسش کنم به دنیا آمده یا بعد از آن؟گفتند:پیش از آن!گفت:آن مولود را به من نشان دهید .
قرشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند:فرزند خود را بیاور تا این یهودى او را ببیند،و چون مولود را آوردند و یوسف یهودى او را دیدار کرد،جامه از شانه مولود کنار زد و چشمش به خال سیاه و درشتى که روى شانه وى بود بیفتاد در این وقت قرشیان مشاهده کردند که حال غش بر آن مرد یهودى عارض شد و به زمین افتاد،قرشیان تعجب کرده و خندیدند .
یهودى برخاست و گفت:آیا مى‏خندید؟باید بدانید که این پیغمبر،پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما مى‏نهد...
قرشیان متفرق شده و گفتار یهودى را براى یکدیگر تعریف مى‏کردند.
در حدیثى که مرحوم کلینى شبیه به روایت بالا از مردى از اهل کتاب نقل کرده آن مرد کتابى به قرشیان که ولید بن مغیره و عتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت :نبوت از خاندان بنى اسرائیل خارج شد و به خدا این مولود همان کسى است که آنها را پراکنده و نابود سازد!قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند،مرد کتابى که دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت:خورسند شدید!به خدا سوگند این مولود چنان سطوت و تسلطى بر شما پیدا کند که زبانزد مردم شرق و غرب گردد.
ابو سفیان از روى تمسخر گفت:او به مردم شهر خود تسلط مى‏یابد!

- پینوشتها -

5.یعنى او را به کنار خانه کعبه آورد و براى سلامتى و پناه او از شر شیاطین و دشمنان،بدنش را به چهار گوشه کعبه مالید.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page