جلسه 22 تاریخ :5/10/1390

(زمان خواندن: 13 - 25 دقیقه)

بسم الله الرحمن الرحیم
      الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الاولین و الاخرین
 مرحوم علامه به احادیثی در انیجا اشاره می کنند
که مقداری از احادیث این دار را خواندیم و این قضیه از قضایای قطعیه است
او بردادر من وصی من است خلیفه من است که خواندم مقداری از احاخدیث را از منابع اولیه اقایان
بعد وبقولیه انت اخی و وصیی و خلیفتی من بعدی که این حدیث را خود خواجه در متن عنوان کرده اند بعد مرحوم علامه می فرمایند به اینکه لما اخی بین الصحابه لم یتخلف سوی علی و قال یا رسول الله اخیت بین الصحابه دونی وقال له ا لم ترض وواناه پیامبر علی را برای خود بردار خود قرار دادند
و اینکه پیامبر ص در داستان مواخات فرمودند انتت اخی و خلیفتی من بعدی
مطلب اول اصل مواخات است که خود مواخات یکی از دلایل امامت امیرالمومنین است بعد رسول الله ص بلا فصل مواخات خیلی مهم است
تذکر یک نکته پیامبرص برداری امیرالمومنی را با خودشان در موارد بسیار زیادی گفتهاند حتی در خود حدیث دار هم بود و تا اخرین لحظه حیات پیامبرص تعبیر می کردند از امیرالمومنین به اخی که خیلی مهم است که پیامبرص در ساعات اخر حیاتشان فرمودند بگویید برادرم بیاید حضرت که نگاه کردند به ابوبکر سرشان را انداختند پایین حفصه گفت عمر را صدا بزنید عمر امد سرشان را انداختند ام سلمه بود گفت بی خود پی این و ان نفرستید او علی را می خواهد امیرالمومنین را بغل کردند مطالبی را به ایمرالمومنین پیامبرص رمودند که علمنی رسول الله الف باب من العلم یفتح لی من کل باب الف باب در منابع فریقین هست
اجمالا از ساعت اول امیرالمومنین را برادر تا ساعت اخر
داستان مواخات:شرح مواخات:پیامبرص بین اصحابشان دوبار امواخات ایجاد کردند دو مرتبه یک مرتبه در مکه قبل از هجرت بین مهاجرین کی برادر کی امیرالمومنین برادر خودشان در مرتبه دوم وقتی وارد مدینه شدند بین یک انصاری و یک مهاجر برادری ایجاد کردند در مرتبه اولی امیرالمومنین ع در مکه بود و عمر برادر ابوبکر در مرتبه دوم هم همین طور این حدیث دلالت زیادی دارد خود مواخات غیر از مطالبی که در داستان مواخات به امیرالمومنین فرمودند خود مواخات از انجایی که دلالت مهمی دارد دقت هم می بینید که پیامبرص امیرالمومنین را گذاشتند اخر کانه انتظار داشتند که یکی ازآنها را پیامبرJ برادر خود قرار بدهند این انتظار اختصاص به مواخات هم ندارد وقتی در خیبر رسول الله J فرمودند ساتی الرایه زود هم امدند در محضر رسول الله ص قرار گرفتند گردنهایشان را دراز کردند و کل منها هر یک از ما منتظر این بودند در داستان مواخات حضرت امیر را گذاشتند اخر کار که چطور شد ایجاد برادری پس من چی این داستان مواخات ان قدر عظمت دارد که متعصبین برایشان قابل تحمل نیست ابن تیمیه در کتاب انکار کرده داستان مواخات را فاما حدیث المواخات فباطل موضوع فان النبی لم یواخ احدا در جای دیگر ان النبی ص لم یواخ علیا و لا غیره من الاکاذیب
در جای سوم :در چند جا تعمد دارد تکرار کند هر کسی این کتاب را بخواند حرفهایش را باور کند ان النبی ص لم یواخ علیا و لا غیره بل کل ما روی فی هذا کذب
در جای چهارم :و الانصار بعضهم مع بعض کلها کذب
در جای دیگر :کلها موضوعه اینها اصلا معتقد به خدایی و قیامتی هستند واقعا
این داستان مواخات را چند مدرک کتاب ترمذی طبقات ابن سعد المستدرک مصابیح السنه الاستیعاب مشکاة المصابیح البدایه و النهایه الریاض النضره الصواعه المحرقه تاریخ الخلفا سیره ابن هشام سیره نبویه ابن حبان سیره ابن سید الناس سیره حلبیه سیره زیدی دحلان ج1ص299مناقب علی تالیف احمد بن حنبل تاریخ دمشق  کنزالعمال ج13ص
کار به جایی رسیده است و تکذیبش داستان مواخات را که بزرگان علمای خودشان که تعصبشان کم نیست می گویند ابن تیمیه بی خود تکذیب کرده داستان مواخات را او به گمان خودش تکذیب کرده می گوید داستان مواخات را وق سهیلی ابن کثیر و انکر ابن تیمیه المواخات بین المهاجرین و خصوصا مواخاه النبی لعلی و لتالیف قلبو  للنص بالقیاس بزرگان مورخین تو به گمان خودت اخذ می کنی و اخذ می کنی و ااغفال عن حکمه المواخاه و اخرجه الضیاء فی المختاره و ابن تیمیه یصرح بان احا
این جور ابن تیمیه کتاب مختاره مقدسی را قبول دارد چطور تکذیب در فتح الباری نوشته
ابن عبدالبر در کتاب الاستعیاب و هکذا زرقانی در شرح المواهب اللدنیه و زرقانی از محققین قرن یازدهم است و از نظرآنها خیلی بزرگ است می گوید جائت احادیث کثیره و روی ....که انت اخی فی الدنیا و الاخره پس این حدیث مواخات تا اینجا اما اینکه علامه می فرمایند درم واخات پیامبرص به علی گفتند انت خلیفتی من بعدی این اختصاص ندارد به حد انت اخی و وصیی و خلیفتی من بعدی و قاضی دینی دقتی در کار هست که باید قاضی دینی بخوانیم
بعد مرحوم علامه می فرمایند منها ان رسول الله ص تقدم الی الصحابه بان یسلموا علیه بامره المومنین و قاعد الغر مالحجلین که خواندیم و قال فیه هذا ولی کل مومن و مومنه پیامبرص در باره امیرالمومنین فرمودند هذا ولی کل مومن و مومنه یان واژه ولایت بابی دارد برای خودش و یک عنوان جداگانه ای دارد که عمده این ها دو حدیث هست که یکی حدیث غدیر است من کنت مولاه...علی منی ..و هو ولی کل مومن بعدی   در شرح خود متن که می فرماید و لحدیث الغدیر که فصل جداگانه ای است و احادیثی که مشتمل بر یان و
بعد مرحوم علامه می فرمایند و النصوص فی ذلک کثیره اکثر من ان تحصی ذکرها المخالف و الموافق الی ان بلغ التواتر حاشیه ایشان احتیاط کردند که من حیث المجموع داستان حدیث الدار به تنهایی متواتر  هست و اخوت علی با رسول الله به تنهایی متواتر هست بعد مرحوم خواجه وارد ایه ولایت می شوند که باید به حوصله باید رسیدگی کنیم
ولقوله تعالی انما ولیکم الله ....این ایه معروف شده به ایه ولایت مرحوم خواجیه می فرمایند اننما اجتعمت الاوصاف فی علی ع یعنی وصف ولایت الله و رسوله ولذین یوتون الزکاة این اوصاف اجتمعمت فی علی ؛مرحوم علامه قریب یک صفحه شرح می دهند استدلال به ایه ولایت را اول عبارت ایشان را می خوانیم بعد وارد
ایه والیت از قدی الایام مورد استدلال بوده شیخ طوسی :قویترین دلیل از قران مجید بر امامت امیرالمومنین ایه ولایت است
و لکن در روایتی امده است که مامون از امام رضا ع سوال کردد که بهترین ایه ای که شما استدلال میکنید به قران کدام ایه است
شرح تجريد الاعتقاد - السبحاني (ص: 2)
(إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون)*(5). والاستدلال بهذه الآية يتوقف على مقدمات: إحداها: أن لفظة إنما للحصر، کلمه انما دلالت بر حصر می کند إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا  ولایت دلالت دارد بر حصر ایشان بیان می کنند که چطور دلالت دارد بر حصر ويدل عليه المنقول والمعقول.استدلال میک نند علامه بر دلالت انما بر حصر  أما المنقول فلإجماع أهل العربية عليه.مرحوم علامه ادعی اجماع می کنند که اهل لغت ونحو علمای بزرگ ادبیات عرب دلالت بر حصر می کند تاکید بر این جهت می کنیم مرحوم اخوند راجع به انما در کفایه بحث می کند اشاره می کنند به انکار فخر رازی به ایه که می رسد می گوید انما دلالت بر حصر ندارد مرحوم علامه جواب می دهند می فرمیاند علمای لغت اجماع دارند که انما دلالت بر حصر دارند و اما عقلا می فرمایند کله انما مرکب از دو کلمه است ان و کلمه ما می فرمایند  وأما المعقول فلأن لفظة إن للإثبات ان دلالت بر اثبات می کند که اینها حروفی هستند ان را می گویند یدل علی الاثبات می گویند به تحقیق زید قائم است پس ان یدل علی الاثبات ما که در اینجا هست ما نافیه هست پس مرکب شد از دو کلمه فلوما للنفي قبل التركيب،قبل از اینکه مرکب بشوند ما مای نافیه است  فيكون كذلك بعد التركيب بعد از اینکه با ان ترکیب شد باز هم دلالت بر نفی می کند که اگر شک کنیم که ایا مای نافیه دلالت بر ایا دلالتش را بر نفی  عملا بالاستصحاب این استصحاب وللإجماع على هذه الدلالة، اجماع را هم ایشان ضمیمه می کنند ولا يصح تواردهما على معنى واحد،این که ان و مای نافیه هر دو توارد پیدا کنند بر یک ما نه ان همچنان دلالت بر اثبات می کند ما انما را که وصل می کنیم انما یک کلمه است اما ایشان می فرمایند ما هم دلالتش بر نفی باقی است  ولا صرف الإثبات إلى غير المذكور والنفي إلى المذكور للإجماع، فبقي العكس وهو صرف الإثبات إلى المذكور والنفي إلى غيره وهو معنى الحصر.نفی او اثبات وقتی باهم جمع بشوند ما در استثنا هم همین کار را می کنیم استثنار هم دلالت بر این می کند مازید الا قائم می گویم از یک طرف نفی است از مرحتوم علامه در انما می خواهند این کار را بکنند یا اینکه از معنای مای نافیه در نفی دست برداریم می شود مثل ما زید الا قائم که دلالت بر حصر می کند
مقدمه دوم شرح تجريد الاعتقاد - السبحاني (ص: 2)
الثانية: أن الولي يفيد الأولى بالتصرف، والدليل عليه نقل أهل اللغة واستعمالهم، كقولهم: السلطان ولي من لا ولي له، ینی سلطان به حق امام عصوم ولی من لا ولی له ولی به معنای اولی شد می گویند فوكقولهم: ولي الدم وولي الميت، وكقوله عليه السلام: أيما امرأة نكحت بغير إذن وليها فنكاحها باطل .هرزنی که بدون اذن ولیش ازدواج بکند ازدواج او باطل سات پس معلوم می شود ولی اولی است در امور اینزن نسبت به خودش
 الثالثة: أن المراد بذلك بعض المؤمنين،انما ولیکم الله ورسوله بحسب ظاهر عموم دارد مراد بعضی مومنین است  لأنه تعالى وصفهم بوصف مختص ببعضهم،وصف ولایت اختصاص دارد به بعض مومنین  ولأنه لولا ذلك لزم اتحاد الولي والمتولي.اگر همه مومنین ولایت داشته باشند مولی علیه کیست
 وإذ قد تمهدت هذه المقدمات فنقول: المراد بهذه الآية هو علي عليه السلام، للإجماع الحاصل على أن من خصص بها بعض المؤمنين قال إنه علي عليه السلام، فصرفها إلى غيره خرق الإجماع . ولأنه عليه السلام إما كل المراد أو بعضه للإجماع وقد بينا عدم العمومية فيكون هو كل المراد، ولأن المفسرين اتفقوا على أن المراد بهذه الآية علي عليه السلام لأنه لما تصدق بخاتمه حالة ركوعه نزلت هذه الآية فيه ولا خلاف في ذلك. قال: ولحديث الغدير المتواتر. أقول: هذا دليل آخر على إمامة علي عليه السلام، وتقريره: أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال في غدير خم وقد رجع من حجة الوداع: معاشر المسلمين ألست أولى بكم من أنفسكم؟ قالوا: بلى، قال صلى الله عليه وآله وسلم: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله
بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از ورود در بحث دو مطلب را تذکر می دهم که نسبت به همه مباحث هست یعنی ارتباط دارد به همه انچه که بعد از این بحث هست
:اقایان توجه داشته باشند که بنده مطالعه جدیدی ندارم مطالعات سابق بنده هست و اهل تحقیق تحقیق کنند
مطلب دوم :در مباحثی که از امروز می خوانیم اشکالاتی که در استدلالات ما می کنند عمده اشکالات از معتزله هست و اشاعره از معتزله اخذ می کنند اشاعره در این مورد سر سفره معتزله نشسته اند احیانا اسمی از ان معتزلی که این اشکال را طرح کرده می اورند گاهی هم نمی اورند عمدتا اهل سنت الان اشاعره هستند و انها هستند که این شبهات را ابداع کردند
در خصوص ایه ولایت دوازده مطلب باید رسیدگی شود که بعضی از مطالب مهم است و بعضی مهم نیست م
1:انما باید دلالت داشته باشد بر حصر
2:ولیکم:این ولایت در این ایه به معنای اولویت باشد
3:باید ثابت شود که این ایه درباره امیرالمومنین نازل شده
4ـ اگر مراد شخص امیرالمومنین هستند چرا به صیغه جمع امده است
5ـ الذین یوتون الزکوة و هم راکعون سه کلمه این جا هست که مقصود از زکات است یک کلمه واو هست که حالیه است یا عاطفه هست یک کلمه هم رکوع هست که مراد از رکوع ایا همین واجبی است که ما انجام می دهیم یا مطلق الخشوع لله هست 8ـایا تصدق در اثنای نماز منافات ندارد با حضور قلب کسی که مشغول نماز است با خدا حرف می زند چطور توجه به غیر خدا پیدا کرد و ان سائلی که امده است
9ـ اگر این ولایت به معنای اولویت باشد لازم می اید که در زمان واحد دو نفر هر دو باهم اولویت داشته باشند هم پیامبر ص هم امیرالمومنین
10ـ در نزول این ایه سنی ها می گویند ما روایت های دیگری دارم شان نزول در بعضی از روایات جور دیگری امده که می شو معارض
11ـ این ایه در جایی قرار گرفته که قبل و بعدش متناسب با معنای ولایت برای امیرالمومنین ع نیست بعباره اخری سیاق مساعد مدعی شیعیان نیست
12ـاگر این ایه دلالت می کرد بر اولویت امیرالمومنین ع مثل پیامبر  ص چرا این معنای و واقعیت بر صحابه مخفی ماند انها نفهمیدند این معنی را از ایه پس لابد دلالت بر این معنی نمی کند
این شبهات درباره این ایه هست اگر از من سوال کنید درباره این دوازده امر چیست عرض می کنم اولا دلالت انما بر حصر ثانیا اثبات شان نزول ثالثا اینکه ولایت به معنای اولویت است لکن رسم علمای اهل سنت این است که
یک وقت پانزده بیست تا وجه ذکر می کنند که نوعا محصل ندارد وانمود کردن که اقا بیست تا اشکال دارد این کار این از فنون کار است
ما در اینجا یک مسیری را باید طی کنیم و این مسیر به این ترتیب هست اولا منابعی را که مراجعه می کنیم کلا منابع سنی است از منابع شیعی نقل نمی کنیم د
در منابع سنی نزول  ایه در مورد امیرالمومنین از کدام صحابی نقل شده است تا انجایی که من نگاه کردم
اول ببینیم صحابه ای که این قضیه از انها روایت شده کی ها هستند و از تابعین که سندها به انها منتهی می شود کی ها هستند بعد نوبت می رسد به علمایی ک این حدیث را  روایت کرده اند در قران های مختلف از همان قرنهای دوم سوم بعد نوبت می رسد به این که مقداری از خود حدیث را بخوانیم متن حدیث خوانده بشود بعد نوبت می رسد به وجه استدلال ما بر این حدیث
در مرحله اخر نوبت می رسد به اشکالات و شبهاتی که باقی می ماند
بنا بر این بخشی از این امور دوازده گانه در اثنای یبحث روشن می شود بخشی هم در اخر می ماند که چطور شد امیرالممینن که مشغول نماز بود متوجه غیر خدا شد
روایت این حدیث از صحابه و تابعین در مرتبه بعد در راس همه خود امیرالمومنین
این حدیث از مقداد روایت شده از عمار و از عبدالله بن عباس ره و ابوذر غفاری و جابر نب عبدالله انصاری و ابورافع که کاتب امیرالمومنین انس بن مالک و عبدالله بن سلام حسان بن ثابت که به شعر در اورده است محمد بن الحنفیه ابن جریج مکی که خیلی بزرگ است از شاگردان ابن عباس است سعید بن جبیر عطا مجاهد سدی مقاتل ضحاک که بزرگان تفسیر هستند از تابعین از سلیمان بن مهران اعمش روایت شده که در تاریخ 148وفاتش هست و سال شهادت امام صادق هم هست معمر بن راشد 153سفیان ثوری 161 محمد بن عمر واقدی معروف 207ابوبکر عبدالرزاق صنعانی 211که متقدم بر بخاری و احیانا بخاری به واسطه از او نقل می کند ابونعیم 219 عبد بن الحمید الکشی 249البلاذری 279 محمد بن عبدالله حضرمی 297عبدالرحمن نسائی 303محمد بن جریر طبری 310ابن ابی حاتم رازی 327خیلی بزرگ است می گویند خدا در اسمان برای او لباده دوخته
ابوالقاسم طبرانی 360 ابوالشیخ اصفهانی احکام القران  370
حاکم نیشابوری 405 ابن مردویه 410 ابواسحاق ثعلبی 427 ابونعیم  ابوبکر خطیب بغدادی ابوالحسن واحدی ابن المغازلی شافعی ابوالمظر سمعانی ابوالحاکم حسکانی نیشابوری در قرن ابوالحسن طبری فراء بغوی 516 ابوالحسن رزین عبدلی اندلسی جار اله زمخشری خطیب خوارزمی مکی ابن عساکرر دمشقی ابوالفرج ابن الجوزی فخر رازی ابن الاثیر ابن النجار سبط ابن الجوزی ابوعبدالله عزالدین سلمی دشمقی محمد بن طلحه شافعی ناصرین بیضاوی محب الدین طبری حافظ الدین نسفوی شیخ الاسلام حموی جوینی علاء الدین خازن شمس الدین اصفهانی جمال الدین زرندی ابوحیان انذلسی محمد بن احمد جزی کلبی عضد الدین یجی نظام الدین نیشابوری در تفسیر سعد الدین تفتازانی شریف جرجانی ابن حجر عسقلانی نور الدین ابن سباغ مالکی قوشجی جلال الدین سیوطی ابوالسعود عمادی شهاب الدین ابن حجر مکی شوکانی شهاب الدین الوسی سلیمان قندوزی حنفی شبلنجی
در کتاب جامع الاصول ابن الاثیر یعنی جامع صحاح سته مثل وسائل الشیعه که جامع کتب اربعه راویی عبدالله بن سلام می گوید قال اتیت رسول الله ص تا می رسد به اینجا ثم اذن بلال لصلاه الظهر فقام الناس یصلون فمن بین ساجد و راکع اذا سائل یسئل یعنی کمک می طلبید فاعطاه علی خاتمه و هو راکع این را می شود گفت که عاطفه هست فاخبر السائل رسول الله ص رفت به پیامبر ص خبر داد فقرأ علینا پیامبر ص ایه را خواندند انما ولیکم ...
در قران مجید دو حزب ذکر شده است حزب الله ذکر شده و حزب الشیطان ذکر شده راجع به حزب الله دو ایه می خوانم لا تجدوا قوما یواودن
لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (22)
در اینجا باز
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (56) تولی نسبت به خدا و رسول و اهل بیت و تبری نسبت به دشمنان خدا و رسول و اهل بیت این دو تا ایه کسانی که اهل خطابه و اهل منبر هستند همین مطلب را می توانند منبر تحویل بدهن
در تفسیر ابن ابی حاتم :مقدمه عرض کنم که تفسیرش را می گویند این تفسیری است که حدیث دروغ در ان نیست روایت موضوعه در این تفسیر نیست در تفسر این ایه به سند روایت می کند تفسير ابن أبي حاتم - محققا (4/  1162)
6551 - حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الأَشَجُّ ثنا الْفَضْلُ بْنُ دُكَيْنِ أَبُو نُعَيْمٍ الأَحْوَلُ، ثنا مُوسَى بْنُ قَيْسٍ الْحَضْرَمِيُّ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ قَالَ: تَصَدَّقَ عَلِيٌّ بِخَاتَمِهِ وَهُوَ رَاكِعٌ فَنَزَلَتْ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون
سند دیگر :حدثنی الحارث قال حدیثنا
حاکم نیشابوری روایت می کند [1] عن جده ، عن علي قال : « نزلت هذه الآية على رسول الله صلى الله عليه وسلم : ( إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون  فخرج رسول الله صلى الله عليه وسلم ، ودخل المسجد ، والناس يصلون بين راكع وقائم ، فصلى ، فإذا سائل ، قال : » يا سائل أعطاك أحد شيئا ؟ « ، فقال : لا إلا هذا الراكع ، لعلي ، أعطاني خاتما قال الحاكم : هذا حديث تفرد به الرازيون ، عن الكوفيين ، فإن يحيى بن الضريس الرازي قاضيهم ، وعيسى العلوي من أهل الكوفة
تفسیر طبری
طبرانی
المعجم الأوسط (6/  218)
6232 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الصَّائِغُ قَالَ: نا خَالِدُ بْنُ يَزِيدَ الْعُمَرِيُّ قَالَ: نا إِسْحَاقُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زَيْدٍ، عَنْ أَبِيهِ، زَيْدِ بْنِ الْحَسَنِ، عَنْ جَدِّهِ قَالَ: سَمِعْتُ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ، يَقُولُ: وَقَفَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سَائِلٌ، وَهُوَ رَاكِعٌ فِي تَطَوُّعٍ فَنَزَعَ خَاتَمَهُ، فَأَعْطَاهُ السَّائِلَ، فَأَتَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَأَعْلَمَهُ ذَلِكَ، فَنَزَلَتْ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَذِهِ الْآيَةَ: {إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ} [المائدة: 55] ، فَقَرَأَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ قَالَ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ»
لَا يُرْوَى هَذَا الْحَدِيثُ عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ إِلَّا بِهَذَا الْإِسْنَادِ، تَفَرَّدَ بِهِ خَالِدُ بْنُ يَزِيدَ "
سوره مائده ادعی اجماع می کنند که اخرین سوره ای است که بر پیامبر ص نازل شده است اخرین سوره ای است که بر پیامبر ص نازل شده است و این ایه هم که در سوره مائده است من کنت مولاه فهذا علی مولاه اختصاص به روز غدیر ندارد من کنت مولاه را پیامبر ص مکرر فرمودند از جمله در داستان مواخاه فرمودند یکی از مواردش همین داستان اعطای خاتم است
ابونعیم اصهفانی روایت کرده از جابر نب عبدالله انصاری
در تفسیر سمعانی او از سدی روایت می کند انها هذا یعنی این ایه انزل فی علی کان فی الرکوع و مسکین یطوف ی المسجد فنزع خاتمه فدفعه الیه و هذا معنی قوله تعالی و یوتون الزکاه و هم راکعون
در تفسیر ثعلبی قال ابن عباس و قال السدی  وعتبه و ثابت بن عبدالله که این ایه علی بن ابیطالب مر به سائل به سند روایت می کند
بينا عبداللَّه بن عباس جالس على شفير زمزم [يقول قال رسول اللَّه‏]، إذْ أقبل رجل معتم بعمامة، فجعل ابن عباس لا يقول قال رسول اللَّه إلّاقال الرجل قال رسول اللَّه،در کنار اخرش ابن عباس به او گفته بگو بخدا تو کیستی  فقال ابن عباس: سألتك باللَّه من أنت؟ قال: فكشف العمامة عن وجهه وقال: أيها الناس، من عرفني فقد عرفني ومن لم يعرفني، فأنا جندب بن جنادة البدري  أبو ذر الغفاري، سمعت رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه وسلّم- بهاتين وإلّا فصُمَّتا، ورأيتهُ بهاتين وإلّا فعمَيتا دیدم رسول الله که می فرمایديقول: علي قائد البررة وقاتل الكفرة، منصور من نصره ومخذول من خذله.
أما اني صليت مع رسول اللَّه يوماً من الأيام صلاة الظهر فسأل سائل في المسجد فلم يعطه أحد، فرفع السائل يده الى السماء وقال اللهم اشهد اني سألت في مسجد رسول اللَّه فلم يعطني احد شيئاً، وكان علي راكعاً فأومى اليه بخنصره اليمنى وكان يتختم فيها انگشتر باید در دست راست باشد فأقبل السائل حتى أخذ الخاتم من خنصره وذلك بعين النبي، فلما فرغ النبي صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم من صلاته رفع رأسه الى السماء وقال: اللهم ان أخي موسى سألك خدایا موسی از تو خواهش کرد که شریک باشد در رسالت او خدایا دعای موسی را استجابت کردی همان دعا را من می کنم : اللهم ان أخي موسى سألك فقال: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي* وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي* وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي* يَفْقَهُوا قَوْلِي* وَاجْعَل لِّي وَزِيراً مِّنْ أَهْلِي* هَارُونَ أَخِي* اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي* وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي» فأنزلت عليه قرآناً ناطقاً: «سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ» اللهم وأنا محمّد نبيك وصفيك، اللهم فاشرح لى صدري ويسر لي امري واجعل لي وزيراً من أهلي علياً أخي اشدد به ازري، قال: فواللَّه ما استتم رسول اللَّه الكلام حتى نزل عليه جبرئيل من عند اللَّه وقال: يا محمّد هنيئاً لك ما وهب لك في أخيك، قال: وماذا يا جبرئيل؟ قال: أمر اللَّه امتك بموالاته الى يوم القيامة وأنزل عليك: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»
بعد به سند روایت می کند از احمد بن حنبل
قال الحاكم: «سمعت القاضي أبا الحسن علي بن الحسن الجراحي و أبا الحسين محمّد بن المظّفر يقولان: سمعنا أبا حامد محمّد بن هارون الحضرمي يقول سمعت أحمد بن حنبل يقول: ما جاء لأحد من أصحاب رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم من الفضائل ما جاء لعلّي بن أبي طالب رضيّ اللّه عنه»

 -پاورقی-

[1] ـ معرفة علوم الحديث للحاكم (1/  235، بترقيم الشاملة آليا)
210 - حدثنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله الصفار{
تاريخ أصبهان = أخبار أصبهان (2/  241)1566 - مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الصَّفَّارُ سَكَنَ نَيْسَابُورَ، أَحَدُ الْعُبَّادِ، رَوَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِصَامٍ
 قال : ثنا أبو يحيى عبد الرحمن بن محمد بن سلام الرازي {
سير أعلام النبلاء ط الرسالة (13/  530)
262
تاريخ أصبهان = أخبار أصبهان (2/  75)
1134 - عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَلْمٍ الرَّازِيُّ سَكَنَ أَصْبَهَانَ، إِمَامُ جَامِعِهَا، تُوُفِّيَ سَنَةَ إِحْدَى وَتِسْعِينَ وَمِائَتَيْنِ، مَقْبُولُ الْقَوْلِ، حَدَّثَ عَنِ الْعِرَاقِيِّينَ وَغَيْرِهِمُ الْكَثِيرَ، صَاحِبُ التَّفْسِيرِ وَالْمُسْنَدِ عَنْ سَهْلِ بْنِ عُثْمَانَ حَدَّثَنَا عَنْهُ الْقَاضِي وَالْجَمَاعَةَ}
، بأصبهان قال : ثنا يحيى بن الضريس} م ت  ( مسلم - الترمذي )رتبته عند ابن حجر :  صدوق رتبته عند الذهبي :  ثقة ، قال إبراهيم بن موسى : منه تعلمنا الحديث{
 قال : ثنا عيسى بن عبد الله بن عبيد الله بن عمر بن علي بن أبي طالب
الثقات لابن حبان (8/  492)
14614 - عِيسَى بْن عَبْد اللَّه بْن مُحَمَّد بْن عمر بن عَليّ بن أبي طَالب الْهَاشِمِي كنيته أَبُو بكر يروي عَن أَبِيه عَن جده روى عَنهُ يُوسُف بن رَاشد فِي حَدِيثه بعض الْمَنَاكِير
{ ، قال : ثنا أبي ، عن أبيه ،{
الكاشف (1/  595)
2964- عبد الله بن محمد بن عمر بن علي بن أبي طالب عن أبيه وخاله الباقر وعنه أبو أسامة وابن أبي فديك ثقة د س
الطبقات الكبرى - متمم التابعين - مخرجا (ص: 388)
306 - عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ , وَأُمُّهُ خَدِيجَةُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ , وَكَانَ يُلَقَّبُ دَافِنٌ , وَقَدْ رَوَى عَنْ أَبِيهِ , وَغَيْرِهِ , وَكَانَ قَلِيلَ الْحَدِيثِ , وَتُوُفِّيَ فِي آخِرِ خِلَافَةِ أَبِي جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ}
 عن جده ، عن علي قال : « نزلت هذه الآية على رسول الله صلى الله عليه وسلم : ( إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون (1) ) فخرج رسول الله صلى الله عليه وسلم ، ودخل المسجد ، والناس يصلون بين راكع وقائم ، فصلى ، فإذا سائل ، قال : » يا سائل أعطاك أحد شيئا ؟ « ، فقال : لا إلا هذا الراكع ، لعلي ، أعطاني خاتما قال الحاكم : هذا حديث تفرد به الرازيون ، عن الكوفيين ، فإن يحيى بن الضريس الرازي قاضيهم ، وعيسى العلوي من أهل الكوفة

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page