جلسه 13 موضوع:احادیث دروغین بر علیه پیامبر Jدر کتب اهل سنت تاریخ :24/7/1390

(زمان خواندن: 16 - 31 دقیقه)

بسم الله الرحمن الرحیم
      الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الاولین و الاخرین
بعضی از دوستان خواستند که مقداری باز از مواردی که راجع به  انبیاء بالخصوص راجع به پیامبرص چیزهایی غیر مناسبی را نسبت داده اند مواردی را بخوانیم
راجع خود پیامبر چند موردی را می خوانم تا معلوم شودآنها نسبت به نبوت چه نظری دارند و چقدر تفاوت دارد نظر ما نسبت به نبی و نبوت با اعتقادآنها
در منابع معتبرشان امده است که وقتی بزرگ منافقین در مدینه از دنیا رفت{عبدالله بن ابی}" جاء ابنه"[1] پسرش امد خدمت پیامبر Jو "سئله ان یعطیه قمیصه یکفّن فیه اباه" پسر امد از پیامبر Jدرخواست کرد که لباسی از لباسهایتان بدهید که من پدرم را در لباس شما کفن کنم فاعطاه قیمصه پیامبر Jدادند ثم سئله ان یصلّی علیه از حضرت خواست که ایشان بروند بر جنازه او نماز میت بخوانند "فقام رسول الله ان لیصلی علیه" حضرت حرکت کردند که نماز خوانند او بلند شد فقام عمر و اخذ بثوب رسول الله او بلند شد و پیراهن رسول الله را گرفت که حرکت نکنند و نروند برای نماز خواندن بروی این جنازه
فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ تُصَلِّي عَلَيْهِ، وَقَدْ نَهَاكَ رَبُّكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَيْهِ؟ تو نماز می خوانی بر این شخص و حال این که خداوند متعال تو را نهی کرده از این که نماز بخوانی بر جنازه این شخص فقال رسول الله انما خیرنی الله فقال خداوند مرا مخیر کرده که خواستی بخوانی خواستی نخوانی انوقت این ایه را اوردند که حضرت استشهاد کردند که اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ، إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً اگر هفتاد بار هم استغفار کنی خدا اینها را نخواهد امرزید وسأزیده علی سبیعین پیامبرص فرمود بیش از هفتاد مرتبه من طلب مغفرت خواهم کرد به این میت قال عمر انه منافق این ادمی منافقی است شما استغفار می کنید برای همچین ادمی؛ حضرت اعتنا نکردند و نماز خواندند انوقت این آیه آمد وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ نهی آمد که چرا این کار را کردی چرا نماز خواندی این در صحیح بخاری است و صحیح مسلم و منابع دیگر
از این داستان چی استفاده می شود؟ از این داستان استفاده می شود که عمر به احکام الهی آگاهتر بود از پیامبر Jاو بیشتر پابند بود به اراده خدا و آنچه که خدا خواسته؛ خدا خواسته که بر جنازه منافق نماز خوانده نشود او امد تذکر داد به پیامبر J و قرآن   هم نازل شد در تایید نظر عمر؛که چرا این کار را کردی معلوم می شود پیامبر Jاشتباه کرده اند و حق با عمر بوده است که او تذکر داد به حضرت
جهت دوم قضیه: استشهاد پیامبرص است به ایه مبارکه اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ، إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً
این حدیث صریح است در اینکه پیامبرص از این ایه استفاده تخییر کرده اند خدا مرا مخیر کرده است می خواهی بخوانی می خواهی نخوان و حال این که این ایه دلالت بر تخییر نمی کند این ایه دلالت دارد بر اینکه اگر این کار را هفتاد مرتبه هم بکنی فایده ندارد نه اینکه می خواهی انجام بده می خواهی انجام نده پس پیامبرص ایه را العیاذ بالله نفهمیده اند
علم عمر نسبت به این ایه از پیامبر Jبیشتر بوده است پیامبر Jرا کوچک کرد اند عمر را بزرگ کرده اند و قرآن   مطابق نظر عمر نازل شد بر خلاف عمل پیامبر Jاین اعتقاد اقایان است نسبت به رسول الله ص
 لذا شراح صحیح بخاری و صحیح مسلم در ذیل این حدیث می گویند این ایه اصلا دلالت بر تخییر نمی کند چطور شده است که پیامبرص این طور فهمیده اند معلوم می شود حتی فهم یک ایه ای که در حد اینکه یک طلبه ای که ادبیات خوانده باشد ایه را معنایش را می فهمد پیامبرص ...؟
باز مطلبی دیگری در باره حضرت رسول نقل می کنند که واقعا عجیب است
موسی پسر طلحه معروف نقل می کند از پدرش که با پیامبر Jداشتیم در بین نخلستانها میرفتیم رفته بودند این کشاورزها باغدارها برای اینکه تلقیح کنند نخلها را؛تلقیح به این صورت بوده  که گردها را از ان نخل نر بر می دارند به قدرت الهی گردی هست روی برگهای نخل نر گردی وجود دارد که بر می دارند می اورند روی نخلهای ماده اون گردها را قرار میدهند نتیجتا نخل خرمای خوب می دهد طلحه می گوید با پیامبرص در نخلستان می رفتیم اینها رفته بودند حضرت پرسیدند که «مَا يَصْنَعُ هَؤُلَاءِ؟» این ها مشغول چه کاری هستند فَقَالُوا: يُلَقِّحُونَهُ، يَجْعَلُ نخل را تلقیح می کنند ، يَجْعَلُونَ الذَّكَرَ فِي الْأُنْثَى فَيَلْقَحُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَا أَظُنُّ يُغْنِي ذَلِكَ شَيْئًا» فکر نمی کنم این کار به درد بخورد خوب این مطلب را حضرت فرمودند خبر رسید به مردم وقتی حضرت فرمودند این کار به درد نمی خوردند فَأُخْبِرُوا بِذَلِكَ فَتَرَكُوهُ، این کار را ترک کردند اتفاقا ان سال خرماهای خوبی به دست مردم نیامد مدینه منوره عمده تجارتشان خرما بوده الان هم این طور است انواع اقسام خرماها بدست می اید خبر رسید به پیامبرص فَأُخْبِرَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِذَلِكَ فَقَالَ: ـ پیامبر Jفرمودند«إِنْ كَانَ يَنْفَعُهُمْ ذَلِكَ فَلْيَصْنَعُوهُ ذلک اگر کار مفیدی است اگر تلقیح کردن کار مفیدی هست انجام فَإِنِّي إِنَّمَا ظَنَنْتُ ظَنًّا، من یک گمانی کردم مرا مواخذه نکنید بر گمانی که کردم فلا تواخذونی بالظن من بعید می دانم یک ادم عادی که مدتها در مکه و مدینه زندگی کرده باشند بعد هم یک کار تخصصی با ظن و گمان؛که بگوید گمان نمی کنم مفید باشد نه اگر فکر می کنید مفید باشد انجام بدهید  این غیر از کوچک کردن پیامبرص است در یک خبر متعارفی که همه مردم می دانند این غیر از غرض ورزی است با پیامبرص و اهانت به رسول الله این حدیث در صحیح مسلم[2] می گویند اصح الکتب در مسند احمد[3] و در سایر کتب معتبرشان این داستان وجود دارد هیچ توجیهی ندارد جز این که بخواهند پیامبر Jرا {العیاذ بالله } یک ادم ساده غیر ملتفت به مطلب عادی انوقت چطور از این نبی بخواهیم اخبار شرع را بگیریم چگونه از این نبی بخواهیم از اخبار از غیب در امور مبداء و معاد در حقائق قرآن   چگونه به او مراجع کنیم از او اخذ کنیم اینها نیست جز اینکه نسبت به نبوت و نبی و شخص پیامبرص علی ای حال هیچ حمل بر صحتی و توجیهی در این امور و این قضایا نمی شود کرد
در صحیح بخاری بابی هست که پیامبرص فرمودند خدایا کسی را که من ایذایش کردم شتم کردم کسی را که من سب کرد کسی را که من سب کردم لعن کردم وقتی این شتم و لعن و ایذای من بی جا باشد برای او اجر و ثواب قرار بده پیامبر Jکسی را بی جا لعن بکنند کسی را بیجا سب و شتم بکنند انوقت  از خدا بخواهند برای او اجر و ثواب قرار بدهند هر دو از ابوهریره روایت می کنند «اللَّهُمَّ فَأَيُّمَا مُؤْمِنٍ سَبَبْتُهُ، فَاجْعَلْ ذَلِكَ لَهُ قُرْبَةً إِلَيْكَ يَوْمَ القِيَامَةِ»[4]
اولا خود پیامبر Jاهل سب و شتم باشند ؟ ثانیا کسی را که مستحق نباشد سب بکنند بعد از خدا بخواهند من سب و شتم بکنم تو برایآنها اجر و ثواب بنویس تمام انهایی که حضرت سب و شتم بیجا کرده اند باید بروند حلالیت بخواهند حق الناس است خدایا او ار اجر و ثواب قرار بده برای او
باز از ابوهریره است اللهُمَّ إِنِّي أَتَّخِذُ عِنْدَكَ عَهْدًا لَنْ تُخْلِفَنِيهِ قول وقراری با تو می گذارم که این قول وقرار را بهم نزن، إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ، فَأَيُّ الْمُؤْمِنِينَ آذَيْتُهُ، أَوْ شَتَمْتُهُ، أَوْ جَلَدْتُهُ، أَوْ لَعَنْتُهُ،
هر مومنی را بی جهت حدی بر او جاری کنم لعن کنم شتم بکنم فَاجْعَلْهَا لَهُ صَلَاةً وَزَكَاةً وَقُرْبَةً تُقَرِّبُهُ بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ
من او را لعن کردم شما برای او نماز بنویس من او را بیجا لعن کردم تو برای او زکات بنویس که پیامبر Jاز خدا بخواهند که من بشری هستم سب می کنم لعن می کنم شتم می کنم مثل افراد بی سر پایی که هر چه از دهانشان در میاید هیچ ابایی ندارند
می شود این حرفها را باور کرد ؟چرا این حرفها را به پیامبرص نسبت می دهند چرا ما اگر کسی را لعن کردیم اگر بی جا لعن کردیم خدا برای اجر و ثواب قرار مدهد این که به نفع هست به ضرر نیست به همین مبنا ؛از خدا بخواهیم.. او که پیامبرص کار بجایی بکند کار بی جایی کردیم اگر لعن کردیم شما باید تشکر هم بکنید ناراحت می شوید این حدیث در مسند احمد صحیح مسلم سنن بیهقی مصنف ابن ابی شیبه صحیح ابن حبان و ... [5]
اینها را برای چی می گویند چرا ما این حرفها را به اقل مردم ادنای مردم به افراد عادی حاضر نیستیم نسبت بدهیم به پیامبر Jنسبت بدهیم؟! این دید ماست و اون دید انهاست
عائشه نقل می کند که إِنَّما أَنا بَشرٌ فَلا تُعاقِبني، بشتم رجل من المسلمین خدایا مرا مواخذه نکن اگر از مسلمین کسی را من شتم کردم در مسند احمد مسند ابویعلی و مفرد بخاری و سایر مدارک [6]
خیلی واضح تر و روشنتر انس بن مالک می گوید پیامبر فرمود:انما انا بشر ارضی کما یرضی البشر مثل بقیه مردم اگر چیزی مرا خوشحال کننده بود راضیم و اغضب کما یغضب البشر پیامبر Jهیچ روی نفسشان کار نکردند! رضا وغضبشان مثل بقیه بشر! وانک لعلی خلق عظیم در قرآن   نیست اینکه پیامبر Jدر راس اخلاقیین عالم هستند که همه باید در مکتب ایشان زانو بزنند آداب و سنن را در مکتب ایشان یاد بگیرند مکتبی که مثل امیرالمومنین علی را تربیت کرده فایما احد دعوت علیه من امتی هرفردی از فراد امتم را که او را نفرین کرده باشم استحقاق نفرین و لعن نداشته "ان یجعلها له طهورا و زکاة و قربة بها منه الی یوم القیامة با تصریح به اینکه اهل نباشد، انسان کسی را که استحقاق لعن ندارد ادم لعن می کند؟! حتی اگر شک کنیم که کسی استحقاق لعن دارد یا نه حق نداریم لعن کنیم در موارد لعن انسان لعن می کند اون کسی را که یقین دارم باید لعن کردم و الا لعن بکنم کسی را که می دانم نباید لعن کرد یا شک دارم که می شود لعنش کرد یا نه؟ قطعا نباید لعنش کرد چطور پیامبرص با علم به این که کسی یا استحقاق لعن ندارد یا شک دارد که استحقاق لعن دارد یا نه خدایا من نمی دانم که استحقاق لعن دارد یا نه حالا که لعنش کردم تو برای او اجر و ثواب قرار بده اینها مطالبی است که به پیامبرص نسبت می دهند
لذا مثل ابن حجر در فتح الباری ج11می گوید  ان قیل کیف یدعو بدعوة علی من لیس لها باهل[7] چگونه می شود پیامبرص این جوری نمی شود که پیامبرص نفرین کنند و لعن کنند کسی را..! این احادیث قابل توجیه نیست این احادیث را کسانی جعل کرده اند که اساسا با پیامبرص و نبوت و اسلام رابطه خوبی نداشتند در ظاهر مسلمان بودند اینها می خواهند مقام حضرت را پایین بیاورند براحتی بتوانند زید و عمرو خالد را جانشین پیامبرص معرفی کنند و الا چه نسبتی هست بینآنها و پیامبرص
اینها کسانی اند که اتباع حجاج بن یوسف سقفی هستند اساسا یک مکتبی است این مکتب حجاج بالای منبر گفته تبا لهم ترجمه به فارسیش میشود خاک بر سرشان کی ها؟ مسلمانانی که می روند حضرت را زیارت می کنند یطوفون باعواد و رمة بادیه میروند قبر رسول الله را زیارت می کنند؟ هلا طافوا بقصر امیرالمومنین عبدالملک بیایند طور کاخ عبدالملک طواف بکنند الا یعملون ان خلیفة المرء خیر من رسولهآنها نمی دانند که مقام خلیفه بالاتر از رسول است این خودش یک حرفی است کسی که جانشین کسی باشد مقامش بالاتر است یا فرستاده اون کسی؟ عبدالملک بن مروان خلیفه خداست پیامبرص رسول خداست خلیفه خدا بالاتر از رسولش است انوقت شما زیارت می کنید قبر رسول الله را انجا عبادت می کنید در مسجد النبی؟ نه بیاید دور قصر عبدالملک طواف بکنید کاخ عبدالملک اشرف است از قبر پیامبرص ؛او خلیفه خداست پیامبرص رسول خداست خلیفه بالاتر از رسول است [8]
اون یکی خطاب می کند به هشام می گوید فانت خلیفه الله فی ارضه و محمد رسول الله الیهم فانت اکرم علی الله منه  [9] مکتبآنها این است این چنین است طرز فکرشان نسبت به رسالت و نبوت و پیامبر و قرآن   و دین؛ چقدر تفاوت دارد حساب بکنید شما حالا علمای ما چی می گویند روایتهای ما چه می گویند روایتهایآنها چگونه است عقلا بنشینند محاسبه کنند کدام مبنی کدام نظر با قرآن   و سنت و عقل سازگار تر هست علمای ما چی می گویند؟ سید مرتضی می فرماید به اینکه: امام و نبی معصوم لا یجوز علیه الخطا فی قول و لا فعل کسی که در هیچ قولی و فعلی در تمام افعال و اقوالش احتمال خطا نمی رود انوقت عمدا سب و لعن کند کسی را که اهل سب و لعن نیست!
 مرحوم علامه حلی :لا یجوز ان یقع منه الصغائر و لا الکبائر لا عمدا و لا سهوا و لا غلطا ویجب ان یکون منزها عن ذلک من اول عمره الی اخره؛ از اول عمر تا اخر عمر باید منزه باشد این است معنای نبوت  و نبی باید این چنین باشد
در همین منیة المرید شهید ثانی عبارت لطیفی دارند علم الحدیث اجل العلوم قدرا و اعلاها رتبة و اعظمها مثوبة بعد القرآن   و هوـعلم الحدیث ـ ما اضیف الی النبی او الی ائمه المعصومین قولا فعلا تقریرا صفتا این سنت است کتاب داریم و سنت السنة قول المعصوم فعل المعصوم تقریر المعصوم حتی الحرکات و السکنات و الیقظة والنوم؛پیامبر Jاسوه هستند درهمه امورشان  حتی حرکات و سکناتشان حتی در قیام و قعودشان در کیفیت راه رفتنشان در کیفیت غذا خوردنشان در کیفیت خوابشان اسوه هستند و نبوت این است معنایش نه این که بشر کسائر افراد بشر که هر چه از دفنش در می اید آزاد باشد این چگونه می تواند اسوه باشد برای مردم تا روز قیامت
علمای ما مصر هستند بر اینکه حتی سهو هم بر نبی و امام ممنوع هست سهو کردن لکثرة الادله العقلیة و النقلیة علی استحالة السهو علیه مطلقا ؛این عبارت شیخ حر عاملی است صاحب وسائل الشیعه ؛این اعتقاد ماست راجع به نبی؛ همه انبیا در رأسشان اشرفان پیامبرص هستند اگر بنا شود که اینهایی که ادعی اسلام می کنند در مورد پیامبر Jاین چنین حرف بزنند پس مخالفین اسلام باید چی بگویند مستندات اینها همین حرفهایی است که در کتب اینها سات در کتب ما چنین چیزهایی ابدا وجود ندارد که تنقیص اسلام و قرآن   و پیامبر Jباشد علمای ما لکثرة الادله العقلیة و النقلیة بر عصمت حتی السهو با اینکه مطلبی را به شیخ صدوق نسبت می دهند که در اطرافش بحث می کنند علما و شیخ حر عاملی که از اخباریین و از محدثین است می گوید لکثرة الادله العقلیة و النقلیة محال است حتی سهو بر پیامبرص انوقت عمدا کسی را ایذا کند اذیت به کسی برساند از مومنین
ادله عقلیه عصمت را که از مرحوم خواجه خواندیم پنج دلیل بود این ادله در عبارتهای علمای دیگر ما و در کتب ما و در ادله ما کاملا موجود و مشهود است دلیل اول این بود که لیحصل الغرض که خواجه فرمودند یا اینکه سنت را ما سنت را از کی می گیریم؟ سنت را یا از نبی باید بگیریم یا از امام باید بگیریم از طریق امام ع سنت پیامبرص را به دست میاوریم اگر قائل به عصمت نبی نباشیم چگونه قول او فعل او تقریر او حجت باشد اگر جائز الخطا باشد نه خطا فقط اگر جائز المعصیه باشد سنت او برای ما حجت است فعل و قول او برای ما حجت خواهد بود به کی مراجعه کنیم که عبارت شهید ثانی را خواندیم یا اینکه نبی و امام در جامعه نصب می شوند بر اینکه مردم را به کمال برسانند کسی که ناقص باشد می تواند امت را به کمال برساند فاقد الشیئ ممکن است معطی الشیئ باشد؟کسی که چیزی را ندارد می تواند دهنده آن شیئ باشد لذا مثل مرحوم مجلسی می گویند اعتقادنا فهیم انهم موصوفون بالکمال و العمل من اوائل امورهم الی اواخرها لا یوصفون فی شیئ من احوالهم بنقص و لا جهل مگر می شود ناقص امت را به کمال برساند باید در اعلی مراتب کمال باشد تا بتواند دست امت را بگیرد و به پیش برد کسی که بی جهت امت را به ناحق لعن کند این کمال دارد؟ این لیاقت دارد که هادی امت باشد الی الکمال؛ مرشد امت باشد الی الکمال ؛؟
اینها ادله عقلیه ماست کی می تواند این ادله را جواب بدهد کی قادر است بر جواب دادن بر این ادله ؟ قرآن   می وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا کسی که جائز المعصیه باشد جائز الخطا باشد درباره او می گویند که وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا کسی که خودش بی جهت می تواند و از او بر می اید که افرادی را از مومنین از امت خودش را به ناحق سب کند شتم کند می شود درباره او گفته شود لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَة باشد برای امت ؛اینها را می گویم چرا این مطالب را به پیامبر Jنسبت می دهند جعل می کنند این احادیث را در اصح  کتبشان مسند احمد غیر ذلک هدف دارند از این کار؛ بله ما گشتیم انوقتی که گشتیم دیدیم که هستند علمایی و لو کمی قول شاذی در بینشان هست و لو چند نفر معدودی پیدا کنیم در بینآنها بگویند نسبت این امور به پیامبر Jقبیح است و شان او بالاتر از این حرفها است نه خیر ایشان معصوم هستند از صغائر و کبائر ما قصد این را نداریم که بی جهت حرفی بزنیم تعصبی داشته باشیم اگر وقت بود می خواندم این  عبارات را که بزرگی از بزرگانشان که ردی هم بر ابن تیمیه نوشته است وشدیدا مخالف ابن تیمیه بوده در مبانیش
الحمدلله رب العالمین

-پاورقی-

[1] -صحيح البخاري (6/  67)ح: 4670 - حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، عَنْ أَبِي أُسَامَةَ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: لَمَّا تُوُفِّيَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُبَيٍّ، جَاءَ ابْنُهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَسَأَلَهُ أَنْ يُعْطِيَهُ قَمِيصَهُ يُكَفِّنُ فِيهِ أَبَاهُ، فَأَعْطَاهُ، ثُمَّ سَأَلَهُ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْهِ، فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِيُصَلِّيَ عَلَيْهِ، فَقَامَ عُمَرُ فَأَخَذَ بِثَوْبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ تُصَلِّي عَلَيْهِ، وَقَدْ نَهَاكَ رَبُّكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَيْهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّمَا خَيَّرَنِي اللَّهُ فَقَالَ: {اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ، إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً} [التوبة: 80] ، وَسَأَزِيدُهُ عَلَى السَّبْعِينَ " قَالَ: إِنَّهُ مُنَافِقٌ، قَالَ: فَصَلَّى عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا، وَلاَ تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ} [التوبة: 84]
[2] - صحيح مسلم (4/  1835) (2361) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ، وَأَبُو كَامِلٍ الْجَحْدَرِيُّ، وَتَقَارَبَا فِي اللَّفْظِ. وَهَذَا حَدِيثُ قُتَيْبَةَ، قَالَا: حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ سِمَاكٍ، عَنْ مُوسَى بْنِ طَلْحَةَ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: مَرَرْتُ مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِقَوْمٍ عَلَى رُءُوسِ النَّخْلِ، فَقَالَ: «مَا يَصْنَعُ هَؤُلَاءِ؟» فَقَالُوا: يُلَقِّحُونَهُ، يَجْعَلُونَ الذَّكَرَ فِي الْأُنْثَى فَيَلْقَحُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَا أَظُنُّ يُغْنِي ذَلِكَ شَيْئًا» قَالَ فَأُخْبِرُوا بِذَلِكَ فَتَرَكُوهُ، فَأُخْبِرَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِذَلِكَ فَقَالَ: «إِنْ كَانَ يَنْفَعُهُمْ ذَلِكَ فَلْيَصْنَعُوهُ، فَإِنِّي إِنَّمَا ظَنَنْتُ ظَنًّا، فَلَا تُؤَاخِذُونِي بِالظَّنِّ، وَلَكِنْ إِذَا حَدَّثْتُكُمْ عَنِ اللهِ شَيْئًا، فَخُذُوا بِهِ، فَإِنِّي لَنْ أَكْذِبَ عَلَى اللهِ عَزَّ وَجَلَّ»
[3] - مسند أحمد ط الرسالة (3/  16)
[4]- صحيح البخاري (8/  77)ح: 6361 - حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ صَالِحٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي يُونُسُ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي سَعِيدُ بْنُ المُسَيِّبِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ فَأَيُّمَا مُؤْمِنٍ سَبَبْتُهُ، فَاجْعَلْ ذَلِكَ لَهُ قُرْبَةً إِلَيْكَ يَوْمَ القِيَامَةِ»
[5] - صحيح مسلم (4/  2008) 90 - (2601) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا الْمُغِيرَةُ يَعْنِي ابْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحِزَامِيَّ، عَنْ أَبِي الزِّنَادِ، عَنِ الْأَعْرَجِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «اللهُمَّ إِنِّي أَتَّخِذُ عِنْدَكَ عَهْدًا لَنْ تُخْلِفَنِيهِ، فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ، فَأَيُّ الْمُؤْمِنِينَ آذَيْتُهُ شَتَمْتُهُ، لَعَنْتُهُ، جَلَدْتُهُ، فَاجْعَلْهَا لَهُ صَلَاةً وَزَكَاةً، وَقُرْبَةً تُقَرِّبُهُ بِهَا إِلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»
[6] - الأدب المفرد بالتعليقات (ص: 317) 613 - عن عائشة رضي الله عنها أَنَّهَا رأتِ النبيَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدعو رافعاَ يَديهِ يَقول: (إِنَّما أَنا بَشرٌ فَلا تُعاقِبني، أَيما رَجلٌ مِن المُؤمنينَ آذيْتُه أَو شَتمتُهُ فَلا تُعاقِبني فِيه)
مسند أحمد ط الرسالة (42/  296) 25469 - حَدَّثَنَا بَهْزُ بْنُ أَسَدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، عَنْ سِمَاكٍ، عَنْ عِكْرِمَةَ، أَنَّ عَائِشَةَ، قَالَتْ: دَخَلَ عَلَيَّ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي بَيْتِي فِي إِزَارٍ وَرِدَاءٍ، فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ، وَبَسَطَ يَدَهُ، وَقَالَ: " اللهُمَّ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ، فَأَيُّ عَبْدٍ مِنْ عِبَادِكَ ضَرَبْتُ، أَوْ آذَيْتُ، فَلَا تُعَاقِبْنِي فِيهِ "
 
[7] -فتح الباري لابن حجر (11/  172) قَالَ الْمَازِرِيُّ إِنْ قِيلَ كَيْفَ يَدْعُو صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِدَعْوَةٍ عَلَى مَنْ لَيْسَ لَهَا بِأَهْلٍ قِيلَ الْمُرَادُ بِقَوْلِهِ لَيْسَ لَهَا بِأَهْلٍ عِنْدَكَ فِي بَاطِنِ أَمْرِهِ لَا عَلَى مَا يَظْهَرُ مِمَّا يَقْتَضِيهِ حَالُهُ وَجِنَايَتُهُ حِينَ دُعَائِي عَلَيْهِ فَكَأَنَّهُ يَقُولُ مَنْ كَانَ بَاطِنُ أَمْرِهِ عِنْدَكَ أَنَّهُ مِمَّنْ تَرْضَى عَنْهُ فَاجْعَلْ دَعْوَتِي عَلَيْهِ الَّتِي اقْتَضَاهَا مَا ظَهَرَ لِي مِنْ مُقْتَضَى حَالِهِ حِينَئِذٍ طَهُورًا وَزَكَاةً قَالَ وَهَذَا مَعْنًى صَحِيحٌ لَا إِحَالَةَ فِيهِ لِأَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ مُتَعَبِّدًا بِالظَّوَاهِرِ وَحِسَابُ النَّاسِ فِي الْبَوَاطِنِ عَلَى اللَّهِ انْتَهَى وَهَذَا مَبْنِيٌّ عَلَى قَوْلِ مَنْ قَالَ إِنَّهُ كَانَ يَجْتَهِدُ فِي الْأَحْكَامِ وَيْحكُمْ بِمَا أَدَّى إِلَيْهِ اجْتِهَادُهُ وَأَمَّا مَنْ قَالَ كَانَ لَا يحكم الا بِالْوَحْي فَلَا يَتَأَتَّى مِنْهُ هَذَا الْجَوَابَ ثُمَّ قَالَ الْمَازِرِيُّ فَإِنْ قِيلَ فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ وَأَغْضَبُ كَمَا يَغْضَبُ الْبَشَرُ فَإِنَّ هَذَا يُشِيرُ إِلَى أَنَّ تِلْكَ الدَّعْوَةَ وَقَعَتْ بِحُكْمِ سَوْرَةِ الْغَضَبِ لَا أَنَّهَا عَلَى مُقْتَضَى الشَّرْعِ فَيَعُودُ السُّؤَالُ فَالْجَوَابُ أَنَّهُ يَحْتَمِلُ أَنَّهُ أَرَادَ أَنَّ دَعَوْتَهُ عَلَيْهِ أَوْ سَبَّهُ أَوْ جَلْدَهُ كَانَ مِمَّا خُيِّرَ بَيْنَ فِعْلِهِ لَهُ عُقُوبَةً لِلْجَانِي أَوْ تَرْكِهِ وَالزَّجْرُ لَهُ بِمَا سِوَى ذَلِكَ فَيَكُونُ الْغَضَبُ لِلَّهِ تَعَالَى بَعَثَهُ عَلَى لَعْنِهِ أَوْ جَلْدِهِ وَلَا يَكُونُ ذَلِكَ خَارِجًا عَنْ شَرْعِهِ
[8] - الكامل في التاريخ (4/  18) البداية والنهاية ط إحياء التراث (9/  92) الْوَاقِدِيُّ: حَدَّثَنِي عُمَرُ بْنُ صَالِحٍ عَنْ نَافِعٍ مَوْلَى بَنِي مَخْزُومٍ.
قَالَ: سَمِعْتُ خَالِدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْقَسْرِيَّ يَقُولُ عَلَى مِنْبَرِ مَكَّةَ وَهُوَ يَخْطُبُ النَّاسَ: أَيُّهَا النَّاسُ! أَيُّهُمَا أَعْظَمُ خَلِيفَةً الرَّجُلُ عَلَى أَهْلِهِ أَمْ رَسُولُهُ إِلَيْهِمْ؟ وَاللَّهِ لَوْ لَمْ تَعْلَمُوا فَضْلَ الْخَلِيفَةِ إِلَّا أَنَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلَ الرَّحمن اسْتَسْقَاهُ فَسَقَاهُ مِلْحًا أُجَاجًا، وَاسْتَسْقَى الْخَلِيفَةُ فَسَقَاهُ عَذْبًا فُرَاتًا - يَعْنِي الْبِئْرَ الَّتِي احْتَفَرَهَا بِالثَّنِيَّتَيْنِ ثَنِيَّةِ طُوًى وَثَنِيَّةِ الْحَجُونِ – فَكَانَ يُنْقَلُ مَاؤُهَا فَيُوضَعُ فِي حَوْضٍ مِنْ أَدَمٍ إِلَى جَنْبِ زَمْزَمَ لِيُعْرَفَ فَضْلُهُ عَلَى زَمْزَمَ.
الكامل في التاريخ (4/  299) وَكَانَ خالد بن ولید يَقُولُ: إِنَّ خَلِيفَةَ الرَّجُلِ فِي أَهْلِهِ أَفْضَلُ مِنْ رَسُولِهِ فِي حَاجَتِهِ، يَعْنِي أَنَّ الْخَلِيفَةَ هِشَامًا أَفْضَلُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - نَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ مِنْ هَذِهِ الْمَقَالَةِ.
 
[9] - الأخبار الطوال (ص: 346) تاريخ الطبری (7/  258) الكامل في التاريخ (4/  297): كَانَ هِشَامٌ إِذَا أَرَادَ أَمْرًا أَمَرَ الْأَبْرَشَ الْكَلْبِيَّ فَكَتَبَ بِهِ إِلَى خَالِدٍ، فَكَتَبَ إِلَيْهِ الْأَبْرَشُ: إِنَّهُ بَلَغَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّ رَجُلًا قَالَ لَكَ يَا خَالِدُ إِنِّي لَأُحِبُّكَ لِعَشْرِ خِصَالٍ: إِنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ وَأَنْتَ كَرِيمٌ، وَاللَّهُ جَوَادٌ وَأَنْتَ جَوَادٌ، وَاللَّهُ رَحِيمٌ وَأَنْتَ رَحِيمٌ، حَتَّى عَدَّ عَشْرًا، وَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يُقْسِمُ بِاللَّهِ لَئِنْ تَحَقَّقَ ذَلِكَ عِنْدَهُ لَيَقْتُلَنَّكَ. فَكَتَبَ إِلَيْهِ خَالِدٌ: إِنَّ ذَلِكَ الْمَجْلِسَ كَانَ أَكْثَرَ أَهْلًا مِنْ أَنْ يَجُوزَ لِأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْبَغْيِ وَالْفُجُورِ أَنْ يُحَرِّفَ مَا كَانَ فِيهِ، إِنَّمَا قَالَ لِي: يَا خَالِدُ إِنِّي لَأُحِبُّكَ لِعَشْرِ خِصَالٍ: إِنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ يُحِبُّ كُلَّ كَرِيمٍ، وَاللَّهُ يُحِبُّكَ فَأَنَا أُحِبُّكَ، حَتَّى عَدَّ عَشْرَ خِصَالٍ. وَلَكِنْ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِكَ قِيَامُ ابْنِ شَقِيٍّ الْحِمْيَرِيِّ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَقَوْلُهُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ خَلِيفَتُكَ فِي أَهْلِكَ أَكْرَمُ عَلَيْكَ أَمْ رَسُولُكَ فِي حَاجَتِكَ؟ فَقَالَ: بَلْ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي. فَقَالَ ابْنُ شَقِيٍّ: فَأَنْتَ خَلِيفَةُ اللَّهِ وَمُحَمَّدٌ رَسُولُهُ، وَضَلَالُ رَجُلٍ مِنْ بَجِيلَةَ، يَعْنِي نَفْسَهُ، أَهْوَنُ عَلَى الْعَامَّةِ مِنْ ضَلَالِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ. فَلَمَّا قَرَأَ هِشَامٌ كِتَابَهُ قَالَ: خَرِفَ أَبُو الْهَيْثَمِ!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page